مسیر بورس به روایت اقتصاددانان

سپیده پیری
خبرنگار
بلافاصله پس از آنکه شاخص قله 2 میلیون واحد را فتح کرد، با چنان تکانه‌هایی مواجه شد که گویی فرش قرمز پهن شده حالا حالا‌ها سودای جمع شدن در سر ندارد. سرمایه‌گذاران خرد که عمدتاً تازه‌وارد هم هستند، ترجیح دادند که در صف  فروش قرار بگیرند، در حالی که برخی دیگر منطق بازار را پذیرفته‌اند و دارند صبوری می‌کنند تا روزگار خوش به پرتفوی‌شان بازگردد. در این میان مسئولان از صدر تا ذیل شعار حمایت سر می‌دهند. از حضور 10 روزه حقوقی‌ها و خرید روزانه 10 هزار میلیارد تومان تا توسعه زیرساخت‌های نرم‌افزاری بویژه هسته معاملات که تا به امروز کمترین اثر را بر تغییر روند ریزشی بازار داشته است. رفتارهای هیجانی سهامداران تازه وارد که سازوکار این فضای تخصصی را نمی‌دانند یا در دام سیگنال‌فروشان می‌افتند یا با قرار گرفتن در صف‌های خرید و فروش بازار را نامتعادل می‌کنند هم باید در این فهرست قرار بگیرند. جدول زیر گواه همین مدعاست. بررسی میزان خرید حقوقی‌ها و فروش حقیقی‌ها در بازار دیروز برای 10 نمادی که بیشترین تأثیر را بر شاخص منفی گذاشتند، بررسی شد. تقریباً پا به پای هم پیش رفته‌اند و به نوعی با خنثی کردن رفتار یکدیگر چنان شد که شاخص با افت 52 هزار واحدی نسبت به روز سه‌شنبه  به یک میلیون و 631 هزار و 883 واحد رسید. ما در این گزارش از کارشناسان ضمن تبیین شرایط فعلی بازار سرمایه از چگونگی استفاده از این ظرفیت برای قرار گرفتن در نقشه راه اقتصادی دولت در سال باقیمانده و ورود به قرن جدید پرسیدیم. در واقع دولت در نقشه راه 1400 خود در قالب سرمایه‌گذاری در صنایع به نوعی به این موضوع توجه کرده است اما اینکه هم اکنون با اذعان به اینکه بیش از 50 میلیون نفر درگیر بازار سهام شده‌اند این اتفاقات در بازار سرمایه که آن را اصلاح قیمتی می‌دانند می‌تواند در نقشه راه دولت جایگاهی داشته باشد؟ پیش از این بسیاری از کارشناسان به مردم توصیه کرده بودند که در موقع ورود به بورس آگاهانه وارد شوند و دارایی‌های خود را وارد بورس که محل ریسک است نکنند بلکه از مازاد سرمایه‌شان استفاده کنند. اما به نظر می‌آید که به این هشدار وقعی نهاده نشد و لذا اکنون خواهان آن هستند که هیجانی در صف فروش قرار نگیرند. آیا این هشدار هم می‌تواند کفایت کند؟ نظر دو نفر از کارشناسان را در این باره می‌خوانید. این کارشناسان به نوعی خواهان آن هستند که دولت بموقع دق‌الباب بورس را به صدا دربیاورد و این همانی است که می‌تواند در نقشه راه 1400 تبیین شود.



