امدادگران نیازمند امداد

مهسا قوی‌قلب/ اولین حضور در حوادثی مانند آتش‌سوزی، زلزله، سیل و نظایر آنها توسط نیروهای اورژانس و آتش‌نشانی است. شاغلین در این سازمان‌ها علاوه بر فشار جسمانی، به صورت مضاعفی تحت فشارهای روانی پس از امدادرسانی نیز هستند. فشار روانی خارج از وصف حادثه متروپل، حادثه خارج شدن قطار مشهد - یزد از ریل، پلاسکو، زلزله کرمانشاه و بسیاری از حوادث ناگواری از این دست را نمی‌توان انکار کرد. متأسفانه در کشور ما دامنه رویداد حوادث طبیعی و غیرطبیعی بسیار وسیع است، این در حالی است که روز گذشته دکتر جعفر میعادفر، رئیس سازمان اورژانس کشور نیز به این مسأله اشاره کرده و گفته اورژانس یک فوریت است و تکنیسین‌های این سازمان به تمامی حوادثی که خسارت جانی دارد، اعزام می‌شوند. به عبارت بهتر اورژانس یک فوریت مرتبط با جان انسان است، بنابراین فشار دوچندانی نیز در مأموریت‌های اورژانس به تکنیسین‌های اورژانس وارد می‌شود که این فشارها می‌تواند به شکل روحی و جسمی بروز پیدا کند. شغل تکنیسین‌های اورژانس به شکلی است که آنها در انواع مختلفی از حوادث حاضر هستند و گاهی حضور در این دسته از حوادث موجب بروز اختلالات PTSD یا همان اختلال استرس پس از سانحه نیز می‌شود که علائم خاص خود را دارد. همزمان با این صحبت‌ها، سید جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهر تهران هم درباره تأثیر آسیب‌های روانی بر آتش‌نشانان گفته است. او درباره اقداماتی که لازم است برای بازیابی روحیه آتش‌نشانان حاضر در عملیات‌های سنگین انجام شود نیز بیان داشته هر فردی حتی اگر یک ماه سابقه حضور در آتش‌نشانی را داشته باشد به دلیل مواجه شدن با صحنه‌های دلخراش، لحظات سختی را تجربه کرده است. شاید نکته مغفول مانده در این اظهارنظرها این است که اگر مسئولان این سازمان‌ها  خواهان حمایت‌های روانی از پرسنل خود هستند، چه کسی یا چه نهادی باید این خدمات را ارائه دهد و این خدمات برای برخی مشاغل چقدر حیاتی است؟  از سوی دیگر اگر چنین مداخلات روانی صورت نگیرد، به چه میزان جامعه‌ای که از این گروه‌ها خدمات دریافت می‌کنند، آسیب می‌بینند؟
لزوم غربالگری‌های مستمر حین کار
دکترامیرحسین جلالی‌ندوشن، روانپزشک با اشاره به اینکه شاغلین باید قبل از ورود به سازمان‌هایی نظیر اورژانس و آتش‌نشانی یا پلیس و در طول خدمت از ساختار تشخیصی روانی منسجمی برخوردار باشند به «ایران» می‌گوید: این افراد در معرض تنش و رویارویی با موقعیت‌هایی هستند که بار روانی زیادی به آنها وارد می‌کند و چنانچه این ساختار وجود نداشته باشد، ضریب خطا در کار این افراد افزایش پیدا می‌کند و فرسودگی و نابسامانی سازمانی را به دنبال خواهد داشت. در این مشاغل حتی افرادی که دارای یکپارچگی روانی هستند، قرار نیست انسان‌هایی فولادین و آهنین باشند. به عنوان مثال وقتی یک آتش‌نشان با ساختمان‌های سوخته و آسیب‌دیده سروکار دارد و در برخورد با افراد بشدت آسیب‌دیده و خانواده‌های آنها ساعات طولانی را سپری می‌کند، بار روانی زیادی را تحمل کرده که می‌تواند بسیار عذاب‌آور باشد. در نتیجه حضور در انواع مأموریت‌ها در سوانح طبیعی و غیرطبیعی به تدریج و در هر مأموریت، زخم‌ها و ضربه‌های روانی کوچک به فرد وارد می‌شود که این امر فرسودگی شغلی، نابسامانی سازمانی و مسائل اجتماعی و خانوادگی را به دنبال داشته و حتی می‌تواند مسبب اختلالات خواب و مشکلاتی نظیر آن باشد.
