روزنامه آفتاب یزد
1399/03/20
پیامدهای اهدای رسانه به افراد غیرحرفهای
وحید زندی فخر- واژه رسانه در هیبت کلاسیک، مفاهیمی را با خود به یدک میکشد که میتوان از درون آن، نشانههایی از قبیل انتقال اخبار و اطلاعات، آگاهی عمومی و مسائلی از این دست را بیرون کشید. اما امروزه تعریف این واژه، بسیار متفاوت شده و وسعت بیشتری پیدا کرده است. رسانه با خود حامل پیام است؛ پیامی که از درون این کانال عبور میکند، در ذهن مخاطبانش نفوذ کرده و نحوه تاثیرگذاری آن، به متغیرهای مختلفی وابسته است که نوع فرهنگ، محیط اجتماعی و ایدئولوژی تک تک مخاطبان از مهمترین آنها به شمار میروند. به عبارتی ممکن است پیامی برای یک مخاطب، مضحک و غیرقابل باور باشد، اما برای مخاطبی دیگر، یکی از اصول حقیقت.اینها خاصیت پیامی است که از رسانه منتقل میشود و ممکن است در معرض هزاران برداشت و میلیونها تفسیر قرار گیرد. به طور کلی، مفهوم رسانه در افکار عمومی، تا حدود 2 دهه گذشته، معنایی بلند و شان و منزلتی درخور و شایسته داشت و بحثهای محافل عموم مردم در گروههای مختلف را تشکیل میداد. تا اینکه ظهور شبکههای اجتماعی، این تخت پادشاهی را در هم کوبید و پدیده رسانه را تا سطح عادیترین مسائل روزمره جوامع، پایین کشید. دیروز مارشال مک لوهان میگفت: رسانه، همان پیام است، در حالی که امروز باید گفت: هر انسانی یک رسانه است!
وقتی رسانه از انحصار ژورنالیستهای حرفهای خارج و در دسترس عموم قرار گرفت، جنس اخبار منتشر شده در شبکههای اجتماعی و اطلاعاتی که افکار عمومی را درگیر میکند نیز، تنزل پیدا کرد. بنابراین فضای گفتمانی بین افراد جامعه هم بر اساس همین ریلگذاریها تغییر کرده و شاید حتی زبان ارتباطی میان افراد را تحت تاثیر قرار دهد. در قرن بیست و یکم کمتر انسانی را میتوان یافت که به شبکه جهانی اینترنت متصل نباشد. این اتصال، او را از اخبار و رویدادهای مهم جهان، حتی در لحظه وقوع به صورت زنده مطلع میکند و دیگر کنداکتور پخش اخبار در رسانه ملی یا روزنامه چاپ صبح فردا، تعیینکننده زمان دسترسی به اطلاعات نیست. در عین حال نگاهی اجمالی به پیامهایی که توسط افراد معمولی در شبکههای اجتماعی رد و بدل میشود، نشان میدهد که اکثریت پستها حاوی پیامهایی غیر از آن چیزی است که در روزگار گذشته، مردم به دنبال آن بودند. اینکه یک فرد عادی، سفره رنگین خود را با دیگران به اشتراک میگذارد، یا حال روحیاش را رسانهای میکند و یا با انتشار عکسهایی از میهمانی شب گذشته، قصد دارد حسادت عدهای را برانگیزد، همه و همه از کنشهایی است که در قالب رسانه اتفاق میافتد و نمیتوان منکر وقوع آنها شد. جالب اینجاست که تعداد قابل توجهی از همین افراد عادی، با نمایش زندگی نه چندان مقبول خود، به سلبریتیهایی تبدیل میشوند که تا به حال، مشتری رسانههای رسمی نبودهاند. آنها تنها با بارگذاری اطلاعات روزمره شان، مشهور شدهاند.
