نیازمند هماهنگی و اقتدار در مدیریت بحران هستیم

 
 
 
وقتي بحراني اتفاق مي‌افتد يکي از مولفه‌هايي که باعث دلگرمي مردم براي عبور از خطر وجود دارد، هماهنگي بين سازمان‌هاي مرتبط و مختلف مي‌باشد. طبيعتا در بحراني که براي کروناي معروف اتفاق افتاد، همين انتظار از مسئولان و سياستگذاران مي‌رود که اين هماهنگي را داشته باشند. در نگاه از چند زاويه نشان مي‌دهد اين هماهنگي آنگونه که بايد نيست به همين دليل سردرگمي مردم در چنين شرايطي بيشتر مي‌شود. درواقع ما در مديريت بحران قوي عمل نمي‌کنيم و در بحران‌هاي مختلف تقريبا اين تجربه را داريم. يک نمونه نامه اي است که چند روز اخير وزير بهداشت خطاب به وزير صمت نوشت. او خطاب به وزير صمت نوشت که چرا به دست من که متولي کار هستم، تجهيزات لازم نمي‌رسد؟ اين نشان مي‌دهد که همراهي و هماهنگي لازم در اين شرايط بحران که مي‌تواند يک پشتوانه براي کشور باشد آنگونه که بايد وجود ندارد. از رئيس‌جمهور انتظار مي‌رود که در اين شرايط بحراني، حساسيت بيشتري نسبت به اين موضوع داشته باشد. البته با تفويض اختيار مخالف نيستيم اما قطعا وزير بهداشت نمي‌تواند هماهنگي لازم را داشته باشد و اقتدار لازم را با وزير هم عرض خود داشته باشد. يا جايي که قرار است با احتکار مقابله شود، آيا وزير بهداشت هم عرض وزير اطلاعات است؟ فرض را بر اين مي‌گيريم که باشد... نکته بعدي نامه اي بود که دکتر نمکي خطاب به رئيس جمهور در حوزه گمرک نوشته که به هرکس مي‌گويم کسي گوش نمي‌دهد. رويدادي که يا فرار رو به جلو براي پوشش ناتواني در مديريت بحران کروناست و يا واقعيتي است که وجود دارد و مي‌توانيم هر دو شکل را ببينيم. البته اينها نافي تلاش‌هاي کادر درمان نيست ولي قبول کنيم وقتي موضوعي به اين مهمي در جامعه گسترش پيدا کند به گونه‌اي که پير و جوان، کودک و خردسال درگيرش مي‌شوند و افکار عمومي نگران آنچه پيش روست و قرار است اتفاق بيفتد، هستند لذا اين ناهماهنگي سردرگمي‌ها را بيشتر مي‌کند و نااطميناني را افزايش مي‌دهد.


ادامه صفحه7