جامعه بی‌اخلاق، محکوم به زوال

دکتر فتح اله دهقان‪-‬ ساختمان‌ها و ابنیه‌ها دارای ستون‌هایی هستند، هر چه این ستون‌ها قوی و مستحکم باشد، ایمنی خانه و ساختمان وابنیه بیشتر و اصطلاحا از امنیت بیشتری برخوردار است.
جوامع انسانی نیز دارای ستون‌هایی است که ارزشها و هنجارهای اخلاقی نامیده میشود.
دوام،قوام و پیشرفت جوامع بشری بسته به این هنجارها و ارزشهاست.
البته ستون‌های ابنیه قابل روئیت ولمس است ولی هنجارها وارزشها قابل دیدن نیستند.


دیگر اینکه ستونهای بنا‌ها در مدت زمان محدودی قابل ساختن است.اما،ارزشها و هنجارهای اخلاقی طی قرنها شکل میگیرد.
جوامعی که پایبند ومقید به این ارزشها و هنجارها هستند دارای زندگی نسبتا آرام و موفق فردی، خانوادگی و در جنبه کلان نیز کشورهای آنان پیشرفته و توسعه یافته است که باز خورد آن در زندگی افراد متبلور میشود.
این ارزشها و هنجارها را صفات نیکو و پسندیده اخلاقی میگویند.
ارزشهای اخلاقی در فرهنگ‌های مختلف،ادیان آسمانی و آئین‌های بشری جایگاه والائی دارند.
در فرهنگ ایرانی- اسلامی نیز اخلاق جایگاه ویژه‌ای داشته وبه طور مکرر به آن پرداخته شده است.
فردوسی در شاهنامه میگوید:
همی راستی جوی و فرزانگی
ز تو دور باد آز و دیوانگی
در جای دیگر میگوید:
کسی کو بتابد سراز راستی
کژی گیردش کار وهم کاستی
همچنین بوذر جمهر حکیم در مجلس سوم میگوید:
به از راستی در جهان کار نیست
از این به گهر با جهاندار نیست
دیگر اینکه، داریوش هخامنشی دعا میکند،؛ خدایا این کشور را از شر دشمن، خشکسالی و دروغ
حفظ نما.
زیرا دروغ ایمان را ازبین می‌برد و کشور را از درون تهی می‌کند.
دین مقدس اسلام نیز همواره سفارش به راستی،پاکی ونیکوئی نموده است.
در قرآن کریم به طورمکرر سفارش به انجام اعمال و کردار حسنه و پرهیز از بد سرشتی و اعمال غیراخلاقی شده است.
تا جائی که پیامبر اکرم اسلام(ص) می‌فرمایند:
من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام.
خاندان پیامبر و ائمه(ع) نیز همواره به راستی و اخلاق حسنه سفارش فرموده اند.
در سیره پیامبر(ص) نیز ایشان در اخلاق نمونه بودند تا جائی که ملقب به محمد امین شدند.
در خصوص سیاست و حکومت داری نیز وقتی حضرت مکه را فتح کرد عفو عمومی صادر کرد حتی خانه ابوسفیان را یکی از مکان‌های امن
اعلام کرد.
در تاریخ ایران نیز وقتی ایرانیان بابل را فتح کردند جان ومال مغلوبین را امان دادند، برای اعتقادات و مذهب آنها احترام قائل شدند. همه اسرا را آزاد حتی به قولی خرج راه برای برگشت به وطن نیز به آنها پرداخت شد.
نمی‌خواهم بگویم گذشتگان ما هیچ عیب و نقصی نداشتند ولی به گواه تاریخ از ملت‌هایی بودند، که صفات اخلاقی حسنه زیادی داشتند.حال سوال این است چه شده که بی‌اخلاقی در میان ما بیشتر شده است؟
قبح دروغ ریخته شده و
رواج پیدا کرده است. اگر کسی دو تا دروغ در روز بگوید با اغماض میشود گذشت ولی سیصد دروغ در روز با هیچ منطقی‌ سازگار نیست.
در این وانفسای گرانی و تورم
که عرصه را به طور بی‌سابقه‌ای بر مردم تنگ نموده فروشنده
هم از وزن جنس میزند،کیفیت که بماند!
قیمت‌ها را نیز روزانه بالا می‌برند.
افزایش قیمت از نظر اخلاقی نباید شامل جنس‌های موجود که از قبل خرید شده است، شود.
اجحاف به همنوع،هم وطن خود، به انسانی درمانده و نیازمند تا چه حد و تا کجا؟
مسئولین و مدیران دولتی نیز گوی سبقت را ربوده اند.
در برخی موارد استثنائی و خاص مانند مسائل نظامی-امنیتی و سیاستمداران در جاهایی که مصالح وا منیت کشور ایجاب بکند بعضی اظهار نظرهاو صحبت‌ها قابل توجیه است.در گذشته صفات حسنه
اخلاقی در بین مردم مشهود بود و نمود داشت.
صداقت و سادگی در بین مردم محسوس بود.ولی حالا
چه؟
به قول دکتر سریع القلم شما یک روز با یک ژاپنی باشید اورا کاملا می‌شناسید. صداقت و راستی در میان ما کم رنگ شده است. زن و شوهر عمری با هم زندگی میکنند پس از شصت هفتاد سال
شوهر فوت میکند برای انحصار وراثت اقدام می‌کنند سر و کله چند زن وفرزندان دیگر هم پیدا می‌شود!
البته منکر این واقعیت نمی‌شوم که هنوز انسانهایی که پایبند ومقید به ارزشها و هنجارهای اخلاقی و انسانی هستند در این کشور بی‌شمارند.
دراین نوشتارهدفم یاد‌آوری این نکته بودکه زنگ خطر به صدا در آمده به خود آییم تا دیر نشده است.