هرچند تنور انتخابات مجلس یازدهم سرد بود اما این روزها رقابت خودی‌ها برای ریاست مجلس داغ تر از هر دوره‌ای است

یک صندلی و این همه مدعی
آفتاب یزد-گروه سیاسی: حدود یک ماه دیگر مجلس یازدهم آغاز به کار خواهد کرد تا اصولگرایان بعد از یک دوره که در اقلیت بودند بار دیگر به طور حداکثری خانه ملت را فتح کرده باشند! مجلس یازدهم در روزگاری کار خودش را آغاز می‌کند که پیچیدگی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را این بار در کنار تبعات حاصل از کرونا در پیش دارد.
از قضا مجلس یازدهم با کرونا آمد، یک روز بعد‌از
اعلام رسمی این ویروس، انتخابات برگزار شد


و برندگان مشخص شدند. مجلسی که البته با پایین ترین میزان مشارکت رکوردی برای خود ثبت کرد و استقبال از صندوق رای مثل همیشه نبود. حالا باید دید استقبال از نام‌هایی که از این صندوق بیرون می‌آیند در این چهار سال چگونه خواهد بود، با این حال حالا نمایندگان اصولگرا صندلی‌های سبز بهارستان را در اختیار دارند و باید به اقدامات دستگاه اجرایی جهت دهند.
از ویژگی‌های منحصر به فرد این مجلس اما این است که بحث برسر انتخاب رئیس آن از خود
انتخابات و شناختن نمایندگان داغ تر است! شاید به این دلیل باشد که اصولا طیف محافظه‌کار رقیبی جدی در این انتخابات نداشت و آنها باید صندلی‌ها را میان خودشان تقسیم می‌کردند
به همین دلیل بود که تا حدی رقابت را میان اصولگرایان سنتی و جبهه پایداری و شاید هم احمدی‌نژادی‌ها در قبل از انتخابات شاهد بودیم. رقبای سنتی یعنی اصلاح‌طلبان آنچنان مجال حضور را با توجه به اعلام لیست تایید صلاحیت‌شدگان نداشتند. حالا اما هرچقدر تنور انتخابات سرد بود تنور انتخاب رئیس مجلس داغ است.
معمولا در ایران رسم است که سیاستمداران می‌گویند نمی‌خواستیم وارد عرصه شویم اما احساس وظیفه کردیم و برای خدمت به مردم آمدیم. برای خدمت در ریاست مجلس هم حالا خیلی‌ها احساس وظیفه کرده‌اند. محمدباقر قالیباف، سیدمصطفی میرسلیم، علیرضا زاکانی، مرتضی آقاتهرانی، علی نیکزاد، سیدشمس‌الدین حسینی، فریدون عباسی، عبدالرضا مصری، حمیدرضا حاجی‌بابایی، الیاس نادران، محمد مهدی زاهدی و سیدرضا تقوی. تقریبا دو جین مدعی ریاست برای یک مجلس! هر روز هم در مناسبات یک نفر شانس بیشتری دارد و دیگری کمتر و فردا باز این معادلات را خودشان بهم می‌زنند! برخی نیامده حدود ثغور و ریاست را هم
تعیین می‌کنند. مثلا همین چند روز پیش الیاس نادران و سیدنظام موسوی از منتخبین مردم تهران در مجلس یازدهم، با حمله به علی لاریجانی رئیس مجلس دهم اعلام کردند که رسم لاریجانی را برمی‌اندازند. الیاس نادران در توییتی نوشت که «بزرگ‌ترین دستورکار مجلس یازدهم این است که مجلس لاریجانی را به مجلس شورای اسلامی تبدیل کند!» او همچنین تاکید کرد که « مجلس دوباره به راس امور برمی‌گردد.» سیدنظام موسوی هم در کامنتی برای توییت نادران نوشت که «برادر انقلابی و استاد فرهیخته ام آقای دکتر نادران
تاکید کرده‌اند که مجلس لاریجانی را باید به مجلس شورای اسلامی تبدیل کنیم. حرف بسیار درستی است، بنده هم این گزاره را اضافه می‌کنم که "مجلس لاریجانی" فقط یک "اسم" نیست بلکه یک "رسم" است. اسم مهم نیست، رسم را باید برانداخت.»
