اقتصاد سیاه چاله

رامین نخستین انصاری‪-‬ با توجه به مفروضات و داده‌های آماری تولید ناخالص داخلی وضعیت مناسبی ندارد و در واقع امروز به وضوح و با اطلاعات اقتصادی انتظار می‌رود در شش ماهه دوم سال نیز اتفاق مهمی در راستای بهبودی اوضاع اقتصادی کشور صورت نگیرد. اقداماتی که در راستای حصر و حبس فعالیت‌های اقتصادی اعمال می‌شود، انتظار می‌رود سطح فعالیت‌های اقتصادی و در نهایت اقتصاد کشور ۲۵ تا ۳۰ درصد دیگر کاهش یابد. در حالی که نشانه‌های کسب و کار و تجارت و اقتصاد کشور بسیار غم‌انگیز است، سیاستگذاری‌های حاکم بر کشور، بازگشت سریع یا گام به گام زندگی مردم به دوران ریاست جمهوری روحانی، بخصوص در سال ۱۳۹۳ را نشان نمی‌دهد. وضعیت رفع تحریم‌های ایالات متحده امریکا هنوز مبهم باقی مانده است. سرمایه‌گذاری خارجی در کشور امکان‌پذیر نیست. رشد نرخ بیکاری با توجه به آسیب‌های جدی که بر اقتصاد کشور وارد آمده است و با در نظر گرفتن اینکه هیچ گونه برنامه و طرحی برای به حرکت در آوردن چرخه اقتصاد نمایان نیست، شروع مجدد بهبود اقتصادی به نظر نمی‌رسد. در حالی که نور را در انتهای تونل می‌شود دید ولی زمینه‌های زیادی برای تجدید نظر
قابل توجه در راستای اصلاحات اقتصادی وجود ندارد. با وجود اینکه دولت جدید برنامه مشخصی برای اقتصاد ندارد، فعالیت‌های اقتصادی در شش ماهه دوم به مراتب بدتر خواهد شد، با نبود سرمایه گذاری و با از دست دادن درآمدهای نفتی نمی‌توان شاهد بازگشت تدریجی به حالت عادی اقتصادی باشیم. با این وجود، کشور با بدترین رکود اقتصادی در تاریخ
پر فراز و نشیب خود روبروست. عدم استقلال بانک مرکزی وانفجار بدهی‌های دولت که با سرعت زیادی در حال افزایش است، به شرایط دشوار اقتصاد دامن زده است. وزن خردکننده این همه بدهی اصول اساسی اقتصاد را مخدوش کرده است و در این میان در اقتصاد کشور یک انفجاری رخ داده که همه را وارد سیاه‌چاله اقتصادی کرده است. سیاه‌چاله‌ها آنقدر اثر گرانشی قوی دارند که هیچ چیز نمی‌تواند از کشش آن‌ها فرار کند و امروز نادیده گرفتن علم اقتصاد وضعیتی در جامعه به وجود آورده است که هیچ کسی توان فرار از آن را ندارد. افزایش بدون پشتوانه عرضه پول (رشد نقدینگی) که معمولاً نشان‌دهنده تورم است، به بحران اعتبار پول ملی آسیب زده است، این نیز یکی از عوامل مهم و ورود اقتصاد به سیاه‌چاله است. اگر دولت با ر دیگر در سطح بی‌سابقه‌ای پول چاپ کند اینبار شاهد انفجار دیگری در چرخه زندگی مردم خواهیم بود. هر کسی می‌تواند حدس بزند آنچه در مرکز این سیاه چاله اقتصادی کشور اتفاق افتاده است، وضعیت دشوار زندگی مردم است.
