روزنامه آفتاب یزد
1399/12/14
اوج افول موسیقی
وحید زندی فخر- «موسیقی، تواناترین و مهربانترین پیام میان عاشق و معشوق، میان دو دلداده و میان انسانهاست. موسیقی، به انسان، اندیشیدن میآموزد.» این بخشی از سخنان استاد شجریان در رابطه با موسیقی است؛ آنگاه که از وی در ارتباط با مفهوم موسیقی پرسش میشود، او پس از مکثی نسبتا طولانی، این کلمات را کنار هم میچیند و در نهایت آن را با اندیشه انسانها ارتباط میدهد. اندیشهای که در بالاترین درجه، تفاوت میان انسان و غریزه وی را مرزبندی میکند. بنابراین مسئولیت هنرمند در این عرصه، بسیار مهم است. او میتواند مخاطبان خود را با اثری که خلق میکند، به اندیشیدن در عمق هستی وادارد و به بار معناییاش بیافزاید یا به ابتذالی ببرد که چیزی جز از خود بیگانگی و از دست دادن هویت ملی و فرهنگی، برایش به ارمغان نیاورد. اینجاست که رسالت یک هنرمند در مواجهه با این دو طیف متضاد از اخلاقیات، مشخص میشود. چیزی که امروز متاسفانه در اثرهای هنرمند نماهای تازه به دوران رسیده آن طرف مرزها به گوهری نایاب تبدیل شده است. کسانی مانند امیرتتلوها یا ساسی مانکنها (هنرمندنماها) که هر روز نزاکت هنری را فدای ناسزاهای افسارگسیخته در ترانه و معرفی بازیگران غیراخلاقی در موریک ویدئوهای خود میکنند، بدون شک بهرهای از اصالت موسیقی نبردهاند و معنای معنوی آن را درک نکردهاند. البته این یک روی سکه است. انسانها مختارند به هر طریقی که روحشان را ارضا میکند، دست به خلق محصولات فرهنگی و غیرفرهنگی بزنند. قانون بازار، حکم میکند هر محصولی که خریدار نداشته باشد، پس از چندی از چرخه تولید خارج شده و از این شبکه به هم پیوسته حذف میشود.آیا به راستی رسالت موسیقی همین است؟ آیا درک ایرانیهای اصیل، از موسیقی، همانی است که در آثار افراد نام برده دیده میشود؟ به هیچ وجه. این افراد، بزرگترین خائنان به موسیقیهایی هستند که ترانههای فارسی در لابلای نتهای آن جریان دارد. آنها زبان فارسی را نیز در این لجنزار، به قهقرا میبرند و رویای فردوسی را در زنده
نگه داشتن این فرهنگ غنی، ناکام میگذارند. این هنرمندنماها، آمدهاند تا اصالت، نزاکت، ادب، خلوص و پرورش روح را از کالبد موسیقیمان جدا کنند و آن را به سبک بیفرهنگهای آمریکایی به مردم بفروشند. بنابراین اتصال بازیگر مشهور غیراخلاقی، با موسیقیای که ترانهاش از کلمات فارسی تشکیل شده، یعنی اوج افول و تنزل؛ آن هم افولی که نه مانند اشعار ایرج میرزا نشان از پیامهای پندآموز دارد و نه شبیه هجو خاقانی، به شیرین سخنی معروفند.
اما چرا چنین ابتذالی در بازار محصولات فرهنگی ایران، تا این حد خریدار دارد؟ اینکه تولیدات چنین ابتذال گرایانی مورد توجه اکثریت کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته و در عرض کمتر از ۲۴ ساعت، چندین میلیون بار دیده میشود، نشان از افول مفهوم اصیل موسیقی در درک افراد جامعه دارد. مطمئنا این افراد هنرمندنما، نقطه ضعف اکثریت جامعه ایرانی را میدانند.آنها با بهرهگیری از جذابیتهای جنسی و کلمات قبیحی که در ترانهها و کلیپهای ریتمیک و شاد خود منتشر میکنند، به نوعی توجه مخاطبان را میخرند. پیوند این اثرهای مبتذل با نشانههای نوستالژیک فرهنگی، مزید بر علت شده و مخاطب ایرانی را بیشتر به سمت خود جلب
میکند.
به عنوان مثال، تتلو در اثر بیسر و ته خود که نهایت بیپردگی و گستاخی را به نمایش میگذارد، ریتم موسیقی را به نحوی انتخاب میکند که تمام ایرانیها با آن ارتباط برقرار کنند. یا موزیک ویدئویی که بازیگر مشهور فیلمهای غیراخلاقی در آن جولان میدهد، با صحنهای احساسی از فیلم ابد و یک روز، گره
میخورد.
اگرچه پرداختن به تمام جنبههای بحث در این یادداشت نمیگنجد، اما به نظر میرسد که این رفتار، واکنشی است که حاصل کنش خود جامعه و روشنفکران آن است. ذکر یک مثال، حقیقت پشت پرده را به نمایش میگذارد؛ وقتی صداوسیما از به کار بردن واژه «رقص» توسط یکی از کارشناسان مدعو از مردم عذرخواهی میکند، ناخودآگاه این تفکر را در بطن جامعه رواج میدهد که هر چیزی با گریه و غصه ارتباط داشته باشد، خوب و هرچه انسان را به وجد بیاورد و او را آنچنان خوشحال کند که به پایکوبی بپردازد، بد است. از آنجا که فطرت انسان با شادی، قرابت بیشتری دارد، چنین القائاتی میتواند جریان مخالفی از نافرمانیهای مدنی نامرئی را به راه بیندازد که با ظهور موسیقیها و موزیک ویدئوهای مبتذل اینچنینی، ناگهان خود را مرئی و بدین ترتیب، عقده گشایی میکند.
در نتیجه آن اندیشه اصیلی که استاد شجریان از آن نام برد، کمکم رنگ میبازد و مشتریان این موسیقیها تنها و تنها به جنبه ریتمیک بودن آن قطعه توجه میکنند، نه آثار سوء ترانه و نمایشهایی که به ترویج بیاخلاقی در جامعه میپردازد. بنابراین خط قرمزهای شادی در جامعه آن قدر فشرده و جدی شده که ساختارشکنی یک عده بیفرهنگ - هرچند به طور موقت - به الگوی مردم در خوشگذرانیهای پوچ تبدیل میشود و آن آثار را در شبکههای اجتماعی، به اشتراک میگذارند تا دیگران را نیز در شکستن این مارپیچ سکوت، سهیم کنند. آیا در چنین بازاری، مجالی برای تحریک اندیشهها روی امواج موسیقی، باقی خواهد ماند؟
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری یزد پاسخ دهد
نماینده مجلس این بار FATF را با FBI اشتباه گرفت!
دولت بعدی اصولگرا باشد با مجلس یازدهم کنار خواهد آمد؟!
پاکستان پس از روسیه با قطر هم بست!
مرگ را حس میکنم، اما منتظرش نیستم!
گزینههای مطرح شده ربطی به اصلاحطلبان ندارد!
بلیتی کنسل شود مبلغ آن باز نمی گردد!
چندبار بگوییم شفافیت؟!
آقای روحانی! بازار سهام و ارز را «بایا» کن
درختی بپَرور که بار آورد
مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری یزد پاسخ دهد
اوج افول موسیقی
خودزنی در نوجوانان
در رثای مصدق
ساده بودن ساده نیست