روزنامه خراسان
1399/04/28
حاشیه های یک داور، موچین زیر ذره بین و لوبیافروشی ترامپ!
«موچین» زیر ذرهبین!
همکاری تازه زوج کمدی حمید لولایی و مرجانه گلچین در سریال نمایش خانگی، موفقیت این زوج در تلویزیون را تکرار خواهد کرد؟
مائده کاشیان - یکی از سریالهایی که توزیع آن در نمایش خانگی به تازگی آغاز شده، مجموعه طنز «موچین» به کارگردانی حسین تبریزی است. این سریال برخلاف دیگر مجموعههای این مدیوم که در سرویسهای ویاودی منتشر میشوند از طریق اپلیکیشن روبیکا قابل تماشاست. نکته مهم دیگری که این سریال را از دیگر مجموعههای نمایش خانگی متفاوت کرده، این است که بنا بر خبری که دیروز خبرگزاری مهر منتشر کرد، بعد از انتقال مسئولیت سریالهای نمایش خانگی از وزارت ارشاد به صداوسیما، گویا «موچین» اولین سریالی است که مجوز ساخت آن توسط رسانه ملی صادر شده است. بنابراین میتوان به صورت رسمی، مجموعه «موچین» را نخستین دستپخت صداوسیما در نمایش خانگی دانست. اولین سریال نمایش خانگی صداوسیما که تاکنون 3 قسمت آن توزیع شده، چه کیفیتی دارد؟
داستان کلیشهای
داستان سریال «موچین» بر اساس کلیشههایی که تا به حال در بعضی از سریالهای طنز تلویزیون دیدهایم، شکل گرفته است. آقای «گلی» (با بازی حمید لولایی) پدری جدی و سختگیر است که دو دختر مجرد به نام «سیما» (آشا محرابی) و «مینا» (زهرا جهرمی) دارد. «سیما» قصد دارد با پسری که به او علاقه مند است یعنی «فرزاد» با بازی علی صادقی ازدواج کند، اما پدرش با این ازدواج مخالف است و عقیده دارد ابتدا خواهر بزرگ ترش «مینا» باید ازدواج کند. در قسمتهای ابتدایی سریال، قصه بیشتر صرف ماجراهای اختلاف آقای «گلی» با «فرزاد» و برادرش «فرزین» (امیر نوری) و سوءتفاهمهای بیمنطقی که اتفاقات مختلفی را در قصه به وجود آوردهاند، پیش رفته است. دو دختر سادهلوح که هنوز ازدواج نکردهاند، پدر سختگیری که داماد آیندهاش حسابی از او حساب میبرد و «فرزاد» و «فرزین» که در قالب پت و مت ظاهر شدهاند، تعدادی از کلیشههای تکراری سریال است که دیگر دورهشان گذشته است.
کمدی ضعیف
سریال «موچین» در 3 قسمت گذشته، سعی کرده با استفاده از تعدادی موقعیت کمدی پیشپا افتاده و شوخیهای کلامی فراوان، یک اثر کمدی باشد و مخاطب را بخنداند، اما تا حد زیادی میتوان گفت در این تلاش موفق نبوده است. قصه ضعیف و کمدی کمجان این سریال نتوانسته رضایت مخاطب را جلب کند و سریال چندان دیده نشده است. دختر جدی، اخمو و کمهوشی که کسی جرئت نکرده به او نزدیک شود و به او علاقه مند شود، کلکلهای دو خواهر بر سر ازدواج، ابراز علاقههای زوج عاشق قصه، شوخی با مسائلی مانند پیدا نشدن شوهر، تلاشهای سادهلوحانه «فرزاد» برای جلب رضایت پدر «سیما»، موضوعات بسیار تکراری و کلیشهای هستند که «موچین» را به یک سریال کمدی ضعیف تبدیل کردهاند.
