روزنامه آرمان ملی
1399/06/17
اصلاحطلبان يک گام جلوتر بيايند؛ راه سومی را برگزينند
علي لاريجاني بـراي حضور در انتخابات رياستجمهوري شرکت کرده که در صورتي کانديداي انتخابات خواهد شد که علاوه بر اصلاحطلبان برخي طيفهاي اصولگرايان مانند آقاي روحاني از وي حــمايت کنند. آيا اصلاحطلبان به آقاي لاريجاني به عنوان يک گزينه نگاه ميکنند و از وي حمايت خواهند کرد؟با توجه به اتفاقي که در انتخابات مجلس يازدهم رخ داده و ميزان مشارکت مردم در انتخابات نسبت به گذشته کاهش داشته وضعيت فضاي سياسي ايــران بــا تــغييراتي مواجه شده است. اين تغييرات شاملحـال جــريان اصلاحات نيز ميشود. به همين دليل اصلاحطلبان قبل از اينکه وارد مصاديق شــوند کــه آيــا بايد از آقاي لاريجاني حمايت کنند يا خير، بايد چالشها و موانع پيشرو را از سر راه بردارند. امروز جريانهاي سياسي اعم از اصلاحطلب يا اصولگرا بايد به اين سوال پاسخ بدهند که چه اتفاقي رخ داده که وضعيت جامعه مانند امروز شده است.آيا مشکل از نوع سياست خارجي کشور است يا اينکه در مديريت داخــلي ناکارآمــدي وجــود دارد؟اگر وضعيت دولت آقاي روحاني را با دولتهاي ديگر مقاسيه کنيم متوجه ميشويم بهترين شاخصهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در دوران دولت اصلاحات وجود داشته و اين شاخصها در دولتهاي بعدي وضعيت نامناسبتري داشتهاند. اگر امروز جريانهاي سياسي به دنبال تأثيرگذاري روي زندگي مردم هستند بايد براي مشکلات زندگي آنها راهحل عملي پيدا کنند. نميتوان بدون ارائه برنامه و راهکار براي مشکلات، از مردم درخواست کرد از گزينههاي مورد نظر جريانهاي سياسي حمايت کنند. نکته ديگر اينکه در جريان اصلاحات گزينههايي وجود دارد که اين جريان بخواهد در انتخابات آينده حمايت کنند.
در شــرايطـي کــه اصــلاحطلــبان کــــرسيهاي مجلس را نيز از دست دادهاند و جايگاهي در قدرت ندارند با چه برنامههايي ميتوانند مردم را نسبت به حمايت از خود تشويق کنند؟
نگاه اصلاحطلبان معطف به منافع ملي بوده و در شرايط کنوني نيز اين جريان در همين مسير حرکت خواهد کرد. در گذشته نيز اصلاحطلبان براي مصالح ملي از گزينههايي حمايت کردهاند که اصلاحطلب نبودهاند. نمونه بارز اين قضيه حمايت از آقاي روحاني و برخي اصولگرايان معتدل در انتخابات مجلس دهم است. با اين وجود عملکرد اين افراد به شکلي بوده که جريان اصلاحات امکان پاسخگويي در مقابل عملکرد آنها را ندارد. اغلب اين افراد با شعارهاي اصلاحطلبي وارد انتخابات شدهاند اما پس از پيروزي در انتخابات مسير ديگري در پيش گرفتهاند. نمونه بارز اين افراد آقاي روحاني است. به همين دليل چنين تجربههايي پيشروي اصلاحطلبان قرار دارد. در نتيجه نبايد به دنبال افرادي رفت که تجربه گذشته را براي اصلاحطلبان تکرار کنند و دوباره اين جريان، پاسخگوي عملکرد کسي باشد که در چارچوب گفتماني اين جريان تعريف نميشود.اصلاحطلبان تنها از کسي حمايت خواهند کرد که خود را مقيد به اجراي برنامههاي اصلاحطلبي بداند. تنها در چنين شرايطي اصلاحطلبان ميتوانند از عملکرد چنين فردي حمايت کنند.نکته ديگر اينکه جلسات اصلاحطلبان براي انتخابات رياستجمهوري هنوز به صورت جدي آغاز نشده و هنوز مشخص نيست اين جريان با چه رويکردي در انتخابات حضور پيدا خواهد کرد.آقاي لاريجاني از چهرههاي شناخته شده جريان اصولگرايي است و در گذشته در جايگاههاي مهم و حساسي قرار داشته است. با اين وجود جريان اصلاحات هنوز روي مصاديق، بحث و بررسي نکرده و هنوز مشخص نيست با چه استراتژياي در انتخابات رياستجمهوري شرکت خواهد کرد.
