از حرف ما تا عمل آنها!

سمبه پر زوری دارند و کوچک‌ترین شکی در این راستا نیست، اما همه موفقیتی که در نیل به اهداف‌شان به دست می‌آورند تنها به واسطه قدرت در لابی کردن یا حتی دلار‌هایی که خرج می‌کنند، نیست و این در واقع تنها یک روی سکه موفقیت‌هایی است که امثال عربستان برابر ایران به دست می‌آورند و از سوی مدیران و مسئولان ورزش ایران روی آن زوم می‌شود برای پنهان کردن ضعف واقعی خود!
در اصل آنچه باعث می‌شود امثال عربستان در اکثر قریب به اتفاق مسائل و مشکلات خود با ایران برنده میدان باشند تلاش و پافشاری است که برای رسیدن به هدف‌شان دارند. درست همان حلقه مفقوده ورزش ایران که آن را در عرصه‌های مختلف ناکام می‌گذارد.
تلاشی که امروز النصر برای بازی با تراکتور در عربستان و همواره از سعودی‌ها برای رسیدن به اهداف آن‌ها شاهد هستیم، درست نقطه مقابل رفتار‌های منفعلانه مسئولان و مدیران فوتبال ایران است. در شرایطی که النصر بی‌تفاوت به تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا همچنان اصرار دارد به بازی در زمین خودی، تراکتور و همچنین استقلال برخلاف ادعا‌های نخست خود تن به بازی در زمین بی‌طرف داده‌اند.
تفاوت‌ها را می‌توان به سادگی دریافت. کار چندان سختی هم نیست، ما شعار می‌دهیم و آن‌ها عمل می‌کنند. ما حرف می‌زنیم و آن‌ها کار می‌کنند و پرواضح است که در این میان کدام یک باید برنده میدان باشد، چراکه از حرف تا عمل فاصله زیاد است و اینجا آقایان عادت به حرف زدن دارند، نه عمل کردن. حرف‌هایی که نه فقط تاکنون رنگ واقعیت به خود نگرفته‌اند که در واقع مثل آتش تند می‌مانند که زود خاکستر می‌شود!


موضع‌گیری‌های سفت و سختی که با جملات کوبنده‌ای همراه است، جملاتی، چون «بازی در زمین بی‌طرف، یعنی تن به ذلت دادن»، «تن به چنین ذلتی نمی‌دهیم»، «عزت ملی را زیر پا نمی‌گذاریم»، «حقمان را می‌گیریم»، «زیر بار نمی‌رویم»، «هرگز» و .... که البته گوش جامعه فوتبال از آن‌ها پر است، اما در حد همان حرف است برای فریب افکار عمومی و بس و هرگز پا فراتر نگذاشته تا جامه عمل به آن پوشانده شود.
درست مثل روزی که نماینده‌های ایران با ادعای گرفتن حق مسلم فوتبال به مالزی قشون‌کشی کردند و حتی از کناره‌گیری از لیگ قهرمانان آسیا برای زدن ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به AFC که مدعی شده بود ایران امنیت لازم برای برگزاری میزبانی را ندارد و حتی حق انتخاب زمین بی‌طرف را هم به ایران نداده بود خبر دادند. آقایانی که خوب می‌دانستند سفرشان کوچک‌ترین دستاوردی برای فوتبال ایران ندارد، وقتی کنفدراسیون فوتبال آسیا نهایتاً موافقت کرده بود تا برای دادن یا ندادن میزبانی مرحله گروهی بار دیگر وضعیت ایران را از نظر امنیتی مورد بررسی قرار دهد. اما این مسئله کوچک‌ترین اهمیتی نداشت، وقتی تمام آنچه گفته می‌شد شو و نمایشی بیش نبود که در بازگشت از مالزی با کلیدواژه‌هایی، چون پیروزی بزرگ و دیپلماسی خردمندانه برای فریب افکار عمومی ادامه یافت! ادعایی واهی و خلاف واقع که انصاریفرد مطرح کرد «توافق در مالزی، یک پیروزی بزرگ برای فوتبال ایران بود» و وزیر ورزش به جای مقابله با آن و کشیدن گوش مدیرعاملی که بازی با احساسات مردم را سرلوحه کار خود قرار داده بود این داستان را ادامه داد، به طوری که سخنگوی وزارت ورزش نیز با ترویج این‌گونه کلمات فریبنده خبر از دیپلماسی خردمندانه داد، حال آنکه همه ماجرا قبول بازی در خانه حریف بود و بس!
در واقع حق فوتبال ایران را نه عربستان با افکار شوم و موضع‌گیری‌های مقرضانه‌اش علیه ورزش، به خصوص فوتبال ایران، بلکه مدیران نالایق و بی‌کفایت خودی است که ضایع می‌کنند. مدیرانی که برخلاف همتایان سعودی خود به جای تلاش و ایستادگی بر آنچه می‌گویند عادت کرده‌اند به تکرار حرف‌هایی که هیچ پایه و اساسی ندارد و صرفاً برای فریب افکار عمومی است و شلوغ کردن جو که اگر غیر از این بود بعد از ادعا‌های خوش‌آب و رنگ به سرعت منفعلانه تن به هر تصمیمی که برای فوتبال ایران گرفته می‌شود، نمی‌دادند و راهی زمین‌های بی‌طرفی که کنفدراسیون فوتبال آسیا برگزیده یا حتی عربستان نمی‌شدند، وقتی سعودی‌ها همچنان سفت و سخت پای عدم حضورشان در ایران ایستاده‌اند و حرف خود را هم به کرسی نشانده‌اند. آن‌ها برای رسیدن به اهداف‌شان به جای حرف زدن کار و تلاش می‌کنند.