مرگ تراژیک در روستای ارمک بندر لنگه



زهرا کشوری
خبرنگار


صدای گریه در «ارمک» بندرلنگه‌بند نمی‌آید. هیچ کس از اداره کل حفاظت محیط ‌زیست هرمزگان جرأت ندارد تا به روستا زنگ بزند. ارمکی‌ها دور مادری جمع شده‌اند که روز سه‌شنبه گلوله‌ای در سینه فرزند محیطبانش نشست و جان او را که از حافظان کل و بز‌ها و قوچ و میش‌های هرمزگان بود، گرفت. محیطبانی به‌نام «محمد حسن‌نژاد »او ۲۳ سال به پای حیات وحش  هرمزگان نشسته بود. دو سال محیطبان نمونه هرمزگان شده بود. حالا همه کارکنان اداره کل محیط ‌زیست هرمزگان جمع شده‌اند دور هم با یک سؤال بی‌جواب! آیا ارمکی‌ها تاب شنیدن خبر دوم را دارند؟ اگر بشنوند ضارب خودکشی کرده است، چه می‌گویند؟ ضاربی که آشناست! کارکنان محیط زیست هرمزگان دل داده‌اند به آرزو و التماس. قصه با جان باختن محمد حسن‌نژاد تمام نمی‌شود. وقتی ضارب به سینه حسن‌نژاد می‌زند، به‌سمت کوه می‌دود. آنقدر می‌دود تا از نفس می‌افتد. جایی می‌ایستد که نه راه پس دارد و نه راه پیش! آیا او وقتی ماشه را به‌سمت خود چکاند تا از مهلکه بگریزد، می‌دانست آن که بر خاک افکند دایی محمدش بود؟ افشین عسگری مدیر اداره دریایی سازمان حفاظت ازمحیط‌ زیست هرمزگان که به نمایندگی اداره به بندر لنگه رفته است پاسخی برای این سؤال ندارد. او به «ایران» می‌گوید: «شاید اصلاً نداند که دایی‌اش را کشته است! شاید چون آدم کشته دچار عذاب وجدان شده و خودکشی کرده است!» محیط‌ زیستی‌ها وقتی با «ایران» حرف می‌زنند اطمینان ندارند آنکه سینه حسن‌نژاد را شکافت خواهرزاده او باشد. شاید هم از آرزویشان حرف می‌زنند. آرزو می‌کنند ضارب غریبه باشد با دایی محمد نسبتی نداشته باشد. مدام می‌گویند وضعیت خانواده حسن‌نژاد جوری نیست که از آنها سؤالی پرسیده شود. توانی هم برای تماس با ارمک ندارند. عسگری می‌گوید: «هیچ کس جرأت نمی‌کند زنگ بزند. مگر میشه به مادری زنگ زد و گفت بیا جسد نوه ات را شناسایی کن تا مطمئن شویم آنکه خانه خرابت کرد نوه ات بود. کدام مادر تاب همزمان از دست دادن پسر و نوه‌اش را دارد؟ «دادستانی برای شناسایی ضارب از یکی از اهالی روستا خواسته بی‌سر و صدا بیاید و جسد را شناسایی کند. عسگری احتمال می‌دهد که یکی از اعضای شورای روستا برای شناسایی می‌آید. محیط زیستی‌ها در بندرعباس خدا خدا می‌کنند ضارب خواهرزاده همکارشان نباشد.
روستای ارمک زمین کشاورزی ندارد! بیکاری یکی از دلایلی است که باعث می‌شود برخی از اهالی اسلحه به‌دست بگیرند و به‌سمت محیط ‌زیست نشانه بروند تا از رهگذر آن نانی به سفره آورند. به‌گفته سرهنگ جمشید محبت‌خوانی در این درگیری دو شکارچی به ضرب گلوله مستقیم به سینه محیطبان حسن‌نژاد او را شهید می‌کنند و از منطقه متواری می‌شوند.  محیطبان حسن‌نژاد جلیقه ضد گلوله نداشته است. جلیقه‌هایی که در دو سال گذشته خریداری شد اما تا به امروز نتوانست جان هیچ کدام از محیطبان‌ها را نجات بدهد. محیطبان‌های هرمزگانی پیش از این به «ایران» گفته بودند که جلیقه‌ها سنگین است و گرمای هرمزگان تحمل آهن‌ها را سخت‌تر می‌کند. آنها باز هم محیط‌ زیست را انتخاب می‌کنند. نجات جان کل و بز و قوچ و میش‌های دره گنو را به‌جان خودشان ترجیح می‌دهند. جلیقه‌ها را کنار می‌گذارند تا در حین عملیات تعقیب و گریز راحت‌تر تردد کنند. محیطبان حسن‌نژاد چهارمین محیطبانی بود که در 10 سال گذشته جان بر سر حفاظت ازحیات وحش هرمزگان گذاشت. پیش از او بهروز رخش‌بهار، پرویز هرمزی و محمد دهقانی به ضرب گلوله شکارچیان جان باختند. این در حالی است که افشین عسگری می‌گوید محیط ‌زیست هرمزگان و مناطق چهارگانه‌اش همچنان از کمبود محیطبان رنج می‌برند. دایی محمد هفتمین محیطبانی بود که در دو سال گذشته محیط ‌زیست را سوگوار کرد. او 141 مین محیطبانی بود که ایران از دست داد. او تلخ‌ترین قصه را برای محیط ‌زیست ایران نوشت! قصه‌ای که پیش از این تنها در داستان و روایت‌ها بود! تراژدی‌ای چون مرگ سهراب و رستم!