اگر گزينههاي جريان اصلاحات به دليل رويکرد نهادهاي نظارتي وارد انتخابات نشدند جريان اصلاحات بين امثال عليلاريجاني و عدمشرکت فعال در انتخابات کدام استراتژي را انتخاب خواهند کرد؟
در چنين شرايطي اصلاحطلبان به «راه سوم» فکر خواهند کرد و در اين مسير حرکت ميکنند. واقعيت اين است که جريان اصلاحات گستره وسيعي در جامــعه دارد و بخشهاي بــيشتري از مــطالبــات مردم را نمايندگي ميکــند.به همين دليل جريان اصلاحات استراتژي عدممشارکت فعال در انتخابات را از دســتور کــار خود خــارج خواهد کرد. در چنين شرايطي اصلاحطلبان در چارچوب قانون اساسي با مردم سخن خواهند گفت.کشور متعلق به همه است و قانون بايد درباره همه افراد و گروههاي سياسي به يکسان عمل کند. شرايط به شکلي نيست که اگر گزينههاي جريان اصلاحات اجازه حضور در انتخابات را پيدا نکردند جريان اصلاحات عطاي انتخابات را به لقايش خواهد بخشيد.اگر در چنين شرايطي اصلاحطلبان صحنه را خالي کنند به تاريخ و پشتوانه اجتماعي خود چه پاسخي خواهند داد. به همين شکل که ما امروز گذشتگان را نقد ميکنيم آيندگان نيز ما را نقد خواهند کرد.اصلاحطلبان بــــايد بـــراي هر شرايط، استراتژياي داشته باشند. در عالم سياست هر اتفاقي رخ ميدهد. اينکه اصلاحطلبان تنها برخي مسيرها را طي کنند و اگر به نتيجه نرسيد صحنه را خالي کنند اقدام صحيحي نيست.اگر گزينههاي مورد نظر اصلاحطلبان ردصلاحيت شوند و اصلاحطلبان مجبور باشند از گزينه هاي ديگر حمايت کنند جريان اصلاحات در چارچوب قانون عمل خواهند کرد. در چنين شرايطي اصلاحطلبان بدون حمايت از گزينههاي منتسب به جريان اصولگرايي با مردم سخن خواهند گفت. به هر حال تجربه تاريخي حمايت از يک گزينه ديگر پيشروي ماست. همه ما روزهايي را به خاطر ميآوريم که به نام اصلاحطلبي از آقاي روحاني حمايت کرديم. اين در حالي است که امروز بايد به خاطر عملکرد ايشان که در چارچوب برنامههاي اصلاحطلبانه نبوده به مردم پاسخگو باشيم. در نتيجه اگر قرار باشد از تجربه تاريخي درس نگيريم و همچنان اشتباه گذشته را انجام بدهيم راه به جايي نخواهيم برد.