> رقابت تازه واردان
و خاک خورده ها
بی گمان اصولگرایان برای مجلس یازدهم نقشه زیاد دارند، به ویژه اینکه در کنار چهره‌های شناخته شده بسیاری از آنها جوان هستند و جویای نام و به خوبی می‌دانند که براساس رویه‌های معمول هرچه تندروی بیشتر باشد شانس دیده شدن و رشد کردن هم بیشتر! البته در بعد ریاست چهره‌هایی مانند نادران از شانس کمتری برخوردارند. شاید بیشترین رقابت اکنون میان قالیباف و میرسلیم باشد دو بازمانده شکست خورده از انتخابات 1396 ریاست جمهوری که این بار برای ریاست مجلس خیز برداشته‌اند. حامیان قالیباف او را برنده بلامنازع می‌دانند اما این گزاره به سادگی هم قابل اثبات نیست. منصور حقیقت‌پور نماینده اصولگرای دوره نهم درباره اینکه آیا قالیباف راه آسانی برای ریاست دارد می‌گوید:« خیر. راحت نیست چون ۱۸۰ نماینده همسو با جبهه پایداری به مجلس آینده راه پیدا کرده‌اند بنابراین بهتر است که آقای قالیباف سر جایش مثل یک نماینده معمولی بنشیند و برای کسب کرسی ریاست اقدام نکند. مطمئن باشیم پایداری‌ها در خردادماه خط عبور از قالیباف را کلید می‌زنند. معتقدم اگر آقای قالیباف برای ریاست بیاید پایداری‌ها با تراکتور از روی او رد می‌شوند و خردش می‌کنند. پایداری‌ها هم ریاست مجلس را می‌گیرند و مطمئن باشید که تمام کمیسیون‌های مهم را در اختیار می‌گیرند.» مصطفی میرسلیم که از طرف حزب موتلفه وارد مجلس شده هم مدعی ریاست است با این حال او که در همین دو سال اخیر به متن سیاست بازگشته بعید است بتواند بسیاری از چهره‌های اصولگرا که هرکدامشان داعیه مدیریت جهانی دارند را راضی کند تا در این آخرین سال‌های بازیگری سیاسی به میرسلیم کرسی ریاست را بدهند. علاوه بر این برخی هم با توجه به قدمتی که در مجلس دارند راه و چاه بهارستان را خوب بلدند و شاید به یکباره نام آنها را بشنویم به عنوان فردی که مدعی اول ریاست است. حمیدرضا حاجی بابایی در همین رده جای می‌گیرد. حاجی بابایی سابقه پنج دوره حضور در مجلس را دارد. از میان چهره‌های مدعی ریاست بیش از بقیه در پارلمان بوده و در همین مجلس رئیس فراکسیون ولایی است. در انتخابات ریاست مجلس با لاریجانی و عارف رقابت کرد اما به خاطر ضوابط اصولگرایی بالاخره به نفع لاریجانی انصراف داد. سابقه حاجی‌بابایی؛ سابقه خاصی است. او عضو حزب اعتدال و توسعه بوده است. در دولت احمدی‌نژاد مدیر بود و در مجلس دهم رئیس فراکسیون ولایی بوده و با هر سه طیف کار کرده و با این سابقه او را نیز باید از چهره‌هایی دانست که شانس نشستن بر صندلی ریاست را دارد؛ چه آنکه مجلس دهم معجونی از تمام دیدگاه‌های اصولگرایان است. حاجی بابایی در مجلسی که تمام ارکان آن در اختیار لاریجانی بود، در دور اول برای ریاست ثبت نام کرد و ۵۴ رای
به دست آورد. در مجلسی که تاثیرگذاری لاریجانی
وجود ندارد و آرا میان خود اصولگرایان تقسیم می‌شود، تعداد کسانی که به او اقبال دارند، احتمالا بسیار بیشتر خواهد بود.