با دست‌های خود کشور را به سوی سیاه چاله اقتصادی سوق دادید که برآمدن از آن کاری بس دشوار است. کووید ۱۹ نیز مانند یک شهاب سنگ به اقتصاد کشورضربه زده است ولی متاسفانه هیچ کس به این امر مهم توجه نمی‌کند. کشور هنوز با نگرانی‌هایی در مورد سیاست و فرآیندهای همکاری بین‌المللی روبرو است، اما بهترین چیزی که می‌توان از سیاست انتظار داشت این است که پاسخ‌های منطقی به مشکلات جدی مردم و کشور داشته باشد. اگر در مورد علل یا راه حل‌ها اجماع وجود نداشته باشد مشکلات جدی، ادامه
خواهد داشت و آنوقت هیچ سیستمی نمی‌تواند اقدامات نیرومند را به صورت پایدار اجرا کند و متاسفانه این امر تا حدود زیادی با توجه به مشکلات اقتصادی کنونی، به ویژه در کشور دیده می‌شود. در حالی که توافق بر سر نیاز به رشد بیشتر و ایجاد اشتغال در کوتاه مدت و مهار انباشت بدهی در دراز مدت وجود دارد، ولی هنوز انسداد سیاسی و اختلاف نظرهای عمیقی در نحوه اداره کشور وجود دارد. در واقع اختلاف نظر قابل ملاحظه‌ای در کشور وجود دارد که چه سیاست‌هایی را در مواجهه با داخل یا خارج باید دنبال کنیم ولی هر دو طرف به مجموعه‌ای از واقعیت‌ها نگاه نمی‌کنند و در عین حال نتیجه گیری‌های کاملاً متفاوتی را انجام می‌دهند. هر دو طرف بر اساس مدلهای خود می‌خواهند خود را اثبات کنند، و هر دو طرف به موارد خلاف واقع اشاره می‌کنند که نشان می‌دهد طرف مقابل صادق نیست و یا در اشتباه است. هر دو طرف بحث‌هایی دارند که از نظر فکری جذاب نیستند، ما باید در نظر بگیریم این است که چیزی خارج از نظریه‌های اقتصادی در کشور اتفاق می‌افتد، این بدان معناست که پیروی از هر دو راه حل می‌تواند منجر به فاجعه شود. در سرزمین ما اقتصاددانان توانمندی وجود دارد که می‌توانند مشکلات اقتصادی کشور را به سیر نزولی برسانند و راه‌حلی مناسب برای بحران اقتصادی ارائه دهند. لحظه‌ای که جامعه سیاسی اعتماد خویش را به متخصصان از دست می‌دهد، بدیهی است که اقتصاد کشور اینچنین نابسامان باشد. وقتی دایره قدرت کوچکتر و کوچکتر شود، نمی‌شود حتی ظرف ۱۰۰ سال هم وضعیت چرخه زندگی مردم را متعادل کرد. اقتصاددانان متخصص و توانمند و ملی کشور می‌توانند ارزش پول ملی را قوی‌تر کنند و ما را از سیاه‌چاله دور کنند و این امر مهم در گرو مشخص شدن تکلیف سیاست‌های داخلی و خارجی کشور است. باید راه منحصر به فرد و فوری برای دستیابی به سرعت فرار از سیاه‌چاله اقتصادی کشور یافت و این امر مهم فقط با تجدید و اصلاح ساختارامکان‌پذیر است. نتایج گذشته، نشانه‌ای از نتایج آینده نیست. بنابراین باید فکری کرد. همه اینها نیازمند تفکر جدید و سیاست‌های جدید است. هنگامی که اقتصاد ما در سیاه چاله قرارگرفته است نمی‌توان تولید و اشتغال و رشد و تقویت پول ملی را تثبیت کرد. سیاستگذاری‌های سیاسی و اقتصادی را باید به جای دیگر و درستش سوق داد. چه چیز باید انجام شود؟ اگر سیاستگذاران تصدیق کنند که مشکل اقتصادی برگرفته از نوسانات سیاست‌های داخلی و خارجی است، برای شروع مفید خواهد بود. نقطه شروع، کاهش تنش سیاسی در جهان و منطقه است. اعمال، خرد و عقلانیت در راستای منافع ملت ایران است.