کرونای سکولار

شيوع ويروس کوويد19، موسوم به کرونا، نه‌تنها زندگي و زيست جهان انسان‌ها را دچار چالش کرده است، که بر مناسبات و مختصات عرصه نظري در علوم انساني نيز تاثيري شگرف نهاده است‌. اگر به اقتفاي توماس اسپريگنز که در فهم نظريه‌هاي سياسي، شکل‌گيري و تکوين نظريات فيلسوفان از افلاطون تا توماس هابز را ناشي از تحولات و بحران‌هاي عصر خود مي‌داند، بحران شيوع کرونا را در شکل‌گيري نظم و نظام فکري و اجتماعي جديد موثر بدانيم، شواهد متعددي را مي‌توان بر اين امر مترتب دانست. معرکه آراي گسترده‌اي در مواجهه با پديده کرونا در ادبيات سياسي شکل گرفته است. از گفتمان‌هاي امنيتي تا گفتمان‌هاي علمي، از توهم توطئه (پارانويا) تا ترور بيولوژيک سازماندهي شده، ويروس امپرياليسم، از فوران رعب و دهشت تا فوران نفرت نژادپرستانه، از اوج‌گيري خرافه‌گرايي تا خرافه‌ستيزي، از نزاع فقيهان و عالمان علم تجربي، تا استثناگرايي حکومت‌ها براي در اختيار درآوردن عرصه عمومي تا آنارشي‌طلبي حکومت‌ستيزانه، از پريشان‌گويي متوهمانه تا ناامني‌سازي هدفمند و... کنش‌هاي گفتاري وسيعي شکل گرفته است. نئوليبرال‌ها کرونا را براي کمونيسم چين بنيان‌برافکن مي‌دانند و نئومارکسيست‌ها آن را احياگر و راهگشاي کمونيسم ناب بر‌مي‌شمارند. اينجا معلوم نيست که جان انسان‌ها در اولويت است يا نظام بازار. مردمان زيادتري قرباني کرونا مي‌شوند، اقتصاد دنيا به هم مي‌ريزد، بازار جهاني مضطرب شده است، دولت‌ها خرافه‌ها را کنار مي‌گذارند و گزاره‌هايي از اين دست، گزاره‌هاي جدي بخش‌هاي وسيعي از رسانه‌ها است. کرونا همچنان‌که به دوگانه راديکال سکولار /قدسي شوکي عجيب وارد کرده است، دوگانه بازار/ ضد‌بازار را نيز جاني تازه بخشيده است. اسلاوي ژيژک، فيلسوف پسامارکسيست اسلاو، با ارجاع به سخنان قائم مقام وزير بهداشت، کرونا را ويروسي دموکراتيک مي‌داند: «حريرچي، قائم مقام وزير بهداشت کرونا را ويروسي دموکراتيک مي‌داند، چون فرقي ميان فقير، پولدار، يا دولتمرد و شهروند عادي قائل نيست، سخني درست گفته بود چون همگان نزد کرونا يکسان‌اند.» از منظري ديگر اما، او اين ويروس را نه‌تهديدي براي چين و کمونيسم، که منفجر‌کننده کاپيتاليسم و احياگر کمونيسم مي‌داند؛ شايعاتي اغلب به گوش مي‌رسد که ويروس کرونا ممکن است به سقوط دولت کمونيستي حاکم بر چين بينجامد، به همان نحوي که بنا بر تأييد گورباچوف فاجعه چرنوبيل واقعه‌اي بود که ماشه نهايي را به سوي کمونيسم شوروي کشيد. اما در اينجا يک تناقض مطرح است: ويروس کرونا ما را مجبور مي‌کند تا کمونيسم را بنابر اعتماد به مردم و دانش، از نو بنا کنيم... . ميانه‌روترين نظر من نيز بسي راديکال‌تر است: اپيدمي ويروس کرونا يک نوع حمله تکنيک قلب منفجرکن کف‌دستي پنج نقطه‌اي به سيستم کاپيتاليستي جهاني است؛ نشاني از اينکه ما نمي‌توانيم به همان طريقي که پيش مي‌رفتيم ادامه بدهيم و ايجاد يک تغيير راديکال ضروري است. جورجو آگامبن، فيلسوف ايتاليايي، اما با تمرکز بر وضعيت ايتاليا با نگارش مقاله‌اي تحت‌عنوان «وضعيت استثنايي برآمده از اضطراري برانگيخته نشده» در مجله مانيفست توضيح مي‌دهد که چگونه حکومت‌ها به‌بهانه ويروس کرونا نوعي وضعيت استثنايي براي اداره امور ايجاد کرده‌اند.
ادامه صفحه11