عادل؛ شاقول امر ملی در رسانه ملی!

صداوسيما را گرچه رسانه ملي ناميده مي‌شود، اما با تعمقي نه چندان عميق هم مي‌توان بي‌مسمايي اين نام را دريافت. هرچند در عرصه جدال‌هاي گفتماني- سياسي، گرايشات جناحي مسئولان اين «رسانه»، تکليف سياستگذاري آن در عرصه سياسي را عيان مي‌سازد، اما عمق عميق جناحي- شخصي‌شدگي و نا«ملي» بودگي آن را مي‌توان از شخصي‌شدگي امر اجتماعي‌اي چون ورزش نيز دريافت. حذف «عادل فردوسي‌پور» گزارشگر «محبوب ملي» از صفحه «رسانه ملي» را مي‌توان آيتي آشکار از عدول و عبور «رسانه ملي» به مسائل «فرو ملي» ، «جناحي» و «شخصي» تعبير کرد. اين پديده به‌وضوح نشان داد که «مساله رسانه ملي»، چيزي غير از«مساله ملي» است. سوال مقدر آن است که کدام «مصلحت ملي» تصميم‌گيران «رسانه ملي» را بر آن مي‌دارد که بخش موثري از «ملت» را از گزارش يک بازي فوتبال توسط «محبوب‌ترين گزارشگر ملي» بي‌نصيب کنند؟ عادل را اما نمي‌توان تنها محبوب محذوف از صفحه رسانه ملي دانست، هرچند جذابيت ورزش فوتبال، حذف او از عرصه صداوسيماي ملي! را بيش از حذف ساير محذوفان و مطرودان نمايان ساخته است. پيش از او نيز شاهد حذف موسيقيدان بزرگ ملي، شادروان استاد محمدرضا شجريان، از عرصه رسانه ملي بوديم؛ همچون ساير چهره‌هاي محبوب و ماندگار ملي در عرصه‌هاي فرهنگ، هنر، سياست، اجتماع، اقتصاد و....کنار گذاشتن سرمايه‌هاي نمادين ملي به‌عنوان مواد و مصالح سرمايه کلان ملي، مساله‌اي نيست که بتوان به‌راحتي از کنار آن گذشت و بر عواقب و پيامدهاي آن بر منافع و مصالح ملي چشم پوشيد. به نظر مي‌رسد ريشه اين رويه‌هاي مغاير با مصالح ما، از سوي رسانه ملي، آن است که اينان، وحدت، انسجام، اعتماد و امنيت ملي را در «مابه‌ازايي» به نام منافع و مطامع جناحي (در خوشبينانه‌ترين حالت) و لجاجت‌هاي شخصي (در ديدگاهي بدبينانه) ناديده مي‌گيرند، که در هر صورت خطايي بزرگ است.