استفاده از بازیگران کمدی تلویزیون
در ترکیب گروه بازیگران سریال «موچین» از چهرههایی استفاده شده که معمولا در سریالهای طنز تلویزیونی بازی کردهاند و سابقه خوبی هم در زمینه کمدی دارند. مرجانه گلچین، حمید لولایی و علی صادقی از بازیگران این سریال هستند که قبلا در مجموعه کمدی «خوشنشینها» و «نقطه سر خط» به کارگردانی سعید آقاخانی در کنار یکدیگر دیده شدهاند و اتفاقا در این آثار مورد استقبال مخاطب بودهاند، اما استفاده از این ترکیب تکراری در سریال «موچین» جواب نداده است. آشا محرابی، امیر نوری و عباس جمشیدیفر دیگر بازیگرانی هستند که در این سریال ایفای نقش کردهاند. حمید لولایی در این مجموعه نسبت به دیگر آثار خود نقش نسبتا متفاوتتری داشته است و در نقش یک مرد جدی و بداخلاق، با افکار سنتی به خوبی ظاهر شده است. مرجانه گلچین نیز که در سریال نقش «رعنا» عشق قدیمی آقای «گلی» را بازی کرده، کاملا خودش را تکرار کرده و باز هم در نقش همان زن عصبی با همان لحن خاص خودش ظاهر شده که هنگام صحبت کردن از چهره خود برای بیان احساساتش به صورت اغراق شده استفاده میکند. آشا محرابی که کمتر در آثار طنز دیده شده، انتخاب نامناسبی برای نقش «سیما» نبوده و بازی زهرا جهرمی که چهره جدیدی است هم در این سریال قابل قبول بوده است.
شوخیهای ممنوعه در تلویزیون
هرچند که پروانه ساخت سریال «موچین» را صدا و سیما صادر کرده، اما شوخیهای سریال خارج از چارچوبهای تلویزیون است و «موچین» از این نظر شبیه سریالهای کمدی تلویزیون نیست. این مجموعه مانند بسیاری از آثار کمدی برای خنده گرفتن از مخاطب و جلب توجه او، سادهترین مسیر را انتخاب کرده و به شوخیهای دم دستی دوپهلو، منشوری یا کلمات دارای ایهام متوسل شده است. اکثر این شوخیها در سریالهای تلویزیون قابل پخش نیست و حتما مورد ممیزی قرار میگیرد اما اکنون به نظر میرسد در نمایش خانگی، خط قرمزهای تلویزیون کمی تغییر کرده و محدودیتها کمرنگ شدهاند.
در بحبوحه بحران کرونا در آمریکا
ترامپ لوبیا تبلیغ میکند!
هرکس در دایره دوستداران دونالد ترامپ باشد، از این علاقه اش منتفع خواهد شد. یکی همچون «راجر استون» مشاور سابق ستاد انتخاباتی اش پیش از آن که پایش به زندان برسد، حکم 40 ماه حبس اش بر اساس اختیارات ریاست جمهوری «عفو» می خورد؛ یکی هم مثل «رابرت اونانو»، مدیرعامل شرکت تولید کننده مواد غذایی کنسروی «گویا» (GOYA)، به دلیل این که گفته آمریکا «خوشبخت» است که ترامپ را دارد، محصولات تولیدی اش روی میز «رزُلوت» قرار می گیرد و توسط رئیس جمهور آمریکا تبلیغ می شود. همان میزی که در سال ۱۸۸۰ ملکه ویکتوریا آن را به «رادرفورد بیرچارد هیز»، رئیس جمهور وقت آمریکا اهدا کرد. حالا تبلیغ لوبیای ترامپ در میانه بدترین بحران سلامت در آمریکا که جان 140 هزار آمریکایی را گرفته و در حالی که بیش از 40 میلیون آمریکایی شغلشان را از دست داده اند،واکنش بسیاری را بر انگیخته است. ویدئویی در فضای مجازی دست به دست می چرخد که در آن مجری شبکه سیانان می گوید: «شما به من بگویید که چگونه یک رئیس جمهور در بحبوحه یک بیماری همهگیر، وقت گیر آورده و این «چرندیات» را میگوید. واقعاً او شوخی اش گرفته! او محصولات شرکت «گویا» را که اصلاً برایم مهم نیست چه شرکتی هست تبلیغ میکند؛ آن هم روی میز رزُلوت! آیا میز کار رئیس جمهور برای تبلیغ لوبیاست!؟» سرخوشی ترامپ در سایه بی توجهی اش به اعتراضات آمریکا و بحران کرونا در حالی است که نتایج تازهترین نظرسنجی مشترک شبکه خبری «انبیسی» و روزنامه والاستریت ژورنال نشان از افزایش فاصله محبوبیت دو نامزد جمهوریخواه و دموکرات در میان مردم آمریکا دارد. نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که محبوبیت جو