مردان و جوانان زحمتکش سیریک و دیگر بنادر جنوبی، اگر به دریا نروند و صید نکنند، چکار بکنند؟

تا دیر نشده صدای ماهیگیران را بشنوید
آفتاب یزد- محمدرضا شوق الشعراء: صبح جمعه بیست و پنجم بهمن ماه، قبل از طلوع خورشید، دهها ماهیگیر و صیاد چکمه پوش، بیش‌از صد قایق موتوری را که به دلیل توفانی بودن دریا چندین روز در گوشه ساحل، بدون نگهبان و زیر آفتاب به امان خدا رها شده بود را با نیسان و اتومبیل سواری و یا گاه با طناب و با زحمت به سمت دریا می‌کشند، و بعد سوار قایق‌ها شده برای کسب روزی حلال دل به دریا می‌زنند. صورت‌ها همه سیاه چرده و پر چین و چروک و آفتاب خورده و زجر کشیده و دست‌ها زمخت و پینه بسته. قایقی خراب شده و روشن نمی‌شود و سه نفری که با این قایق در دریا ماهی می‌گرفتند، امروز به همین سادگی بیکار می‌شوند، دیگران می‌روند و آنها می‌مانند. با صیادی که کنار قایق خراب ایستاده و با همه دردی که درون عمق چشمانش پیداست باز هم لبخند می‌زند و می‌خندد، هم صحبت می‌شویم. از اینکه صید کم شده، از اینکه بنزین گران شده و سهمیه سوخت نمی‌دهند، از اینکه امکانات ندارند، از اینکه به صیادان توجه‌ای نمی‌شود، از درآمدهای کم و خرج‌های گران زندگی گله‌مند است، اما باز از زندگی راضی بود و خدا را شکر می‌کرد. سه نفر میانسال که با این قایق دنبال ماهیگیری می‌رفتند، امروز از کار بیکار شده بودند، و امروز که پس از چند روز دریای طوفانی، آرام شده بود، صیدی و درآمدی نداشتند. نفر سومشان قنبر زائری، درد و صدایش محکمتر بود و گلایه‌هایش بیشتر و سخت از شهردار و فرماندار ناراضی بود، از اینکه بارها رفته و نتوانسته فرماندار را ببیند، از بس که فرماندار در جلسه بوده است و کار داشته؛ بومی اصیل منطقه و فرمانده پایگاه علی ابن ابی طالب هم بود و می‌گفت عشمان دریا است و به دریا رفتن افتخار می‌کنیم و ماهیگیری شغل آبا و اجداد و نیاکانیش بوده، می‌گفت پسرش هم که لیسانس برق گرفته ماهیگیر است و بسیاری دیگر از افراد تحصیل کرده هم چون کار دیگری پیدا نکردند، ماهیگیر شده‌اند و اگر در دریا صید نکنند، چکار بکنند؟
بزرگترین مشکل، گران شدن سوخت و نداشتن سهمیه سوخت بود، می‌گفت نه مجوز می‌دهند و نه سهمیه سوخت و بهمین دلیل بیمه هم نبودند، و اما چرا به این صیادانی که قایق و تور دارند و به دریا می‌روند و صید می‌کنند، سهمیه سوخت تعلق نمی‌گیرد و بهشان مجوز نمی‌دهند و آنها را بیمه نمی‌کنند؟ دولت چرا رنج و سختی و مشکلات صیادان را نمی‌بیند و با نمایندگان واقعی آنها و در همان کنار ساحل دریا به گفتگو نمی‌نشیند؟ این همه رنج و بدبختی و فلاکت و نداری حق این مردم نجیب و خونگرم و زحمتکشی که در ثروتمند ترین منطقه زندگی می‌کنند نیست و مگر این زحمتکشان کم توقع، چه چیز زیادی می‌خواهند؟ سهمیه سوخت و مجوز و بیمه، و آیا این درخواست زیادی است؟ می‌گفت کنار ساحل سیریک و محلی که قایق‌هایشان را پارک می‌کنند، فنس و نگهبان و نور افکن و سرویس بهداشتی ندارد و از شهردار و فرماندار تقاضای فنس کشی و نور افکن داشت تا شب‌ها حداقل محوطه روشن باشد.
اینقدر به تنگشان آورده و صدایشان را نشنیده بودند که در نهایت گفت: «نه سوخت می‌خواهیم و نه مجوز، فقط بیایند دو نورافکن در ساحل بزنند تا شب هنگام قایق‌های‌مان و خودمان که از صید برمی‌گردیم امنیت بیشتری داشته باشیم و بعد گفت: «هر نامزد انتخابات مجلسی که بتواند دو نور افکن اینجا بزند رای همه این صیادان با او خواهد بود.» بیش از صد قایق را در کنار این ساحل شمرده بودیم، بطور میانگین در هر قایق هم سه نفر کار می‌کنند و به عبارتی رای شاید نزدیک به سیصد خانوار به دو نورافکن بند است، اینجا نور افکن و جاهای دیگر هم چیزها و نیازها و توقعات کوچک دیگر و چه سیاست‌هایی وضعیت مردم را به اینجا کشانده که رای شان را این گونه ارزان می‌فروشند؟ دولت تدبیر و امید برای اقشار زحمتکش و فرودست جامعه چکار کرده است؟ باور کنیم صیادان سیریک و دیگر صیادان نقاط مختلف بنادر جنوبی کشور، ایرانی، افراد سالم، پاک دست و زحمتکشی هستند که سختی به دریا رفتن و در آب تلاش کردن را به جان خریده‌اند و چیز زیادی و حتی حقشان را هم نمی‌خواهند که به کم راضی هستند، پس لطفا صدایشان را بشنوید و در همان ساحل و کنار دریا به دیدار شان بروید. آنها منتظر هستند.