البته سهولت در دسترس بودن اطلاعات، یکی از ارکان مهم برای کاهش شکاف آگاهی میان اقشار مختلف جامعه محسوب میشود، اما باید پرسید که این شکاف با چه جنسی از اطلاعات، پر میشود؟ آیا تمام کسانی که رسانهای در اختیار دارند، میتوانند تحلیلگری موثر باشند و راست و دروغ شنیدهها را تمیز دهند، یا فقط افکار مخاطبان خود را با دیتاهایی موهوم، گنگ و سطحی درگیر میکنند؟ اصلا آیا هر اطلاعاتی، ارزش انتشار را دارد؟
اینها پرسشهایی است که پاسخ به آنها نیاز به پژوهشهای گسترده و وسیع دارد. اما مسئلهای که به وضوح در جوامع نسبتا هوشمند به چشم میخورد، این است که هر کسی در جامعه مدرن امروزی، گوشی همراه خود را در اولویت قرار داده و بیشتر زمانش را با همین دستگاه میگذراند. زیرا درون آن صفحه نورانی، بمبارانی از اطلاعات است که هنوز بمب قبلی منفجر نشده، بمبهای بعدی از راه میرسند و فرصت تحلیل و گفتمان درون گروههای انسانی را سلب میکنند؛ این اطلاعات، از آخرین کنفرانس مطبوعاتی در گوشه دیگر جهان گرفته تا لاک جدیدی را که دختر همسایه از فروشگاه سر کوچه خریده،
در بر میگیرد!
در گذشته، از جمعشدن افراد در کنار هم، گفتمانهای مختلفی شکل میگرفت که فضاهای فکری و روحی انسانها را به یکدیگر گره میزد. در حالی که انسان قرن بیست و یکم، با توسل به فضای مجازی، به بحث و تبادل نظر میپردازد و همنوع کناری و واقعی خود را یا نمیبیند و یا اگر هم ببیند، کمتر در مورد مسائل ارزشمند با او وارد بحث میشود. زیرا تصور میکند همنوع او مانند خودش در جریان کامل امور خبری و اطلاعاتی قرار داشته و دیگر حرف زدن با وی، بیفایده خواهد بود. به همین دلیل حتی اگر قصد ارتباط با وی را داشته باشد، چارهای جز
پیش کشیدن مباحث سطح پایین و جزئیات زندگی خصوصی آشنایان را ندارد.
تجربه این فضا در عصر حاضر، نتیجه تکه تکه شدن رسانه و در اختیار قرار گرفتن تکههای بیشماری از آن در دست افرادی غیرحرفهای است. بنابراین کم کم دغدغه افراد جامعه به جای مسائل مهمی چون فرهنگ، اقتصاد، سیاست و غیره، تا حد غذای سر سفره فلان همسایه یا...
لباس فلان دوست که در فضای مجازی منتشر شده، تنزل مییابد و بازتولید همین دغدغهها در فضای مذکور، حلقههای این چرخه را استحکام میبخشد. در نتیجه در حالی که جسم انسانها به هم نزدیک است، اما فکر و روحشان فرسنگها با هم فاصله دارد و مسئولیت ابراز همدردیها در محیط اینترنت را تنها ایموجیهایی که در کامنتها رد و بدل میشود، به دوش میکشند. حال پرسش اینجاست که آیا زمان آن فرا نرسیده که به تجدید فرهنگ رسانه و استفاده از آن در جامعه اندیشید؟
سایر اخبار این روزنامه
قانونی که می تواند به نجات رومینا ها کمک کند
به داد گرانی مسکن برسید
توصیه رئیس دستگاه قضا به متهمان فراری پروندههای اقتصادی
آتش سوزیها عمدی است؟
هشدار؛ مترو کانون کرونا در تهران
نماینده ردصلاحیت شده معاون پارلمانی «رحمانیفضلی» شد
شورای نگهبان: ورود نمیکنیم
موج سواری برخی چهرههای دولتی و غیردولتی در افغانستان علیه ایران؛ وقتی پذیرش میلیونها افغان در طول چهار دهه فراموش میشود
جمهوری خواهان علیه ترامپ
ماراتن نفسگیر 7 ساعته به سود ادامه تولید
انتظارات گزاف
چرا و چگونه برخی از تغییرات مسئله ساز میشوند؟
جولان رباخواران
پیامدهای اهدای رسانه به افراد غیرحرفهای
چالش ترامپ با شبکههای اجتماعی