میراث شوم گذشته

دولت روحانی با شعار تدبیر و امید پس از چند سال ناامیدی با رای اکثریتی بر سر کار آمد که از تمام سیاست های پیشین به خصوص در اقتصاد به شدت ناراضی بودند و بدنبال روشی
برای بازگشت قطار سیاست کشور به ریل خود می گشتند و روحانی با روی میز گذاشتن پیشنهاد تعامل با جهان و مذاکره با ابرقدرت ها این امید را در کشور ایجاد کرد که راه برون رفت از بحران های جاری کشور بازگشت به بازار تجارت جهانی و به رسمیت شناختن دوباره ی ایران و بازگشت اعتبار ملی است که علی‌رغم نظر منتقدین، حدودا تمامی ملت و تحلیلگران نیز این مسیر را عقلانی‌ترین راه برای ایجاد شرایط مناسب و معمول کشور می‌دانستند اما دولت روحانی از آغاز بجز تکیه بر منش تعامل با جهان و تقویت جبهه دیپلماسی به سرکردگی ظریف، مسئله ای اساسی‌تر نیز پیش روی خود داشت که شاید تا به امروز نیز موفق به حل آن نشده است. طبیعتا
دولت ها در چهار سال اول خود نتیجه ی دسترنج دولت
پیش از خود را می برند و شرایط اقتصادی کشور عمدتا تحت تاثیر سیاست های چند سال قبل است مانند آغاز دولت اول احمدی نژاد که با استفاده از صندوق ارزی پر قدرت و شاخص های رشد یافته اقتصادی توسط تیم خاتمی توانست آن شرایط را به نام خود مصادره کند در حالیکه سال 84 کشور بر پایه ی سیاست های دولت اصلاحات بود که با ثباتی نسبی در حوزه ی اقتصاد به مسیر خود ادامه می داد و طبیعتا دولت اول روحانی نیز با


بدهی های وسیع برجای مانده از دولت دهم، قرارگیری
در بند هفت شورای امنیت، شاخص های اقتصادی منفی، تورم سنگین، سقوط ارزش پول ملی، چند برابری قیمت ارز و میراثی از احمدی نژاد رو به رو شد که تیم روحانی چندان موفق به حل آن ها نشد و امروز دچار ادامه ی آن فجایع با چاشنی بیشتری هستیم که سد های سخت تری از جمله کرونا، ترامپ و تحریم های حداکثری نیز به آن اضافه شده اند. در زمان دولت دوم خاتمی این مسئله مطرح بود که کشور از سوی جناح رقیب هر 9 روز با یک بحران مواجه است که در شرایط زمانی فعلی می توان این 9 روز را حتی به کمتر نیز کاهش داد و کشور حدودا هر هفته با چالشی عجیب
رو به رو می شود.
توقع مردم از دولت روحانی بخصوص در آغاز دوره ی دوم بهبود وضع معیشت و به سرانجام رساندن برجام برای شروع دوران رونق اقتصادی بود که با به بن بست رسیدن این قرارداد توسط آمریکا و مشخصا دست اندازی های داخلی، دولت ایده اصلی خود برای اصلاح وضع موجود را از دست داد و ضمن فشار های خارجی با کاهش محبوبیت داخلی نیز
رو به رو شد اما عملکرد دولت در زمینه
کنترل کرونا این فرصت را به جامعه داد تا درباره ی توانایی های دولت
تجدید نظر کنند.زیرا با نگاهی به آمار های جهانی و بررسی شیوع و تاثیر کرونا در جهان می توان پی به قدرت ملی ایران در مدیریت این بحران برد.نتیجتا دولت، دولت ناکارآمدی نبود بلکه با مشکلاتی که شاید پیش بینی نمی شد از جمله لغو برجام توسط ترامپ و دعواهای داخلی مواجه شد که مسیر را برای رسیدن به ایده آل های جامعه ناهموار کرد طبیعتا این موارد نتیجه خود را در مشارکت مردم در انتخابات اسفند98 نشان داد، در صورتیکه کسی به تاثیر مشکلات بر جای مانده از دولت احمدی نژاد توجه نمی کند. دولتی که با چاپ پول و پوپولیسم اقتصادی-سیاسی سعی در حل موانع پیش رو و گذران روزمرگی در دولت دوم خودش داشت که منجر به غلتیدن کشور به سمت مشکلاتی شد که هنوز اثرات آن بر جامعه باقیست. دولت روحانی در یک سال باقی مانده خود باید تمام تلاش را بر پایان پروژه های باقی مانده عمرانی و حل مسائل غیروابسته به تحریم ها از جمله مشکلات جاری مردم در اثر سیل مانند کرمانشاه و گلستان و یا کاهش و کنترل قیمت ها کند تا فشار روانی موجود در جامعه کمتر شود.امید است یک سال باقی مانده برای دولت دوازدهم فرصتی برای بازگشت امید به جامعه سرخورده از سیاست
ایران باشد.