بایدن، نامزد حزب دموکرات، در مقایسه با ماه گذشته ۲ درصد افزایش یافته و از ۴۹ به ۵۱ درصد رسیده است. در مقابل اقبال عمومی به رئیس جمهوری فعلی آمریکا و نامزد جمهوریخواهان از ۴۲ به ۴۰ درصد کاهش یافته است. بدین ترتیب فاصله ۷ درصدی محبوبیت دو نامزد مطرح انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که با وجود ضریب خطای 3.3 درصدی این نظرسنجی حاکی از رقابتی تنگاتنگ میان آن ها بود، نزدیک به سه ماه پیش از برگزاری انتخابات به رقم معنادار ۱۱ درصد رسیده است. یک شغل پیشنهاد دریافت رشوه نداشتم نکاتی گفته نشده درباره سبکزندگی داورها، سختیها و شیرینیهای حرفهشان، درآمدشان و ... در گفتوگو با «مسعود مرادی» برترین داور سال 2003 آسیا مصطفی میرجانیان| روزنامهنگار یک سوت، یک کارت زرد، یک کارت قرمز و یک اسپری برای خطکشی؛ اینها همه داراییهای یک داور در مستطیل سبز است که چشم تماشاگران فوتبالی را 90 دقیقه به خود خیره میکند. شنیدن صدای سوت داور، همانقدر که برای یک تیم خوشحال کننده است، اعصاب تیم رقیب را به هم میریزد. شنیدن صدای سوت، بعضی اوقات نشانه اعلام پنالتی است، گاهی آفساید و البته بعضی اوقات هم نشانه به ثمر رسیدن گل. طبیعتا همه این اتفاقات، نیمی از ورزشگاهها را که تا قبل از شیوع کرونا به جای ماکت با تماشاگران پر می شد، ناراحت و نیمی دیگر را غرق در شادی و خوشبختی میکرد! باز هم پروندهای در زندگیسلام داریم درباره یک شغل؛ این بار حرفهای را انتخاب کردیم که اگر تاثیرگذاریاش برنتیجه مسابقات فوتبال با گرفتن تصمیمات درست یا غلط، بیشتر از بازیکنان و مربیها و ... نباشد به هیچوجه کمتر از آنها نیست. داوری که تمام 90 دقیقه بازی، تحت فشار و استرس است. این حجم از فشار باعث میشود در تمام 90 و چند دقیقهای که بازی طول میکشد، اعصابش خطخطی شود! مدام با خودش فکر میکند که مبادا وسط زمین و میان آن همه تماشاگر بدموقع سوت زده باشد، مبادا سوتش اشتباه بوده باشد، مبادا رنگ کارتی که نشان داده تماشاگر را عصبانی کرده باشد و هزاران مبادای دیگر! اما آخرش چه میشود؟ مربی و بازیکن اگر اشتباهی کرده باشند یا به هر دلیل دیگری طعم شکست را چشیده باشند، به جای پذیرش عملکرد احتمالاً ضعیف خودشان، همه چیز را به گردن داور میاندازند و این داور است که باید پاسخ گو باشد. خب البته داوران هم بی اشتباه نیستند. داور است که باید بگوید چرا به فلان بازیکن کارت نشان داده؟ یا در فلان صحنه اعلام پنالتی نکرده، چرا آفساید را نگرفته و ... . اینها را گفتیم تا ثابت کنیم داوری به ویژه در فوتبال و در کشور ما به شدت سخت و طاقت فرساست. اما آیا دستمزد داوران ما در حد و اندازه فشار روحی و جسمی است که تحمل میکنند؟ اصلا داور بودن چه شکلی است و یک داور فوتبالی چقدر برو و بیا دارد و چه کار میکند؟ در پرونده امروز زندگیسلام، سراغ «مسعود مرادی» رفتیم؛ داور 55 سالهای که فعالیت اش در این حرفه را از سال 66 آغاز کرد و تا سال 89 به قضاوت خود ادامه داد. از سوابق ورزشی مرادی میتوان به کسب عنوان برترین داور سال 2003 آسیا ، قضاوت در دو دوره مسابقات جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷، قضاوت در رقابتهای المپیک پکن در سال ۲۰۰۸، قضاوت در جام کنفدراسیونهای فیفا در سال ۲۰۰۳ (فرانسه)، دو دوره نامزد داوری برای حضور در جامجهانی در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰، قضاوت در فینال جام باشگاههای آسیـا در سال ۲۰۰۴ و قضاوت در بیش از ۲۰۰ رقابت بینالمللی اشاره کرد. «مسعود مرادی» که سالها در فوتبال سطح اول لیگ خودمان هم سوت زده و چند سالی است به عنوان ناظر فیفا فعالیت میکند، در پرونده امروز زندگی سلام برای شناساندن حرفهاش به ما کمک کرد.