چرا سازمان بورس رسیدگی نمی‌کند؟

ایمان جوکار
‌کارشناس ارشد بازار سرمایه
دولت می‌تواند بر بخش افزایش سرمایه و بخش عرضه اولیه شرکت‌ها اما نه به صورت فله‌ای تمرکز کند. متأسفانه در ماه‌های اخیر در برخی گزارش شرکت‌ها اشتباه وجود داشت و ناظر بازار و کارشناسان سازمان بورس به خاطر اینکه عرضه سرمایه‌ها را سامان دهند و اعتماد مردم از بین نرود بسیاری از افزایش سرمایه‌ها را تأیید کردند، آن‌هم در شرایطی که افزایش سرمایه برای شرکت لازم نیست و سرمایه موجود برای فعالیت‌های شرکت کافی است. به نظر می‌رسد آنچه باید اتفاق بیفتد این است که پتانسیل بازار را در نظر بگیرند و بازار را اصلاح کنند تا اعتماد مردم برگردد و قیمت‌ها به قیمت‌های واقعی خود نزدیک شوند چون در حال حاضر قیمت‌ها با حد واقعی خود فاصله دارند. بیشتر شرکت‌ها حتی شرکت‌های بزرگ می‌توانند با یک اصلاح کوچک و با یک ساز و کار درست اما نه فله‌ای وارد کردن مردم به بازار، تغییراتی ایجاد کنند. در بیشتر کشورهای دنیا مردم مستقیم سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. در حال حاضر همه مردم کد بورسی گرفتند و می‌خواهند خود معامله کنند، در حالی که هسته معاملات متعلق به ۲۰ یا ۳۰ سال پیش است که از فرانسه خریداری شد و جوابگوی نیاز امروز نیست. اکنون فضایی برای اقبال مردم از بازار ایجاد شده است به گونه‌ای که خیلی از مردم شهرستان‌ها یا کسانی که هیچ اطلاعاتی درباره بورس نداشتند، اطلاعات خوبی از بازار سرمایه دارند. این اتفاق بزرگی است که ادامه آن مستلزم حفظ اعتماد مردم است. آن هم در شرایطی که شبکه‌های تلویزیونی مردم و سرمایه‌گذارها را به این بازار دعوت کردند، مردمی که ناآگاه بودند و اکنون مردم خود به صورت مستقیم خرید می‌کنند. در حال حاضر خیلی از کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی سیگنال فروشی می‌کنند و این وضعیت ناشفاف است. متأسفانه سازمان بورس هم بر این موضوع  نظارت ندارد. در این حوزه ۳۰ هزار کانال وجود دارد. باید اطلاعات خیلی شفاف باشد تا مردم به این کانال‌ها رجوع نکنند. در حال حاضر هر کسی یک سهم را گرفته، چند شرکت می‌شوند و سهامدار عمده شرکت را مشخص می‌کنند و سهم را بالا می‌برند و در بالا آن را رها می‌کنند. سازمان بورس در گذشته به این مسائل رسیدگی می‌کرد اما اکنون چون خیلی از دلال‌ها پول‌های زیادی در بازار دارند سازمان برای اینکه مردم نترسند و از بازار خارج نشوند، از آنها بازخواست نمی‌کند. سازمان حتی نسبت به گزارش‌های اشتباهی هم واکنشی نشان نمی‌دهد. به عنوان مثال دامنه‌ها اشتباه است و یکی از گزارش‌ها درباره افزایش سرمایه اشتباه بوده است. مردم اینها را می‌بینند و سؤال‌های زیادی به ذهن‌شان خطور می‌کند و اعتمادشان از بین می‌رود. به نظر می‌رسد مردم را به  شیوه اشتباهی به بورس دعوت کردند، در حالی که می‌توانستند انواع صندوق‌ها را به مردم معرفی کنند. نباید مردم مستقیم وارد این بازار شوند. در واقع زمانی که افراد دانش کافی برای این‌کار را ندارند باید پول خود را در صندوق‌ها بگذارند. به عنوان مثال  همین عرضه‌های دولتی در قالب ETF شیوه‌های خوبی بود. در نهایت باید اجازه داد ماهیت بازار یعنی عرضه و تقاضا قیمت بازار را تعیین کند. همچنین تغییر دائم قوانین هم دیگر آسیب‌هایی است که باید برای استفاده از ظرفیت‌های بازار سرمایه در طرح دولت مدیریت شود.

