طالبان، طالبان است!

بابک خطی‪-‬ اینکه نوعی تفسیر از سیاست که آن را بی‌پدر و مادر توصیف می‌کند چه نوع معجونی در باب موضوع افغانستان ساخته و پرداخته کند هرگز به این معنی نیست که مورد تایید مردمان جهان باشد.
اگر سیاست‌های دولت‌ها در منطقه‌ای و جهان به سمتی می‌رود که از طالبان تصویر یک گروه ملوس فرهنگی اجتماعی!! تحویل جهان بدهد، خیال قالب کردن زورکی آن در ذهن آزاد اندیشان جهان بمثابه کوفتن آب در هاون است.
حالا هر چقدر آقای زلمای خلیل زاد برای این گروه خشن در دنیا سابقه‌شویی کند یا آقای لیلاز با آن «آقای دکتر آقای دکتر» گفتن‌های ناکوک میان مصاحبه با وزیر خارجه مصائب ایجاد شده توسط طالبان را صرفا مسئله‌ی داخلی مردم افغانستان-که به خودشان مربوط است- قلمداد کند.
نمی‌شود از تمام دنیا خواست که خودش را در مورد گروهی گول بزند که بی‌رحمانه و به بدترین شکل تا جایی که توانستند کشتند و بردند و سوختند، تحصیل علم و اساسا زندگی کردن معمولی را بر زنان و دختران حرام کردند، به مجسمه‌های بودا حتی رحم نکردند و هزار کار بد و بدتر از این انجام داده‌اند و البته هنوز هم می‌دهند و عجب آنکه وقعی به این ماله‌کشی‌هایی که به طور جهانی برای آنها می‌شود هم ننهاده و حتی نیاز به حفظ ظاهر هم نمی‌بینند و تنها یکی از قاب‌های اخیر این بی‌رحمی شلاق زدن وحشیانه کودکی ۱۲ ساله به این جرم بود که پدرش عضو سابق ارتش افغانستان بوده است!


شمای ابرقدرتی که با هم‌پیمان‌های گردن کلفت‌تان در این موقعیت سخت و متزلزل پشت ملت افغانستان را خالی کرده و نیروهای نظامی خود را چنین بی‌انتظام و عجولانه از خاک آن بیرون کشیدید و مردم را به اهداف بی‌پناه کشتار در برابر طالبان تبدیل کرده‌اید باید بدانید که کارتان مصداق بارز جنایت علیه بشریت است.
باید بدانید که جهان تبلیغات پر سر و صدایی که در ورود به افغانستان با محور آزاد کردن مردم آن جار زده‌اید را باور نمی‌کند و بر شواهدی که طالبان و القاعده را فرزند و کاردستی شما و گامی در جهت توسعه طلبی‌های
سیری ناپذیرتان توصیف می‌کنند بیش از پیش متمرکز خواهد شد.
شما با این جاخالی دادن امید میلیون‌ها انسان را در پیش چشم جهانیان کشتید و سرنوشت و آینده‌ی یک کشور رنج‌دیده‌ی جنگ‌دیده‌ی خسته‌ را دو دستی به حاکمیت تحجر، غارت و خونریزی تحویل دادید.
مردم افغانستان در حال حاضر در شرایطی بحرانی قرار دارند. ولایات مختلف در خلا امنیت و قدرت پیش آمده یکی یکی به دست طالبان اشغال می‌شوند در حالی‌که ارتش و مردم با کمترین امکانات درحال مقاومت هستند. مردمی که برای داشتن یک زندگی آرام محبور به جنگیدن هستند و برای تهیه‌ی سلاح‌های ابتدایی سبک باید اموال‌شان را بفروشند و به تجهیزات پیشرفته نظامی و ماشین‌های آخرین مدل دشمن‌شان دسترسی ندارند و واقعا این ماشین‌های آخرین مدل چطور از پارکینگ شرکت‌های ماشین‌سازی معروف جهان، سر از اردوگاه‌های طالبان در می‌آورد؟! ‌جنایت خونینی در حال رخ دادن است که کودکان و زنان با محرومیت از ابتدایی‌ترین حقوق‌شان بزرگترین بازندگان آن خواهند بود.
برای تغییر معادله تنها راه پویشی مردمی در تمام کشور‌های جهان لازم است تا انعکاس خواسته‌ها و صدای فریاد مردم مظلوم افغانستان باشد و دولت‌ها را به انجام ساده‌ترین امر انسانی‌ که همانا ایستادن و مقابله در برابر طالبان است منقاد نماید.
سازمان‌های غیردولتی می‌توانند نقش مهمی را در این برهه حساس ایفا نمایند و با ایجاد و تقویت شبکه‌های اجتماعی، زنجیروار همه‌ی مردم دنیا را از کابل تا سارایو، از مرز دیورند گرفته تا دماغه‌ی امید نیک تا پرل هاربر و...برای رسیدن به یک خواسته مشخص و مشترک از دولت‌ها همراه کنند.
طالبان بارها و بارها نشان داده است، گروهی نیست که قائل به مذاکره و گفتگو باشد و در عمل هر امتیاز مذاکره را به حساب ضعف طرف مقابل و قدرت خود گذاشته، جسورانه یک قدم جلوتر می‌گذارد و این چیزی نیست که طی دهه‌های اخیر -از زمان بسته‌شدن نطفه تا نشو و نمای قارچی این گروه- بر هیچ دیپلمات حتی تازه‌کاری پوشیده باشد.
بنابراین بحران آزمودن گروهی که بارها آزمون قساوت خود را پس داده است این‌گونه قابل حل و فصل خواهد بود و البته باید تاکید گردد خود را به آن‌ راه و نفهمیدن زدن‌هایی که امروز خصوصا از وکلای بدون داشتن حق وکالت اجرای نظم نوین جهانی دیده می‌شود، نوعی تشریک مساعی مستقیم با این گروه خشن و اهداف آن است و روزی همین اصحاب دست‌روی دست گذاشتن‌ و شانه بالا انداختن، در دادگاه‌هایی شبیه نورنبرگ باید پاسخگو باشند.
چو بد کردی مباش ایمن ز آفات
که واجب شد طبیعت را مکافات