درگذشت اسماعیل سعادت سکاندار دانشنامه زبان و ادب فارسی



مریم شهبازی
خبرنگار


هنوز زمان چندانی از درگذشت بدرالزمان قریب، زبان شناس پیشکسوت کشورمان نگذشته که فرهنگستان زبان و ادب فارسی یکی دیگر از اعضای پیوسته و قدیمی خود را از دست داد و اهالی ادبیات برای مرتبه‌ای دیگر به سوگ نشستند. اسماعیل سعادت روز گذشته در سن 95 سالگی و در شرایطی با زندگی وداع گفت که به گفته دوستان و همکارانش شاهکاری ماندگار  برای علاقه‌مندان ادبیات به جای گذاشت؛ «دانشنامه زبان و ادب فارسی» که به سرپرستی زنده یاد  سعادت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی نوشته و منتشر شده را یکی از  مهم ترین آثار برای همه آنهایی می‌دانند که خواهان تحقیق یا فعالیت در این بخش از فرهنگ‌مان هستند. البته کارنامه کاری او تنها به این دانشنامه محدود نمی‌شود، سعادت به عنوان مترجم هم صاحب آثار متعددی است. آنهایی که سعادت را می‌شناسند، مهم ترین شاخصه ترجمه‌های او را در تسلطی می‌دانند که افزون بر  زبان و ادبیات مبدا، به ساختار و دستور زبان فارسی داشت؛ آنچنان که در کنار  تألیف و ترجمه، به عنوان ویراستاری متبحر هم شناخته می‌شد. همکاری با مؤسسه فرانکلین، مرکز نشر دانشگاهی و کار مداوم به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضویت در شوراى عالى و ویرایش زبان فارسى صدا و سیما، همکاری با اداره «مجله راهنماى کتاب» و...  بخشی از آن چیزی است که به عنوان کارنامه کاری در سال‌ها فعالیت جدی فرهنگی- ادبی‌اش درج شده است.  از جمله آثار  به یادگار مانده از او هم می‌توان به «انرژی‌» نوشته آیزاک‌ آس‍ی‍م‍وف‌، «در آسمان» نوشته ارسطو، تاریخ فلسفه امیل برهیه،  «شیر و جادوگر» نوشته سی. اس. لوئیس،  «اخلاق»  نوشته جورج ادوارد مور و «ایزابل» نوشته آندره ژید  و...  اشاره کرد.

بی هیچ جانشینی رفت

علی اشرف صادقی
استاد دانشگاه، زبان شناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی
در کارنامه کاری زنده‌یاد اسماعیل سعادت همکاری با مراکز علمی- فرهنگی مهمی ثبت شده، از جمله  مؤسسه فرانکلین که برای سال‌ها به عنوان مترجم ادبیات فرانسه در آن حضوری جدی داشت. از آن دوران ترجمه‌هایی بسیار دقیق و آراسته باقی مانده چراکه وسواس بسیاری در کار خود به خرج می‌داد. علاقه‌مندی عمده‌اش هم به آثار فلسفی بود؛ آنچنان که ترجمه برخی کتاب‌های ارسطو، «تاریخ فلسفه» نوشته امیل برهیه و... را  انجام داد. بعد از انقلاب و تعطیل شدن مؤسسه فرانکلین، مشغول همکاری با مرکز نشر دانشگاهی شد و همزمان مدیریت نشریه معارف را هم برعهده گرفت؛ نشریه‌ای بسیار سنگین و وزین که به مسائل فلسفی- عرفانی و ادبی اختصاص داشت و برای نزدیک 21 سال علاقه‌مندان از آن بهره‌مند شدند.
بعد از تأسیس دوباره فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به عضویت پیوسته و دائمی آن درآمد و مدیریت تألیف و انتشار دانشنامه زبان و ادب فارسی را به عهده گرفت.
اگر علاقه‌مند ادبیات هستید اما تا به امروز این دانشنامه را ندیده و نخوانده‌اید جالب است بدانید شامل همه چیزهایی است که یک ادیب و محقق ادبیات باید بداند، اثر بسیار معتبری است که نوشته‌های استادان مطرحی در آن جای گرفته، از جمله مقاله‌های بزرگانی نظیر جلال خالقی مطلق و... همکارانی همچون خود من هم در تألیف آن همکاری داشته‌ایم. وقتی تألیف هر شش جلد این دانشنامه به پایان رسید، زنده یاد سعادت متوجه شد که برخی مدخل‌ها از قلم افتاده، به دنبال فهرست تازه‌ای، جلد دیگری (هفتم) به این دانشنامه اضافه شد تا مخاطبان با مجموعه کامل‌تری روبه‌رو شوند. بعد از انتشار آن هفت جلد، فرهنگستان، امتیاز انتشار دانشنامه را به انتشارات سخن واگذار کرد و در چاپ بعدی، دانشنامه در 12 جلد منتشر شد. زنده یاد سعادت از  نظر اخلاقی هم ویژگی‌های اخلاقی منحصر به فردی داشت، فردی بسیار وظیفه شناس بود، آنچنان که هر کاری را حتی فراتر از مسئولیتی که پذیرفته بود انجام می‌داد.
در کار تألیف دانشنامه، ویرایش همه جلدها را با دقت بسیاری انجام داد و هر مقاله‌ای را که ایرادی داشت با دلسوزی اصلاح می‌کرد و مطابق با نثر معیار بازنویسی می‌کرد.  بسیار کم حرف بود، حتی در جلسات شورای فرهنگستان هم بیشتر شنونده بود و تنها زمانی که نیاز به ارائه گزارش یا بیان نکته‌ای بود سخن می‌گفت. گذشته از تسلط بسیار به زبان و ادبیات فرانسه، در ارتباط با دستور زبان و ادبیات فارسی هم استادی به تمام معنا بود و همین یکی از مهم‌ترین شاخص‌های ترجمه‌هایی است که از او به یادگار مانده است. به دنبال حدود 34 سال آشنایی نزدیک و دوستی با زنده یاد سعادت متأسف هستم بگویم که او در شرایطی با ما و عرصه فرهنگ و ادب وداع کرده که هیچ جایگزینی ندارد.