من داوری را شغل نمیدانم! هیجان تماشاگران، تحمل استرس مسابقهها، فشار رسانهها و به خصوص کانال و صفحههای هواداری، احتمال خطا در قضاوت و ... ؛ تحمل همه اینها نباید کار راحتی باشد. آیا حرفه قضاوت روی مستطیل سبز، ارزش تحمل این همه استرس و فشار عصبی را دارد؟ داور فیفا جملهای در این باره میگوید که به نظر من عجیب است: «بگذارید قبل از اینکه بگویم تحمل اینها ارزش دارد یا نه، با احترام به همکاران بگویم که من داوری را شغل نمیدانم! زمانی بازیکن فوتبال بودم ولی حالا اصلا نمیشود دستمزد فوتبالیستها و کادر فنی را با داوری مقایسه کرد. دستمزدها آن قدر ناچیز است که همه داوران ما شغل دیگری هم در کنار قضاوت دارند. مثلا خودِ من، مهندس مخابراتم. الان حدود یک سال است که بازنشسته شدم ولی در همه سالهای قضاوت مجبور بودم با فعالیت مخابراتی زندگیام را بچرخانم. البته همیشه خودم را بیشتر یک داور میدانم چون فعالیتهایم در این زمینه بازتاب بیشتری دارد و همیشه درگیر آن هستم، حتی آن وقتی که مشغول کار مخابراتی بودم هفتهای چند جلسه تمرین میکردم و به خاطر وقت زیادی که برای قضاوت در ورزش میگذاشتم ارتقای شغلی کمتری در مهندسی مخابرات پیدا کردم.» زندگی داورها 2 بخش دارد از مرادی میخواهم پشت صحنه کارش را بیشتر برایمان توصیف کند و اینکه یک روز داورها، به انجام چه کارهایی میگذرد؟ او تمام مسئولیت داوری را به دو بخش تقسیم میکند؛ آموزش و امتحان: «هر داور باید بخش مشخصی از وقت خود را برای یادگیری بگذارد. فدراسیون فوتبال هر چندوقت برای ما کلاس میگذارد اما این کافی نیست. داورهای امروزی با توجه به دسترسی به اینترنت باید همیشه به روز باشند. بخشی از وظیفه داوری هم به قبل از مسابقات بر میگردد. آدمهایی مثل ما از چند ساعت قبل از مسابقات سبک زندگیشان را تغییر میدهند. مثلا برای تغذیه مناسب، غذاهای پرکالری ولی کم حجم مثل ماکارونی میخورند تا در زمین همپای بازیکنان بدوند. حالا هم دو سه ماهی است که فوتبال ما به خاطر کرونا تعطیل شده. تعطیلات از کیفیت کار داوران ما کم میکند. یک داور هرچقدر هم که تمرین و مطالعه کرده و آمادگی بدنی داشته باشد اگر در زمین چمن نباشد، افت میکند. همانطور که تیمهای ما افت کردند ،داورانمان هم از کیفیت کارشان کم میشود که احتمالا ثمراتش را خواهید دید.»
