شير خدا و رستم دستانم آرزوست...

 
 
 
 


 
در اينکه مشکلات زيادي در استان خوزستان وجود دارد از فقدان آب شرب گرفته تا بحران‌هاي کارگري و حقوق‌هاي معوقه‌شان يا اتفاقاتي که به نوعي مردم را با مشکل مواجه کرده، ترديدي نيست اما سوال اينجاست که آيا مسائل و مشکلات در شرايط کنوني صرفا از طريق توصيه قابل حل است؟ که اگر بود خيلي وقت پيش بايد مشکلات اين منطقه حل مي‌شد اما اينکه تا الان باقي مانده‌ و در بعضي مناطق کشور هنوز مشکل آب شرب داريم، نشان مي‌دهد که بعضا تصميماتي توام با ايراد و اشکال از سوي مسئولان اتخاذ شده که البته فقط به يک يا دو دولت خاص برنمي‌گردد. واقعيت اين است که قابل توجيه نيست چهار دهه از عمر انقلاب گذشته باشد و هنوز روستا يا منطقه‌اي پيدا شود که آب شرب نداشته باشد يا اراضي که متعلق به نهادهاي خاصي است و براي دراختيار گذاردن اين اموال و زمين‌ها به مستضعف واقعي که قبل از انقلاب متعلق به بنيادهاي خاص بوده، پول مطالبه کنند. مشابه آنچه در ايلام هم وجود دارد و زمين‌هايي در اختيار بنياد علوي است و اکنون در دست مردم مستضعف است؛ مستضعفاني که سال‌ها ساخت‌وساز کرده‌اند درحالي‌که سندها در اختيار بنياد خاصي بوده و پس از 40 سال، هنوز هم مالکيت از يک بنياد به بنياد ديگري منتقل مي‌شود و سند صادر نمي‌شود يا براي صدور سند پول مطالبه مي‌شود. مسائلي از اين دست که حل و فصل آن ضروري به نظر مي‌رسد و تنها در اختيار يک دولت نيست. دولت بايد کار کند و بنيادها و نهادهاي ديگر هم بايد همسو شوند. از سفر رئيس مجلس فارغ از هر انگيزه‌اي بايد استقبال کرد. حضور مسئولان در ميان مردم با قصد کمک به مسائل را به فال نيک مي‌گيريم. هرچند درمجموع بعضا مسائل تبليغاتي هم مدنظر سياستمداران قرار مي‌گيرد که اشکالي ندارد اما اقدامات عملي هم در جهت حل مشکلات مردم لازم است. مجلس مي‌تواند قانوني تصويب کند تا زمين‌هايي که متعلق به بنياد علوي است و در مناطق مستضعف‌نشين قرار دارد به مستضعفان واقعي و نه بخش خصوصي ثروتمند و غيرنيازمند واگذار شود. مطالبه پول براي تحويل سند يا مجوز ساخت‌وساز معقول و منطقي نيست. اين اتفاق را در شهرهاي کوچک دو، سه‌هزار نفري هم شاهديم که مطالبه پول بهاي زمين يا مجوز ساخت‌وساز با توجه به هزينه‌هاي ساخت‌وساز ديگر رمقي براي مردم باقي نمي‌گذارد که بتوانند سرپناهي براي خود درست کنند. مجلس بايد وارد عمل شود، با هماهنگي نهادهاي خاص زمين‌هايي را که متعلق به بنيادهاي خاصي است تعيين تکليف کند که اتفاقا مي‌تواند جلوي يکسري رانت‌ها در آينده را بگيرد. مسئولان با سفر به اين مناطق در جريان مسائل قرار مي‌گيرند و فارغ از اينکه انگيزه تبليغاتي باشد يا هر چيز ديگر، في نفسه مثبت است، به شرط اينکه اقدام عملي هم در کنار بازديدها و صحبت‌ها انجام شود. اتفاقا يکي از الگوهاي برنامه‌ريزي که الگوي موفقي هم هست، الگوي برنامه‌ريزي اجتماع‌محور است. در الگوي برنامه‌ريزي اجتماع‌محور مناسب است که مسئولان در جمع مردم حضور يابند و نظراتشان را جويا شوند. جمع‌هاي مختلف را دعوت کرده، تصميم بگيرند و برنامه‌ريزي کنند. مسائل و مشکلات مردم زياد است و خوزستان مشکلات خاص خودش را دارد. شايد يک مسئول هم واقعا فرصت نداشته باشد پاي درددل آحاد مردم بنشيند. سال‌هاست که نمايندگان خوزستان در ارتباط با مسائل و مشکلات اين استان در مجلس حرف مي‌زنند. نمايندگان ساير استان‌ها هم مطالبات مردم را بيان مي‌کنند اما بيان اين مطالبات به‌تنهايي کفايت نمي‌کند. زماني بيان مشکلات مردم مي‌تواند موثر واقع شود و نشستن پاي درددل‌ها مثمرثمر باشد که تبديل به تصميمات موثري براي حل مشکلات شود.