«احمدی‌نژادی ها» هم گروه دیگر فعال در مجلس یازدهم هستند تا تنوع چهره‌های متفاوت را در این مجلس شاهد باشیم! تنوعی به گستره اصولگرایان! شمس الدین حسینی نماینده تنکابن در مجلس یازدهم و وزیر اقتصاد دولت دهم در این باره گفت:«اغلب مدیران شاخص دولت نهم و دهم که نامزد انتخابات مجلس شدند رای آوردند. در همین مجلس ۸ عضو کابینه دولت نهم و دهم، ۹ استاندار، تعداد قابل‌توجهی از معاونان وزرا، فرمانداران و مدیران دوره احمدی‌نژاد رای آوردند و از منتخبان مجلس یازدهم هستند. می‌توانم بگویم که بالغ بر ۵۰ نفر هستند. این افراد با هم فصل مشترک دارند و باهم سال‌ها همکاری کرده‌اند.» او افزود:«وقتی مردم بعد از گذشت چند سال از پایان کار دولت احمدی‌نژاد آنها را نادیده نگرفتند و به آنها رای دادند، آیا منتخبان باید خودشان را نادیده بگیرند؟ نه. بنابراین ما با هم جلساتی داریم اما آن جلسات فقط محدود به مدیران و وزیران دولت نهم و دهم که برای مجلس انتخاب شده‌اند، نیست و صرفا آمال این افراد نیز دولت نهم و دهم نیست. بخش قابل‌توجهی از نمایندگان منتخب با سنجش سلوک رفتاری و عملکردی مدیران دولت نهم و دهم، نسبت به همکاری و همگرایی ابراز تمایل می‌کنند و ما هم استقبال می‌کنیم. تعداد زیادی از نمایندگان ادوار که به مجلس یازدهم راه یافته‌اند هم از جمله مدافعان دولت نهم و دهم هستند.» شمس الدین حسینی در باره تشکیل فراکسیون توسط نمایندگان طیف خود گفته است:«ما جلسات متعددی داشتیم و گفت‌وگو کردیم و این امر دور از ذهن نیست که تلاش کنیم این سازماندهی را انجام دهیم.» حسینی همچنین درباره حضور احمدی‌نژادی‌ها برای رقابت در کرسی ریاست گفته حتما من یا یکی دیگر از دوستان برای ریاست کاندیدا می‌شویم. یکی دیگر از چهره‌های نزدیک به احمدی‌نژاد که آماده رقابت برای ریاست مجلس است فریدون عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت احمدی‌نژاد است. او در این باره گفته:«در این رابطه رایزنی با سایر نمایندگان مجلس شورای اسلامی داشته‌ام، در برخی جلسات حضور دارم و حرف‌ها را می‌شنوم.» منتخب مردم کازرون و کوه‌چنار در یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی گفت:«افرادی را که برای ریاست مجلس یازدهم مطرح می‌کنند ویژگی‌های خاصی که برتر از نمایندگان فارس باشد را ندارند، این افراد بیشتر رسانه‌ها را در اختیار دارند و از سوی مراکزی در کشور پشتیبانی می‌شوند.» عباسی افزود:«متاسفانه افراد غیر مجلسی و غیر منتخب این روزها رایزنی زیادی دارند و با نمایندگان مختلف تماس می‌گیرند که ریاست فلان کمیسیون را برای شما گذاشته‌ایم که این یک اقدام غلط است.» او ادامه داد:«در جامعه ما باید احزاب و دسته‌جات سیاسی به طور دقیق مشخص باشند و با اساسنامه مشخص فعالیت کنند و نمایندگان این احزاب برای مردم هویت داشته باشند و بدانند اگر نماینده‌ای رای آورده مربوط به کدام جریان فکری است اما متاسفانه افرادی به صورت پنهان و مخلوط می‌آیند.» این منتخب مجلس یازدهم گفت:«خیلی‌ها نیز در مجلس مستقل هستند و به جریان خاصی متصل نیستند اما دیگران می‌خواهند تصمیم گیری کنند و من دیدم باید مستقل وارد شد و شان نمایندگی را حفظ کرد و از نمایندگان بخواهیم تا آنها بیایند و رای دهند و در بیرون با کسانی دیگر نبندند.» از قرار نه تنها خیلی‌ها در داخل مجلس درحال رقابتند که خیلی‌ها هم تلفنی و حضوری درحال جهت دهی به رقابت از خارج از مجلس هستند تا تصویر روشن تری از ملقمه اصولگرایان برای ریاست مجلس را نشان دهند. این طیف به‌گونه‌ای در حال واکنش نشان دادن است که اگر تحلیلگری خارج از فضای داخلی ایران به ماجرا بنگرد تصور می‌کند اصولگرایان اولین بار است که سهمی را از قدرت گرفته‌اند و نمی‌تواند باور کند در طول چند دهه نه تنها همه پست‌های انتصابی بلکه بسیاری از پست‌های انتخابی نیز به مدد برخی نظارت‌ها در اختیار این جریان بوده است!
