کنش‌گری و چالش‌های آن

بابک خطی ‪-‬ مسئله حقوق زنان و مردان و تساوی جنسیتی قدمتی به اندازه عمر بشریت دارد و کفه ترازوی جنسیت در دوره‌های تاریخی خاص به سمت یکی از دو جنس، سنگین‌تر شده است.
طی چندین قرن گذشته و حتی پس از وقوع رنسانس و حضور فعال و بارزتر زنان در عرصه کار و کسب درآمد در صنعت (در کنار کشاورزی)، جامعه زنان همچنان تحت سلطه جنس مذکر بوده‌ است، هرچند مقدار این تسلط بسته به منطقه جغرافیایی متفاوت است.
از آغاز قرن بیستم و پس از آن با توجه به شتاب روزافزون ارتباطات و میانبرشدن فاصله‌های جغرافیایی، دستیابی به دانش، منابع مطالعاتی و شرایط، شکل همه‌گیر و تسهیل شده‌تر روزافزونی پیدا کرد.
به خاطر پوست اندازی‌های سریع علم، مطالعات زنان نیز در حال تجدید و تکمیل خود به طور روزانه و سریع است.


این سخن به این معنی‌ است که ورود و تسلط بر بحث مطالعات زنان و برابری جنسیتی در حد اینکه کسی بخواهد نقش آموزش‌‌دهنده و فعال تاثیرگذار حقوق زنان را ایفا کند واجد یادگیری دانشی روز به روز است.
در جامعه ما در این مورد دو چالش وجود دارد:
الف:برخی از فعالین زنان قدیمی و بعضا صاحب نام که برخلاف سایر هم‌سلکان و دوستان خود همچنان بر اساس داده‌های قدیمی به فعالیت مشغول هستند. البته وجود این اطلاعات و داده‌های قدیمی بخشی با ارزش از تجربه و تاریخ مسئله تساوی جنسیتی بوده و آشنایی با آن برای فعالان اجتماعی حقوق زنان به عنوان بحثی تاریخی و تکاملی- اینکه مسائل زنان از کجا آغاز و چگونه نشو و نما یافته -لازم است اما با توجه به ماهیت روزآمد مطالعات زنان جواب‌گوی مسائل امروز جامعه نیست. زمان حال طبعا نیازمند آگاهی و پیشرفت‌های جدید و انعطاف لازم برای تغییر و به روز شدن است.
ب: دسته دوم به برخی فعالین مسائل زنان از زن و مرد اطلاق می‌شود که از نظر سن و سال یک یا دونسل بعد از گروه قبل پا به عرصه گذاشته‌اند و در آنان میزان یادگیری اطلاعات و حجم مطالعات به اندازه لازم برای تسلط بر تحولات و مطالعات روز زنان نیست و میل به حضور و نمایش آنها در فضای رسانه بیش از میزان آگاهی و دانشی است که فردی در موقعیت فعال متاثرکننده اجتماعی لازم است داشته، بر آن مسلط بوده و آماده تغییرات همگام با پیشرفت‌های
جهانی باشد.
این گزاره که علمی را بیاموزیم و بعد بقیه زمان را به تکرار مجدد آن بپردازیم مردود و به نوعی آسیب رساندن و عقب نگاه‌داشتن مخاطب است.گرفتن نقش آموزشگر در مسئله مطالعات زنان و تساوی جنسیتی نیازمند تمرین و مطالعه دائمی و نه روش‌هایی است که بر ویژگی‌های نمایشی یا دریافت “لایک” بیشتر متمرکزهستند.
به نظر می‌رسد ضمن بهره بردن از افراد آگاه و کسانی که جزء دو گروه بالا نیستند هر فرد نیز راسا می‌تواند بسته به میزان وقت و آگاهی که ذهن او طلب می‌کند، با توجه به گستردگی جهان علم و رسانه در رکاب هم، به خواندن منابع مطالعات زنان و برابری جنسیتی اقدام کرده و به طور مستقیم و روزآمد به آموزش خود بپردازد. این سطح از آگاهی می‌تواند به جداکردن سره از ناسره کمک کند و به هر فرد علاقمند به این موضوعات این توانایی را بدهد که صاحبان مطالب بدون عملکرد و سطحی را،از آموزش‌دهندگان مسائل کاربردی و موثر در مسئله تساوی جنسیتی، بازشناسند. نتیجه این رویه به وجود آمدن افرادی آگاه است که مقهور ظاهرسازی و زبان بازی موجود نشده و طبعا از دامن آنان افراد موثر،به روز و کارآمد در زمینه مطالعات زنان و تساوی جنسیتی برای هدایت جامعه بر خواهند خواست تا نقش راهنمایانی واقعی را بازی می‌کنند.