دریغ و درد از این فراق

محمدجعفر یاحقی
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
اسماعیل سعادت،  از چهره‌های نامی حوزه‌های ترجمه و تحقیق فرهنگی کشورمان است که طی دهه‌ها کار جدی، جایگاه مهمی در میان اهالی ادبیات از آن خود ساخت و آثار گرانبهایی را هم به یادگار گذاشت. آنهایی که زندگی حرفه‌ای‌اش را دنبال کرده‌اند از همکاری و دوستی نزدیکی که با دیگر بزرگانی همچون رضا سیدحسینی، احمد سمیعی گیلانی و ابوالحسن نجفی در مرکز نشر دانشگاهی پیدا کرد خبر داشتند؛ جمع چهار نفره‌ای که در بحث تألیف و ترجمه وجهه و اعتبار خاصی پیدا کرده بودند و منشأ اثر در انتشار کتاب‌های ارزشمند بسیاری شدند. او همکاری بسیار نزدیک و مداومی هم با فرهنگستان زبان و ادب فارسی داشت و به لطف حساسیت‌هایی که در کار به خرج می‌داد روش و منش خاصی را در امر تحقیق و پژوهش دنبال و باب کرد. از سوی دیگر  بخش عمده‌ای از کار دانشنامه زبان و ادب فارسی را برعهده داشت، آنچنان که کار تنظیم همه جلدهای دانشنامه را خود انجام داد. انتشار این دانشنامه نه تنها به گفته من، بلکه به عقیده همه آنهایی که در عرصه‌های مختلف زبان و ادبیات فارسی مشغول فعالیت هستند کار سترگی است که به نام زنده یاد سعادت ثبت شده است. این دانشنامه یادگاری از دقت بالایی‌ است که در کار خود به خرج می‌داد و از آنجایی که من هم افتخار همکاری در تألیف این دانشنامه را داشتم،  هر ازگاهی دیدارهایی با او داشتم و بیش از پیش متوجه حساسیتی شدم که در گزینش مدخل‌ها و حتی آدم‌هایی که تألیف مقاله‌ها را به آنان واگذار می‌کرد به خرج می‌داد و  در پرداخت و ویرایش مطالب هم تبحری مثال زدنی داشت. اغراق نیست اگر او را به دلیل کارهای ارزشمند که انجام داده یکی از ستون‌های مهم پژوهش‌های فرهنگستان بدانیم. طی سال‌هایی که  سرپرستی دانشنامه را تا زمان انتشار آن برعهده داشت می‌دیدم که با چه دقتی کارها  را دنبال می‌کرد؛ از همین رو باز هم تأکید می‌کنم که بخش عمده‌ای از اهمیت علمی دانشنامه زبان و ادب فارسی به اعتباری‌ است که زنده یاد سعادت به آن بخشیده و نیم دیگر اهمیت آن هم میان مؤلفان و نویسندگان مدخل‌ها تقسیم می‌شود. از نظر اخلاقی هم برخوردار از خصائلی مثال زدنی بود، نه تنها در مکالمات دوستانه، بلکه حتی در جلسات فرهنگستان هم با احتیاط بسیاری سخن می‌گفت تا کلام نسنجیده‌ای به زبان نیاورد. این ویژگی مشترک اغلب دانشمندانی‌ است که به رغم برخورداری از دانش بسیار، در خرج کردن دانسته‌های خود شتاب به خرج نمی‌دهند. جای خالی ایشان در فرهنگستان احساس می‌شود، متأسفانه بعید می‌دانم فرد دیگری بتواند راه اسماعیل سعادت را با همان دقت و کیفیت دنبال کند. با دریغ و درد باید از فقدان او گفت و نوشت.