حمله به زیدآبادی پس از پاسخ به رئیسی

احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در برابر هجمه‌های همفکرانش علیه خود به دلیل تعامل همفکرانه با ابراهیم رئیسی از خود دفاع کرده است. زیدآبادی از جمله افرادی بود که اعلام کرد در روز‌های اخیر از دفتر رئیس‌جمهور منتخب، سید ابراهیم رئیسی با او تماس گرفته‌اند و جویای نظرات او به شکل مکتوب در موضوعات مختلف شده‌اند. او پس از این موضوع مورد انتقاد شدید برخی همفکرانش در فضای مجازی قرار گرفت، چنانکه به قول خود «بعضاً تا حد همکاری با شکنجه‌گرانم متهم شده‌ام!»
حالا احمد زیدآبادی در یک متن تلگرامی از خود دفاع کرده است. او با بیان اینکه «سال‌های سال یکی از اعتراضات امثال من به زمامداران کشور این بوده است که چرا حاضر به شنیدن حرف‌های ما نیستند» نوشته: «اکنون فردی که در مقام ریاست جمهوری قرار گرفته است، به هر علتی، از من و شمار بسیاری از منتقدان صریح‌اللهجۀ وضع موجود، درخواست کرده است که اگر انتقاد و پیشنهاد و راه‌حلی داریم به طور مستقیم در اختیار دفترش قرار دهیم.»
زیدآبادی با بیان اینکه چهار طریق واکنش برابر چنین درخواستی بوده، نوشته: «نخست اینکه آن را به سکوت برگزار کنیم و بی‌پاسخ بگذاریم. دوم اینکه بگوییم اصلاً شما را به رسمیت نمی‌شناسیم و هیچ راه‌حلی هم برایتان نداریم.
سوم اینکه بگوییم نظرات و پیشنهادات‌مان در آثار نوشتاری و گفتاری‌مان مطرح شده است، اگر می‌خواهید می‌توانید به آن‌ها رجوع کنید؛ و چهارم هم اینکه بگوییم، باشد! من پیشنهاداتم را به صورت موجز و مرتب به شما منتقل می‌کنم.»‌


و بعد اضافه کرده: «من ترجیحم این است که پیشنهادات و انتقاداتم مورد توجه قرار گیرد و حتی‌المقدور به کار گرفته شود تا بلکه کشورم از این وضعیت اسفبار گامی به جلو بردارد، بنابراین طریق چهارم را منطقی‌تر یافتم.»‌
زیدآبادی گفته که اینگونه حداقل برابر وجدانش آسوده است و البته در پایان هم رفتار این دست منتقدانش را زشت و شرم‌آور دانسته است: «حال شما را به خدا در مقابل این منطق روشن و شفاف، به برخی از این نقد‌ها در فضای مجازی بنگرید! بعضاً تا حد همکاری با شکنجه‌گرانم متهم شده‌ام! گویی به صرف ارائۀ چند انتقاد و پیشنهاد که نمونه‌ای از آن‌ها را در سال ۸۶ نیز در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی مطرح کرده بودم، به طور رسمی به مقام مشاور عالی ریاست جمهوری منصوب شده‌ام! وقتی نزاع سیاسی تا این حدِ شرم‌آور و زشت و رسوا سقوط می‌کند، چرا نباید بیش از یک صد سال درجا بزنیم و دور خود بچرخیم و از ملل دیگر عقب نمانیم؟»