رنج آموزش و پرورش از كمبود مشاوران

در زندگی صنعتی امروزی، کمتر کسی می‌تواند نقش مشاور و روان شناس را نادیده بگیرد. حضور روان شناسان در دنیای امروزی در سطوح مختلف مطرح است . از روان شناسان صنعتی گرفته تا روانشناسان ورزشی. در این میان، آموزش و پرورش می تواند یکی از مهم ترین اهداف مشاوران و روانشناسان باشد و با نگاهی اجمالی، می توان مشاهده کرد که در دنیای مدرن امروزی نقش روانشناسان در آموزش و پرورش تا چه حدی پر رنگ است. به تعبیری در دنیای امروزی، آموزش و پرورش بدون روانشناسی، عملا در ذهن هیچ کارشناس آموزش و پرورشی نمی تواند جایی داشته باشد .با این وجود حال و روز مشاوران در آموزش و پرورش ایران چندان خوش نیست و این گروه کوچک در خانواده بزرگ آموزش و پرورش که قرار است بحران‌های روانی دانش آموزان را درمان کنند خودشان دچار بحران ها و آشفتگی های زیادی شده اند . اكنون مشاوران در مدارس با مشكلاتي مواجه هستند كه به چند دسته مي توان تقسيم كرد. نخست، وضعیت آشفته روانی دانش آموزان چه در پایه متوسطه اول و چه در پایه متوسطه دوم و حتی مقطع ابتدایی. دوم، وضعیت بلاتکلیف هدایت تحصیلی، با وجود اینکه دو سال از زمان اجرایی شدن این طرح می‌گذرد و هنوز سرنوشت مشخصی ندارد و برای سال آینده نیزممكن است شاهد تغییرات عمده ای از نظر شکلی و محتوای در آن باشیم . سوم، وضعیت خود مشاوران مدارس با توجه به حجم کاری و غیر مرتبط بودن کارهایی که به آن‌ها سپرده شده است و توان و انرژی آن‌ها را تحلیل داده است. تجمیع این سه ضلع مثلت پریشانی می تواند چشم اندازي از وضعیت کلی روانی آموزش و پرورش کشور در اختیارمان قرار دهد. در این یادداشت تمایلی ندارم به موضوعات اول و دوم بپردازم چرا که بسیار به این موضوعات پرداخته شده است و متاسفانه تاکنون اقدام جدی و موثری که بتواند مشکلات را به حداقل برساند از سوی مسئولان شاهد نبوده‌ایم . باید بگویم مشاوران عملا در مرکز این مثلث پریشانی هستند که باید کاری برای آن‌ها صورت پذیرد. مشاوران مدارس از میانگین سابقه تقریبا 20 ساله برخوردار هستند یعنی دیر یا زود بخش مهمی از آن‌ها باز نشسته خواهند شد و البته به این مهم این را هم اضافه کنیم که در حال حاضر و بنا به گفته معاون پرورشی شهر تهران، در بسیاری از مناطق با کمبود شدید مشاور خاصه در دبیرستان های پسرانه مواجه هستیم. به تعبیری در برخی مناطق حتی کمتر از 10 نفر مشاور مرد برای یک منطقه وجود دارد .این در حالی است که اکثر مشاوران اعتراف می کنند که ما در هنرستان ها مشکلات بسیار زیادتری نسبت به دبیرستان ها داریم. با این وجود تقریبا می توانم بگویم اکثر هنرستان ها فاقد مشاور هستند . به این وضعیت اگر نبود مشاور در پایه متوسطه دوم را هم اضافه کنیم تقریبا عمق فاجعه را بیشتر خواهیم یافت . در واحد های سازمانی مشاوران به ازای هر 15 نفر دانش آموز یک ساعت خدمات مشاوره باید ارائه كنند که این ساعت با استانداردهای جهانی فاصله بسیار زیادی دارد. از طرفی بنا به گفته معاون پرورشی اداره کل شهر تهران مشاور در مدارس مهم ترین رسالت خود و آنچه در احکام کارگزینی آن‌ها درج شده بایست «مشاوره تحصیلی» باشد ، با این وجود درعمل نقش مشاوران مدارس به عنوان حامیان روانی دانش آموزان منتفی می شود. با این وجود مشاوران در مدارس در بالاترین ظرفیت کاری خود می توانند 14 ساعت حضور موثر مشاوره ای داشته باشند که آن‌هم صرف انجام امور مرتبط به «هدایت تحصیلی» دانش آموزان می شود . با اين شرايط اما حرف مشاوران چیز دیگری است. آن‌ها معتقدند كه تقریبا تمامی واحدهای درسی که در دانشگاه خوانده اند با موضوعات روان شناختی مرتبط است و به جز چند واحد مشاوره تحصیلی، کار زیادی با این حوزه نداشته اند. نکته مهم تر اینکه بخش مهم مراجعات اولیا و دانش آموزان به دفتر مشاوره با موضوع تحصیلی است که در سبب شناسی و آسیب شناسی این مشکلات به مسائل روان‌شناختی خواهیم رسید، یعنی مشاوران مدارس چه بخواهند و چه نخواهند مجبور هستند که مداخلات روان‌شناختی داشته باشند، بنابراين درج رسته شغلی مشاوره تحصیلی در احکام کارگزینی عملا بی مورد است و تاکید بر این موضوع که نقش اصلی مشاوران در مدارس، مشاوره تحصیلی است محل اعتبار ندارد. چراكه هر مشاور تازه کاری می داند که کمتر دانش آموزی بدون داشتن مشکلات روان شناختی می تواند مشکل درسی داشته باشد . از طرفی به ازای هر 15 نفر دانش آموز ،تخصیص یک ساعت مشاوره آن‌هم فقط مشاوره تحصیلی می تواند توجیه پذیر باشد اما کدام مشاور در دفتر خود می نشیند و دانش آموزی که به او مراجعه می کند می گوید من فقط مشاور تحصیلی هستم و اگر تو می خواهی خودکشی کنی به من ربطی ندارد ؟بفرما به مرکز مشاوره مراجعه کن. ازاين‌رو مشاوران چه بخواهند و چه نخواهند به شدت در گیر مشکلات روان شناختی دانش آموزان هستند.بنابراين آه از نهاد مشاوران برخواسته و من گمان می کنم اگر وضع به همین منوال بگذرد احتمال این می رود که مشاوران که مهم ترین عنصر روانی مدارس هستند نیز کم بیاورند و شانه خالی کنند و شانه خالی کردن مشاوران می تواند بحران های روانی و اجتماعی آموزش و پرورش را تشدید کند .