برای داوری هر مسابقه، یک میلیون تومان پرداخت میشود از «مرادی» درباره درآمد داورها در این روزها میپرسم که پاسخ میدهد: «قضاوت در فوتبال فقط عشق و علاقه میخواهد. داوران ما هیچ قراردادی ندارند و برای هر بازی مبلغ مشخصی میگیرند. مثلا در این شرایط گرانی و تورم، یک داور برای قضاوت در مسابقه، مبلغ یک میلیون و کمک داور هم حدود 700 هزار تومان میگیرد. 10 درصد مالیات هم از این مبلغ کم کنید. فاجعه است. این همه تمرین و مطالعه و رفت و آمد و تحمل فشار هواداران که البته از زیبایی های فوتبال است، فقط عشق و علاقه میخواهد وگرنه با این مبالغ نمیشود زندگی کرد.» فوتبالیست و مربی بودم اما در نهایت داور شدم این روزها چه میکنید؟ چطور داور شدید؟ چقدر درآمد دارید؟ اصلا چرا داوری و ...؟ کلی سوال آماده کردهام تا برای گفتوگو با یکی از بهترین داورهای کشورمان یک گپ درست و حسابی داشته باشم اما «مسعود مرادی» همان اول صحبت ما را به سالهای دور میبرد و از این میگوید که چطور سرنوشت از او یک داور بینالمللی ساخته: «داوری آن اوایل برایم شغل نبود. متولد کرج هستم و در سالهای جوانی به صورت نیمه حرفهای فوتبال بازی میکردم. همیشه دوست داشتم در هر کاری که وارد میشوم، مختصات آن را بدانم. بنابراین بیشتر به خاطر اینکه روی قوانین فوتبال اشراف داشته باشم در کلاس داوری شرکت کردم که مرحوم صالحی، داور پیش کسوت، تدریس اش را برعهده داشت. آن موقع مربی فوتبال هم بودم و برای این که بتوانم داشتهها و علم کارم را به شاگردانم انتقال بدهم در کلاس داوری شرکت کردم تا هم خودم و هم شاگردانم قوانین فوتبالی را بدانیم و بهتر بازی کنیم. آن زمان، کرج جزو استان تهران بود و ما برای بازیهای جوانان و نوجوانان به تهران میآمدیم. چند داور معروف مثل ناصر عاقلی بودند که هر موقع به تماشای قضاوتشان مینشستم، واقعا لذت میبردم. اینها همه انگیزهای شد تا داوری را در سطح بالاتری یاد بگیرم و تصمیم بگیرم به صورت جدیتر وارد این حرفه بشوم.»
داور باید هم آتشنشان باشد و هم روانشناس میخواهم بدانم داوران موفق چه خلقیاتی دارند؟ مسعود مرادی که عمری را در این راه گذرانده است، میگوید: «فوتبال در کشور ما با همهجا تفاوت دارد. فوتبال ما بیش از اینکه وابسته به مسائل ورزشی باشد به افرادی ارتباط دارد که در راس تیمها قرار میگیرند و اصلا فوتبالی نیستند. اینجور آدمها هرگونه اشتباه خودشان را به جای اینکه به عملکرد فنی خودشان مرتبط بدانند به گردن داوری میاندازند. بنابراین اعتراض به داور در ایران نسبت به همهجای دنیا بیشتر است. این را من نمی گویم، آمارها بارها و بارها ثابت کرده است. در این شرایط، داور باید هم جدی و هم اهل شوخی باشد اما اگر بخواهد خیلی شل باشد و با هرکسی بگوید و بخندد، نمیتواند قضاوت کند. یک داور، مدیر زمین و آتشنشان بازی است چون باید آتش و تنش داخل زمین را بخواباند. یک داور با خواندن چند کتاب و خریدن یک سوت و دوتا کارت، داور نمیشود. داور را روانشناس داخل ورزشگاه میدانم چون باید بداند چه زمانی چه عکسالعملی نشان بدهد.» سرخابی نیستم و عاشق صنعتنفت آبادانم قاضی، بیطرف است. آیا یک داور فوتبال نمیتواند تعلق رنگی داشته باشد؟ مرادی توضیح میدهد: «داور بیطرف است اما به معنای این نیست که به تیمی علاقهمند نباشد. هر فوتبالدوستی یک تیمی را دوست دارد و میتواند آن را اعلام کند. من هم در همه سالها تعلق رنگی داشتهام اما هرگز آن را بیان نکردهام. ولی بگذارید برای یکبار خیال همه را راحت کنم. در همه این سالها در شهرهای مختلف قضاوت کردم و فرهنگ تماشاگران را دیدم. صادقانه میگویم که علاقه خاصی به تیم صنعتنفت آبادان دارم. شاید بعضیها فکر کنند به این دلیل یک تیم شهرستانی را انتخاب میکنم که از دعوای قرمز یا آبی فرار کنم. هر دو تیم و تماشاگرانش برایم قابل احترام اند اما در آبادان، مردم با فوتبال زندگی میکنند و ورزش برایشان معنی سرزندگی و شادی میدهد. به همین دلیل، عاشق صنعتنفت آبادان هستم. در شمال کشور هم ملوان بندر انزلی همین شرایط را دارد و خیلی دوستش دارم.»