با تــوجه به اينــکه جريان اصلاحات آلترناتيوهاي زيادي براي جايگزين کردن گزينههاي جديد ندارد، آيا اين جريان از چنان قدرتي برخوردار است که بتواند پايگاه اجتماعي خود را اقناع کند؟
جريان اصلاحات نبايد خود را به دو مسير محدود کند که اگر گزينههاي اصلاحطلب ردصلاحيت شدند خود را کنار بکشد. محدود کردن جريان اصلاحات به اين دو مسير اشتباهي است که ميتواند پيامدهاي ناخوشايندي به بار بياورد. اگر اصلاحطلبان صحنه انتخابات را خالي کنند با اين سوال مواجه ميشوند که چرا در قبال کشور احساس مسئوليت نکردهايد؟به همين دليل اصلاحطلبان بايد به راه سومي فکر کنند که همانا باقي ماندن در صحنه و سخن گفتن با مردم درباره واقعيتهاي انتخابات است.براساس قانون اساسي، سرنوشت کشور بايد توسط مردم انتخاب شود. در نتيجه در چنين شرايطي بايد اجازه داد مردم انتخاب کنند که کشور در چه مسيري قرار بگيرد. اگر اجازه ندهيم مردم دست به انتخاب بزنند و براساس آراي آنها حرکت نکنيم روح قانون اساسي را نقض کردهايم. همه مسائل در قانون پيشبيني شده است و اصلاحطلبان ميتوانند در چارچوب قانون ظرفيتهاي اجتماعي و سياسي خود را فعال کنند و بدون واسطه با مردم سخن بگويند. جريانهاي سياسي بايد در شرايطي که کشور با چالشهاي مختلفي مواجه شده براي توسعه و پيشرفت کشور کمک کنند. قرار است جريانهاي سياسي براي پيروزي در انتخابات رقابت کنند. در نتيجه اين رقابت هر جرياني ممکن است به پيروزي دست پيدا کند. حتي اگر اصولگرايان نيز به پيروزي رسيدند بايد در چارچوب قانون و براي حل مشکلات مردم عمل کرد. بدونترديد جريان اصلاحات نيز در اين زمينه به پيروز انتخابات کمک خواهد کرد.امروز ما بايد به اين پرسش پاسخ بدهيم که چرا فساد و تبعيض باعث شده جامعه ايران به اين نقطه برسد.در شرايط کنوني جوانان توانمندي در کشور هستند که با استفاده از ظرفيتهاي عــلمي و تــخصــصي آنها ميتوان فردايي بهتر براي ايران ساخت. چرا با سلايق سياسي متفاوت به اين جوانان فرصت داده نميشود در سطح مديريت جامعه حضور داشته باشند؟ بايد شرايطي فراهم شود که مردم احساس کنند کشور متعلق به آنهاست و در تعيين سرنوشت خود دخالت کنند.
چـــرا در حــالي که اصولگرايان در حال سنجش افکار عمومي براي گزينههاي خود هستند اصلاحطلبان هيچ گزينهاي را در فضاي رسانههاي مطرح نکرده تا در معرض افکار عمومي قرار بگيرد؟آيا اين سکوت به دليل بيرغبتي براي حضور فعال در عرصه انتخابات رخ داده است؟
واقعيت اين است که گزينههايي در جريان اصلاحات مطرح هستند و دست جريان اصلاحات براي معرفي گزينه براي حضور در انتخابات پر است. با اين وجود نکته اصلي اين است که بايد فرصتها و امکانات برابر و عادلانه در اختيار هر دو جريان سياسي قرار بگيرد و نهادهاي قدرت نبايد بين جريانهاي سياسي تبعيض قائل شوند. امروز اصولگرايان به دليل اطمينان از عبور از کانالهاي نظارتي خود را در جامعه مطرح ميکنند. اين در حالي است که چنين شرايطي براي جريان اصلاحات فراهم نيست.در انتخابات مجلس شوراي اسلامي برخي چهرههاي اصلاحات ردصلاحيت شدهاند.آيا همه اين افراد داراي مشکل بودهاند يا براساس سليقه سياسي ردصلاحيت شدهاند؟ امروز جريان اصلاحات با تنگاها و مشکلاتي مواجه است که اين مشکلات براي جريان اصولگرايي وجود ندارد. اگر قرار است در آينده شاهد انتخاباتي پرشور باشيم بايد تبعيض سياسي بين جريانهاي سياسي برداشته شود و جريان اصلاحات نيز مانند اصولگرايان از شرايط عادلانه براي حضور در صحنه تصميمگيري کشور برخوردار باشند. شرايط به شکلي است که گاه تبعيض سياسي اجازه نميدهد واقعيت اصلاحطلبي براي مردم مشخص شود. اصولگرايان با فراغ بال به دنبال محک زدن گزينههاي خود در بين افکار عمومي جامعه هستند. اين در حالي است که يکي از مشکلات جدي اصلاحطلبان براي حضور در انتخابات آينده، عدم اطمينان از تأييد صلاحيت گزينههاي خود است. به همين دليل نيز گزينههاي اصلاحطلب مانند گزينههاي اصولــگرايي در فــضاي رسانههاي کــشور مطرح نيستند. با اين اوصاف اصلاحطلبان در نهايت به يک جمعبندي درباره انتخابات رياستجمهوري دست خواهند يافت و در نهايت گزينههاي را معرفي خواهند کرد کــه بــتوانند از موانع پيشرو به سلامت عبور کنند.کساني که در قدرت قرار دارند و به دنبال مشارکت مردم در انتخابات هستند بايد اين نکته را در نظر بگيرند که اگر به دنبال مشارکت مردم در انتخاباتند بايد اجازه بدهند جريان اصلاحات با همه قوا در انتخابات شرکت کند. مردم بايد احساس کنند دولتي که قرار است ســر کــار بــيايد تــماما متعلق به آنهاست. اين وضعيت درباره نمايندگان مجلس نيز وجود دارد.اگر گزينههاي موجود در انتخابات متعلق به مردم نباشند و به دنبال منافع گروهي و جناحي باشند امکان مشارکت بالاي مردم در انتخابات سخت خواهد شد.
آيا اصلاحطلبان به دنبال اجماع روي آقاي عارف براي حضور در انتخابات هستند؟
در شرايط کنوني هنوز جريان اصلاحات به جمعبندي کافي براي اجماع روي يک گزينه نرسيده است. به همين دليل نيز نميتوان به صورت قطعي عنوان کرد که آقاي عارف گزينه نهايي جريان اصلاحات براي حضور در انتخابات رياستجمهوري خواهد بود. تصميمگيري در جريان اصلاحات همواره مبتني بر خردجمعي بوده است. به همين دليل نيز بايد منتظر ماند تا طيفهاي مختلف جريان اصلاحات ديدگاههاي خود را درباره نحوه حضور در انتخابات رياستجمهوري مطرح کنند و پس از آن براساس يک تصميم جمعي يک نفر به عنوان گزينه نهايي جريان اصلاحات در انتخابات شرکت کند. در حال حاضر گزينههاي مختلفي در جريان اصلاحات مورد بحث قرار دارد که يکي از آنها آقاي عارف است. با اين وجود هنوز جمعبندي نهايي درباره ايشان صورت نگرفته است.
سایر اخبار این روزنامه
قانون به نفع كانديداهاي نظامي؟
اصلاحطلبان يک گام جلوتر بيايند؛ راه سومی را برگزينند
سال آینده تست سرد رآکتور بازطراحی اراک
حمایت از بورس جدیتر شود
قیمت خودرو اوج گرفت
سوئيس حامل پيام اروپاست
گام تازه براي برخورد قضايي با فساد
تا کجا میشود بخشی از جامعه را با پخش پول اداره کرد؟
واكسنهاي كرونا براي پاييز سخت
شير خدا و رستم دستانم آرزوست...
شرایط انتخابات ۱۴۰۰ قابل پیشبینی نیست
بلاتکلیفی خانوادهها، سرگردانی دانشآموزان
تافته جدابافته نیستیم
ماموریت کاسیس و معضل مذاکره با آمریکا!