> اینو چی میگی؟
در همین حال سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری از بررسی موضوع ترکیب مجلس یازدهم و هیئت رئیسه آن در جلسات مجازی این شورای مرکزی تشکل متبوعش خبر داد. سید کمال‌الدین سجادی با اشاره به آخرین فعالیت تشکل متبوعش در سال جدید اظهار کرد:«شیوع کرونا سبب شد که ما هنوز جلسات حضوری را در سال جدید در جبهه خط امام و رهبری تجربه نکنیم
اما در عین حال معنای این موضوع دور شدن اعضای شورای مرکزی از گفت و گو و بررسی تحولات روز نیست.» درحالی که اصولگرایان خود یکی یکی اعلام می‌کنند که می‌خواهند کاندیدای ریاست مجلس شوند سیدمصطفی میرسلیم انتقاد کرده که چرا مجلس یازدهم را می‌خواهید تخریب کنید! او گفته:«راه صحیح زندگی سیاسی برای اقلیت، پس از شکست فاحش در انتخابات مجلس یازدهم، در تحلیل‌های غلط‌انداز و تخریب شخصیت‌های اکثریت و ادعای اختلاف و رقابت بین آنها و تحقیر انتخاباتی که خود به دلیل ناکارآمدی سرمنشا نتایج آن بوده‌اند، نیست. توصیه می‌کنم با استفاده از فرصت ماه رمضان، وقت خود را صرف تفکر درباره ریشه ضعف‌های جبهه سیاسی خود کنند. ما به صورت مجازی و تلفنی رایزنی و مشورت‌هایی را درباره مسائل مختلف کشور از جمله در مورد ترکیب مجلس یازدهم و چنین هیئت رئیسه آن داشته‌ایم تا در شرایط فعلی نیز از کار حزبی دور نمانیم.» میرسلیم در مناظرات انتخابات 96 جمله‌ای را خطاب به روحانی تکرار می‌کرد با این عنوان که «اینو چی میگی؟» حالا با وجود این همه تشتتی که بسیاری از خود اصولگرایان اعلام می‌کنند می‌خواهند نامزد ریاست مجلس شوند میرسلیم ماجرا را به رقیب اصولگرایان ربط می‌دهد! با یادآوری این وضعیت درون جناحی باید به آقای میرسلیم گفت «این‌ها رو چی میگی!؟» از سوی دیگر او به گونه‌ای تقسیم
اقلیت و اکثریت می‌کند که گویی با مشارکت 80درصدی انتخابات را برنده شده‌اند! اما موضوع با یک تحلیل ساده ریاضی قابل حل است، همان اقلیتی که همیشه به اصولگرایان رای می‌دادند به انتخابات آمدند اما اکثریتی از مردم که مخالف این جریان بودند این بار در انتخابات شرکت نکردند بنابراین اصولگرایان با همان اقلیت همیشگی خودشان برنده شدند. این تصور که برخی از مردم از اصلاح‌طلبان بریدند و به دامان اصولگرایان پناه بردند ساده‌سازی مسئله است.
> جنگ بر سر چه؟
حالا باید دید در این جنگ قدرت در نهایت کدام فرد به پیروزی می‌رسد، لابی‌های پشت پرده سرانجام چه کسی را رئیس بهارستان خواهدکرد. پستی که در طول 12 سال گذشته به طور کامل در اختیار علی لاریجانی بود. او که با تابلوی
اصولگرایی وارد مجلس شد اما کم کم راهش را از این جریان جدا کرد. وقتی لاریجانی کاندیدای مجلس یازدهم نشد از همان زمان هم می‌شد چشمان برق زده اصولگرایان را دید که صندلی ریاست را با شعفی غیرقابل کتمان می‌نگریستند. اما این همه رقابت بر سر چیست؟ ریاست مجلس چقدر می‌تواند بر معادلات سیاسی کشور اثر گذار باشد. علی مطهری نماینده فعلی مجلس که سه سال نیز در این دوره نائب رئیس بود در پاسخ به این سوال می‌گوید:«هیچ!» او گفته:«به اعتقاد من فرقی نمی‌کند چه کسی رئیس مجلس باشد، چراکه در مسائل مهم، مجلس تصمیم‌گیر نیست و این تصمیمات با شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت نظام است. به این معنا که اگر کل نظام با مطلبی مخالف باشد، در صورت تصویب مجلس، شورای نگهبان مصوبه را رد می‌کند یا اخیرا بر اساس بدعتی که ایجاد شده، مجمع تشخیص مصلحت نظام تحت عنوان مغایرت با یکی از سیاست‌های کلی نظام آن را متوقف می‌کند. به‌این‌ترتیب اجازه تبدیل‌شدن مصوبه به قانون داده نمی‌شود. بنابراین خیلی مهم نیست که چه کسی ریاست قوه مقننه را برعهده می‌گیرد، زیرا مجلس اختیار تصمیم‌گیری در مسائل مهم را ندارد.» فارغ از میزان اختیارات مجلس که علی مطهری به آن اشاره کرده اما نکته دیگر این است هیچکدام از این چهره‌هایی که امروز برسر ریاست با یکدیگر می‌جنگند تازه کار یا ناآشنا نیستند همه آنها پیش از این پست‌های مختلف مدیریتی داشته‌اند اما در خاطر مردم یادگاری از توان مدیریتی هیچ یک وجود ندارد. بنابراین قالیباف یا میرسلیم، حاجی بابایی یا شمس الدین حسینی، آقاتهرانی یا فریدون عباسی همه یک چیز را به ذهن
می‌آورند؛ ناکامی!