دولت به مثابه یک شرکت سرمایه‌گذاری

علیرضا عسگری مارانی
‌کارشناس ارشد بازار سرمایه
دولت، هر وزارتخانه یا هر وزیر به مثابه یک شرکت سرمایه‌گذاری است، یک «ان.ای.وی» (NAV) تحویل می‌گیرد و باید یک «ان.ای.وی» (NAV) تحویل بدهد. تحویل گرفتن «ان. ای. وی» به این معنی است که خالص ارزش دارایی‌ها به کسر بدهی‌ها، اگر سهم فرد ۱۰۰۰ تومان و «ان. ای. وی» او ۱۱۰۰ تومان است و این را تحویل می‌گیرم و روزی که «ان. ای. وی» او را حساب کنند اگر 2 هزار تومان شده باشد، می‌گویند او توانسته صددرصد رشد ایجاد کند. همچون مدیر یک شرکت سرمایه‌گذاری در دولت هم باید یک برنامه استراتژیک داشته باشیم. در برنامه استراتژیک هدف خود را برای سرمایه‌داران شرح دهیم، اینکه می‌خواهیم در چه صنعتی فعال باشیم و مثل یک شرکت بورسی همه پیشرفت کارهایمان را حداقل در یک گزارش ماهانه روی کدال بورس قرار دهیم.
دولت هم «ان. ای. وی» را که در حال حاضر دارد و اینکه می‌خواهد به کجا برسد و چه برنامه استراتژیکی پیش رو دارد مشخص کند. دولت باید ابتدا حلقه‌های مفقوده در صنعت و تولید را کشف کند و سپس مشکلات آنها را در مدت زمان باقیمانده رفع کند تا بتوانیم در داخل به تولید برسیم.
در حال حاضر بشدت با مشکل صادرات نفت مواجه هستیم اما کسی نمی‌تواند جلوی صادرات برق ما را بگیرد. می‌توانیم نیروگاه بیشتر بسازیم. چرا با وجود اینکه ۴۵ سال از انقلاب گذشته ما هنوز روغن خام و گوشت وارد می‌کنیم؟ کشور برزیل تا ۲۰ سال گذشته وارد کننده گوشت بود اکنون تولید گوشت آن از امریکا هم بالاتر رفته و به امریکا نیز گوشت گاو صادر می‌کند. اینها یعنی ما به یک برنامه استراتژیک نیاز داریم که در گذشته هم وجود داشته و اکنون نیز داریم و سازمان برنامه و آمایش سرزمین مجری آن است. اینها باید وزارتخانه به وزارتخانه به یک منشور تبدیل شوند. اگر این منشور در هر وزارتخانه‌ای وجود داشته باشد، سرمایه‌گذارها به هر زمینه‌ای که علاقه‌مند هستند وارد می‌شوند. برای مثال سرمایه‌گذاری علاقه‌مند به صنعت نساجی است و دولت به او کمک می‌کند فرضاً معافیت مالیاتی، تسهیلات بانکی و زمین ارزان به او می‌دهد و سپس اطلاعات کار را کامل در اختیار سرمایه‌گذار می‌گذارند. مورد دیگر صنایع فراموش شده است. ما در دهه ۷۰ در صنعت نساجی در آسیا جزو بهترین‌ها بودیم. در صنعت لوازم خانگی نیز مطرح بودیم. چرا ۸۰۰ میلیون مترمربع ظرفیت کاشی داریم و بیشتر از ۲۵۰ میلیون مترمربع از آن استفاده نمی‌کنیم؟ روزی خواهد رسید که نفت نخواهیم داشت و پیگیر صنایعی می‌شویم که فراموش شده است مثل صنعت کیف و کفش و چرم. پس این منشور در مورد حلقه‌های مفقوده و صنایع فراموش شده خیلی مهم است و باید وزارتخانه به وزارتخانه مشخص شود و فقط در حد شعار نباشد. به عنوان مدیر برای ما فرقی نمی‌کند وارد بنگاه می‌شویم چه بنگاهی باشد. سریع باید گلوگاه‌ها، مزیت‌ها و معایب موجود را مشخص کنیم. مزیت‌ها را ارتقا می‌دهیم و شروع به برطرف کردن معایب می‌کنیم. در بخش بعدی منشور باید مدیران کاربلد را مسئول کنیم‌. سپس به سیاستگذاری‌های دولت می‌رسیم. چون قیمت‌گذاری برق، خودرو و سیمان قیمت‌گذاری درستی نیست سرمایه‌گذاران خصوصی انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری ندارند. دولت باید اقتصاد سیاسی را دنبال نکند و به اقتصاد واقعی روی بیاورد. در رابطه با بازار سرمایه هم یکسری پیشران در این بازار وجود دارد. مثل فولاد مبارکه، در این شرکت‌ها افزایش سرمایه به صورت مستقیم یا با سلب حق تقدم انجام می‌شود . اگر بخواهیم الکترود کوره تولید کنیم، باید فولاد مبارکه و فولاد خوزستان سرمایه‌گذاری کنند چون آنها مواد اولیه را مصرف می‌کنند. اگر بخواهیم کاتالیز تولید کنیم، باید پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها سرمایه‌گذاری کنند. برای مثال دولت باید یک فاز عسلویه را به چند پتروشیمی اختصاص دهد. به این صورت همه سهام در دست مردم است. در حال حاضر طبق اصل ۴۴ همه سهام به صورت مستقیم در دست مردم است. از این پیشران‌های اقتصادی در کشور ما کم نیست.
در بخش‌های مختلف دیگر نیز به همین منوال است. کشاورزی کوثر و سیمرغ دو شرکت بورسی هستند که حدود ۵۰درصد تخم مرغ کشور را تأمین می‌کنند. چرا نباید سود اینها از سود حال حاضرشان بیشتر شود؟ زمانی بخش خصوصی (عمومی) چه به صورت مستقیم یا سلب حق تقدم سهم را می‌خرد که سودآوری کافی نسبت به نرخ بهره و تورم داشته باشد. در غیر این صورت کارایی کافی را نخواهند داشت و در عوض از مدیران شکایت خواهیم داشت که درست نیست. اگر دولت می‌خواهد منشور و برنامه استراتژیکی ارائه بدهد، باید از وضعیت اکنون خود اطلاع داشته و برای فرضاً یک سال بعد تصویر و برنامه‌ای مشخص داشته و آن را به مردم نشان دهد. برای اطلاع‌رسانی نیز سایتی وجود داشته باشد که تصمیماتی را که به عنوان هیأت دولت می‌گیرند افشا کند. باید بین سران سه قوه همدلی وجود داشته باشد. رسانه‌ها باید کمک کرده و ذهن مردم را آماده کنند. پیشبرد این کارها هماهنگی سران سه قوه را می‌طلبد که وجود دارد.  بهتر است تولید مولد داشته باشیم نه انباشت دارایی‌های غیر مولد.