چرا داورها به انتقادها جواب نمیدهند؟ «مسعود مرادی» درباره این سوال که چرا معمولا داورها به خیلی از انتقادهایی که بعد از هر بازی به عملکردشان وارد میشود جواب نمی دهند، توضیح میدهد: «مربیان و بازیکنان همیشه تریبون دارند اما داوران حق مصاحبه ندارند. مربی و بازیکن به کنفرانس خبری میآید و هر حرفی را میزند در صورتی که کنفرانس خبری اصلا جایگاه نقد عملکرد داور نیست. اتفاقا کمیته انضباطی هم چیزی نمیگوید. به همین دلیل، ما مربی خارجی میآوریم و چون جای دیگری کار کرده و حرفهای است تا یکی دو ماه اول اصلا از داوری حرف نمیزند اما بعد که با سیستم فوتبال ما آشنا میشود، مثل مربیهای خودمان اولین حرفی که میزند درباره داوری است! بعضیها میگویند حالا که تریبونی برای دفاع از خودتان ندارید، یک صفحه اینستاگرامی بسازید و حرفهایتان را بزنید. من مخالفم. این خلاف دستورالعمل فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیاست. فضایمجازی بیشتر تنش ایجاد میکند. داور اگر بخواهد به حاشیهها و نقدها پاسخ بدهد تماشاگرها و طرفدارهای تیمها تحریک میشوند و داوری را در بازی بعدی زیر فشار قرار میدهند. البته داور هم اشتباه میکند و فیفا هم این را قبول دارد و به همین دلیل سیستم ویایآر(var) وارد بازیها شده است تا احتمال خطای داور کاهش یابد. اما یک وقتی داور اشتباهی میکند که سرنوشت بازی جور دیگری تمام میشود. اگر اشتباهش در این حد باشد، لازم است که اعتراف کند. این فرهنگ هم باید از سوی تیمها وجود داشته باشد که اگر داور به اشتباهش اعتراف کرد، بقیه از آن سوء استفاده نکنند.» پیشنهاد دریافت رشوه نداشتم حاشیههای داوری تا حالا روی کار و زندگی شخصیتان تاثیر داشته است؟ آیا تا کنون پیشنهاد رشوه داشتید؟ مرادی به این سوال چالش برانگیز هم صریح و شفاف پاسخ میدهد: «قضاوت همه لحظاتش آمیخته با حاشیه است ولی این خودِ داور است که باید رعایت کند. وقتی وارد حرفه داوری شدم در یکی دو سال اول پیشرفت خوبی داشتم و بلافاصله به جام کنفدراسیونها در فرانسه دعوت و به عنوان یک داور مطرح بینالمللی در کشور شناخته شدم. شرایط، جایگاه و حریمی را برایم به وجود آورد که کسی جرئت نزدیک شدن به این موارد را نداشته باشد. الان هم که کنار کشیدم، خوشحالم که مورد احترام اهالی فوتبال هستم و به صراحت میگویم که تا کنون پیشنهاد رشوه نداشتهام. تا حالا ندیدم که آدمهای دور و برم پیشنهادی برای قضاوت یک طرفه داشته باشند. به نظرم اینجور مسائل، بیشتر زاییده تخیل تیمهاست. داوران ما موقعیت اجتماعی خوبی دارند و به نظرم نیازی به چنین مسائلی ندارند. اما هرجایی خوب و بد هست و نمیتوانم قاطعانه بگویم که رشوه و اینجور مسائل اصلا وجود ندارد. جایگاه قضاوت همیشه در معرض تهمت است. پس نباید حرف و حدیثها را جدی گرفت. وقتی حرف و حدیث در فوتبال ما زیاد است هرجور حاشیه و حرف جنجالی طرفدار زیادی خواهد داشت. فضای داوری ورزش ما خیلی ایدهآل نیست و من علاقهای ندارم که حتی فرزندم وارد این حرفه شود.»
سایر اخبار این روزنامه
افزایش 18 هزار نفری فوت شدگان در بهار 99
پاپوش سنای آمریکا برای چارلیچاپلین!
«کوه پارک» میزبان مردم شد
گاه شمار بورسی
۴ نما از بی عدالتی مالیاتی
چرا قره باغ دوباره داغ شد؟
هزارتوی فروش سهام عدالت
سیلاب ناگهانی در روزهای گرم تابستانی
حاشیه های یک داور، موچین زیر ذره بین و لوبیافروشی ترامپ!
ضمانت های اجرایی مالیات بر خانه های خالی
بالا کشیدن 9 میلیارد دلار اموال ایران
عراقچی: فاطمیون مانع رسیدن داعش به کابل و تهران شدند
24 ساعت تا افشای اسامی 13 پلاسکوی مشهد