افزايش اختيارات رئيس‌جمهوري نبايد فراموش شود

آرمان ملي- مليکا قراگوزلو: در برهه‌‌هاي نزديک به انتخابات است که اختلافات ميان گروه‌هاي سياسي عيان مي‌شود و اين موضوع مرتبط به يک طيف اصلاح‌طلب يا اصولگرا نيست بلکه هر دو جناح با اين واقعيت روبه‌رو هستند. بيشتر اختلافات هم درباره نحوه رسيدن به اجماع براي معرفي کانديداهاست يا چند نظري درباره ميزان آرايي است که به صندوق راي ريخته مي‌شود. اکنون در آستانه انتخابات 1400 اين اختلافات ظهور و بروز يافته است. هدايت آقايي فعال سياسي اصلاح‌طلب مي‌گويد: «بخشي از احزاب، شخصيت‌ها و رجال سياسي به اين نتيجه رسيده‌اند که رئيس‌جمهور بيش از آنکه قدرت داشته باشد، سروصدايش بلند است.» در ادامه گفت‌‌وگوي هدايت آقايي عضو حزب کارگزاران با «آرمان ملي» را مي‌خوانيد.
ماجراي بين اصلاح‌طلبان و انتخابات هميشه با فراز و فرودهايي همراه بوده است. اصلاح‌طلبان براي انتخابات 1400 نگراني‌هايي دارند زيرا حدود 6ماه پيش، تجربه يک انتخابات سرد را داشتند. اين نگراني‌ها را تاييد مي‌کنيد و براي رفع آن چه بايد کرد؟
بحث انتخابات پيش‌رو دو مولفه دارد؛ يکي بحث اصلاح‌طلبان و ديگر بحث اصولگرايان سنتي است. اينکه اين جريان‌ها چه طيف‌ها و چه خط‌مشي‌هايي دارند محل بحث است. هر بار نزديک انتخابات، هر جبهه‌اي شروع به آماده‌سازي فضا براي انتخابات مي‌کرد تا انتخابات پرشور باشيم و کانديداهاي آنان برنده عرصه انتخابات شوند. اين قضيه به‌طور سنتي وجود داشته و هنوز هم در هر دو جناح تحرکاتي با اين هدف صورت مي‌گيرد. اتفاقي که در انتخابات مجلس 98 افتاده اما يک اتفاق کيفي است، همچنين مي‌توان به سال‌هاي گذشته چه در دولت آقاي روحاني و چه در دولت آقاي احمدي‌نژاد اشاره کرد. به‌هرحال در اين 16 سال، اتفاق‌هايي رخ داده که سيستم تصميم‌گيري کشور باعث شده تغيير نگرش‌هايي هم در حوزه سياسي (حوزه‌اي که احزاب و گروه‌ها در آن فعاليت مي‌کنند) و هم در طيف‌هاي مختلف مردم شکل بگيرد. در جامعه اين توقع وجود دارد که وقتي شخصي به عنوان رئيس‌جمهور انتخاب مي‌شود، بتواند مقدرات کشور را به نفع مردم تغيير دهد و به نفع مردم وارد گود شود. اين توقع و مطالبه‌اي است که مردم از رئيس‌جمهور منتخب خود دارند اما در عمل مي‌بينيم برنامه دولت‌ها پس از شکل‌گيري با توقعات مردم تفاوت دارد و چندان منطبق نيست.
علت اين موضوع را چه مي‌دانيد؟


بخشي از اين مساله در قانون است و بخش ديگري از آن ناشي از تفسيرهاي نادرست. در عمل مي‌بينيم که رئيس‌جمهور به‌عنوان رئيس دستگاه اجرائي، کمي از جايگاه خود دور شده است. به‌عنوان مثال رئيس‌جمهور در مورد سياست‌هاي اصلي بين‌المللي تصميم‌گير اول وآخر نيست. رئيس‌جمهور حتي در مورد مسائل منطقه‌اي بايد هماهنگي لازم را انجام دهد اما در مذاکرات تصميم‌گيرنده نهايي نيست. همچنين رئيس‌جمهور در مسائل اجتماعي، فرهنگي و بسياري از مسائل ديگر صرفا نمي‌تواند براساس خواسته شخصي خود رفتار کند. لذا به انتظاري که مردم از رئيس‌جمهور به‌عنوان شخص دوم مملکت يا مسئول اجراي قانون اساسي دارند، پاسخي در حد پذيرش همگان شفاف داده نمي‌شود.
حتي احزاب حامي رئيس‌جمهور در زمان انتخابات بعضا به منتقد تبديل شده‌اند. علت اين تغيير موضع چيست؟
بخشي از احزاب، شخصيت‌ها و رجال سياسي به اين نتيجه رسيده‌اند که رئيس‌جمهور بيش از آنکه قدرت داشته باشد، سروصدايش بلند است. اين موضوع باعث شده که آنچه در ذهن سياستمداران و ذهن مردم شکل گرفته چنين است که رياست‌جمهوري خيلي نمي‌تواند مانوري داشته باشد. بايد براي اين مساله فکري کرد. مردم را بسيج مي‌کنيم و پاي صندوق‌هاي انتخاباتي مي‌آوريم و از آنها راي مي‌گيريم. وقتي هم که رئيس‌جمهوري انتخاب مي‌شود، گاه عليه او مي‌شوند و رياست‌جمهوري آن بخش کوچک اختياراتش را هم عملا از دست مي‌دهد.
درست است اما چه بايد کرد؟
مي‌شود اصلاح قانون اساسي را به مجلس يا جاي ديگري هم بسپارند و مسئوليت اجرائي را به شخصي به نام رئيس‌جمهور يا نخست‌وزير يا به هر شکلي که مي‌خواهند، بدهند. اين کار را بکنند. اصلاح‌طلبان الان با اين پارادوکس روبه‌رو هستند و بايد تصميمي اتخاذ کنند ولي اگر بخواهند به صورت سنتي عمل کنند، همان روش را در پيش بگيرند بايد بدانند که حاصلي ندارد. اصلاح‌طلبان با شيوه سنتي هيچ شانسي نخواهند داشت. نه آنها برنده مي‌شوند و نه مردم استقبال مي‌کنند.
راهکار شما براي تحقق اين امر چيست؟
با اين وضعيتي که من تحليل کردم، اعلام کنند که برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري با وضعيت فعلي نتيجه سابق را خواهد داشت و لازم نيست که جناح‌هاي سياسي هزينه کنند. اگر ديدند که اصلاح نشد، جناح اصولگرا با مسئوليت خودش هر کاري که خواست انجام بدهد. بايد يک تحليل درست و حسابي از وضعيت ارائه شود و اينکه دستگاه اجرائي را به خود مجلس بسپارند و با نظارت شوراي نگهبان يک مسئول براي قوه مجريه تعيين کنند که در همان دايره اصولگرايي کار کنند؛ يا اينکه اختيارات رئيس‌جمهوري در همه امور کامل ترسيم شود تا بتواند به مطالبات مردم پاسخ دهد.