اصلاحات سیستمی؛ شرط سلامت بازار سهام

 
 

رشد بورس در چند ماه اخیر طبیعی است که سقوط هم داشته باشد اما نکته مهم این است که این بورس هیچ تناسبی با عملکرد اقتصاد ایران نداشته و برحسب شاخص‌ها و تحلیل اقتصادی تنها می‌توان گفت نوعی انگیزه در انتظارات مردم سبب شده است که هجوم به بازار بورس رخ دهد که بخشی از این از طریق تشویق یا حتی تاکید بر شرکت‌های حقوقی بخش عمومی و دولتی بوده که وارد بازار سهام کرده‌اند. همزمان تبلیغات گسترده‌ای صورت گرفته که چشم‌انداز درخشانی در مقابل چشم مردمان عادی‌ای ‌گشوده که هیچ دانشی از کارکردهای بازار سهام ندارند و برای مدت چند ماه افزایش قیمت سهام‌ها را مشاهده کرده‌اند و باعث شده گروه بزرگی وارد بازار سهام شوند. اشکال مساله هم بیش از هر چیزی، حالا که با سقوط روبه‌رو شده و این سقوط هم خیلی غیرمنطقی نیست و حداقل سقوطی بوده که انتظارش را داشته‌ایم، این است که هنوز هم کماکان دولت تلاش می‌کند مانع از سقوط بیشتر شود. درحالی که اگر به رفتارهای عمومی واگذار شود، انتظارات این است که سقوط در قیمت‌ها را کماکان شاهد باشیم؛ سقوطی که به نظر می‌رسد قطعا ادامه خواهد داشت و احتمالا روی حوالی یک میلیون و 200 یا 300 متوقف می‌شود. ولی تعداد زیادی از کسانی که این اواخر وارد بازار سهام شده‌اند، بازنده‌های هیجانی هستند که در بازار سهام توسط دولت ایجاد شده است. نکته مهم این است که اگر منابع یا درآمدهایی که در بازار سهام ایجاد شده، وارد بخش تولید می‌شدند و دولت بنگاه‌ها و حقوقی‌ها را مکلف می‌کرد درآمدهای حاصله را وارد سرمایه‌گذاری و بخش تولید کند، قطعا مساله متفاوت ‌بود و در وهله نخست دولت می‌توانسته بخش قابل‌توجهی از مشکلات تولید را مدیریت کند؛ ضمن اینکه با سقوط امروز مواجه نمی‌شدیم. منتها اصلا نظم و مقررات مناسبی در کارکرد بازار سهام در ایران وجود ندارد و این تلقی که باید بگذاریم بازار خودش تعیین کند، نخست اینکه غیرواقعی بودن این شعار از همین دخالتی که در بازار بورس و سهام صورت گرفت، کاملا هویداست و دوم اینکه اکنون هم این بازار نیست که بر تعیین قیمت اثر می‌گذارد. کماکان این مشکل کنونی در انتظارات جامعه حاکم است و وجود دارد و به همین دلیل هم‌اکنون تاحدود زیادی برای بسیاری از کسانی که دارایی‌های ملموس‌شان را به سهام تبدیل کرده‌اند، مشخص شده که بازار سهام می‌تواند دارای یک ریسک بالایی باشد که افراد واردش می‌شوند و این ریسک متوجه مردم است. این درحالی است که سازوکاری دقیق برای مدیریت این ریسک تعبیه نشده تا مردم را در زمان‌هایی که ممکن است با سقوط بازار مواجه شوند، به یک معنا و به نوعی بتواند آنها را تضمین کند یا از سقوط ارزش دارایی‌هایشان به صورت ناگهانی بکاهد. بنابراین به نظر می‌رسد اتفاقی که در حال رخ دادن است، یک اتفاق طبیعی است و کماکان هم ادامه خواهد داشت و تلاش‌های دولت برای بازگرداندن حقوقی‌ها و به‌خصوص صندوق‌های بازنشستگی یک ریسک مجدد بزرگ دیگری است که موجب می‌شود منابع صندوق‌های بازنشستگی را هم با خطر روبه‌رو کند. ضمن اینکه دارایی‌هایی که متعلق به بیمه‌شدگان است، خودش مساله است و دولت این دارایی‌ها را که پشتوانه و تضمین‌کننده پس‌اندازهای بیمه‌شدگان صندوق‌های بازنشستگی است،  با خطر در بازار سهام مواجه می‌کند که بسیار هم پرریسک است. تنها راهی که می‌توانست احتمالا به یک نوع تثبیت بازار سهام در کشور منجر شود، همین بود که دولت قواعد رفتاری دقیقی روی رفتار بنگاه‌ها که از این طریق منابعی را کسب می‌کنند، اعمال کند تا آنها را ملزم کند این منابع را در جهت رشد فعالیت‌ها و تولید به‌کار بگیرند. بسیاری از بانک‌هایی که نیازهای انباشته چند سال متمادی داشته‌اند، قیمت سهامشان به شدت افزایش پیدا کرده است. طبیعی است وقتی آنها با مشکلات جدی منابع روبه‌رو هستند و...ادامه درصفحه 6