به گفته این روانپزشک باید صلاحیت اختصاصی برخی رشته‌های خاص نظیر مواردی که به آنها اشاره شد، با روش‌های علمی احراز شود و افراد، هم قبل از شروع به کار و هم در حین کار در فواصل زمانی منظم غربالگری شوند، همچنین در طول خدمت باید ساعات استراحت، کار، مرخصی و مرخصی‌های پس از مأموریت این افراد با سازمان‌های اداری دیگر متفاوت باشد. باید نگاه طبیبانه‌تری به این موضوع داشته باشیم و هنگامی که فردی در نتیجه مأموریت کاری دچار مشکل شد، به سرعت معالجات او انجام شود.


جلالی‌ندوشن معتقد است راه‌حل، تنها در بزرگ کردن بدنه سازمان‌ها نیست، قطعاً هر خدمتی به بودجه و ظرفیت نیاز دارد و فقط صرف آوردن یک روانشناس به سازمان مشکلات حل نمی‌شوند. مسأله فراتر از این حرف‌ها است. حمایت‌ها باید در سطوح مدیریتی ارشد باشد و این اتفاق می‌تواند نگاه ویژه‌ای را به این مقوله هدایت کند. در گام اول باید در حوزه روان به کارکنان مدنظر آموزش داده شود. آموزش‌ها در حین کار نیز مفید هستند و اثربخشی زیادی در کاهش فرسودگی شغلی دارند. به غیر از مواردی که گفته شد، فضای استراحت نیز در برخی مشاغل سخت بسیار مفید هستند، حتی تمرین تنفس و مدیتیشن در ساعات کاری می‌توانند در دراز‌مدت برای افراد نقش تعیین‌کننده‌ای در سلامت روان داشته باشند.
این روانپزشک در بحث استخدام و غربالگری‌های حین کار توضیح می‌دهد: صرفاً ارائه پرسشنامه روان مشکلی را حل نمی‌کند. یک مشکل روانی می‌تواند تنها با بی‌علاقگی به کار یا حتی زندگی مشترک بروز کند. علائم می‌توانند بسیار پنهان و خزنده باشند، پس می‌توان اذعان داشت  نگاه سازمانی کلان به این مقوله مورد نیاز است. مهارت حل مسأله نیز از جمله مواردی است که در مشاغلی مانند آتش‌نشانی و اورژانس حیاتی هستند. به عنوان مثال در حادثه پلاسکو و آتش‌سوزی‌های بزرگ، افراد باید در کسری از ثانیه تصمیمات جدی بگیرند که در آن تصمیم، بحث مرگ و زندگی شخص مطرح است. آموزش مهارت حل مسأله نیز در حوزه مشاغل سخت باید مدنظر مسئولان سازمان‌ها باشد.
تمامی پرسنل سازمان اورژانس تحت فشار روانی هستند
مجتبی خالدی، سخنگوی سازمان اورژانس کشور نیز با بیان اینکه در اورژانس کشور در دو فاز عملیات انجام می‌شود به «ایران» توضیح می‌دهد: دسته اول افرادی هستند که پاسخگوی تلفن هستند و اضطراب مددجو به این افراد منتقل می‌شود و دسته دوم افرادی هستند که در معرض صحنه‌های دلخراش هستند. تمامی این افراد چه در دسته اول و چه در دسته دوم، ممکن است دچار مشکلات روحی – روانی شوند. برای هر دو گروه تا اندازه‌ای مداخلات روانی انجام می‌شود. خوشبختانه در مراکز استان‌ها و شهرستان‌ها تکنیسین‌های اورژانس، پرونده سلامت روان دارند و آموزش‌های لازم را دیده‌اند. یک کارشناس سلامت روان هم در اورژانس کشور مستقر داریم که موضوعات را ارزیابی می‌کند.
به گفته او در مرکز اورژانس تهران که تقریباً 25درصد مأموریت‌های کل کشور را جواب می‌دهد، در هر شیفت یک یا دو روانشناس  داریم اما حل مشکلاتی که عموماً مردم از لحاظ روانی دارند، اورژانس اجتماعی بر عهده دارد و تلفن 123 پاسخگوی ایشان است. با این همه نمی‌توان انکار کرد که فشار روانی ناشی از کار برای پرسنل اورژانس اجتماعی بسیار سنگین است و همواره باید این موضوع مدنظر مسئولان در سراسر کشور باشد.