روزنامه قانون
1396/04/25
از آرین سال ۷۶ تا آتنا سال ۹۶ کودکان را دریابیم
هفته ای که گذشت یک خبردرصدر اخبار ایران قرار گرفت . نه 2سالگی برجام ونه حتی بحث های کابینه و حضور زنان درآن نتوانست اين خبرراازصدراخبار به زیربکشد.خبرمرگ ناگوار ودلخراش«آتنااصلانی»، کودکی که قرار بود اول مهرراهی مدرسه شود ایران را عزادار کرد.آتناتنها 7سال داشت و پیکر وی 20 روز پس از آنکه در شهر محل زندگیش، پارس آباد ناپدید شده بود در پارکینگ خانه قاتل پیدا شد.خبری تکان دهنده که مرزهای شهرسکونت وی را طی کردوسوار بر موج شبکه های اجتماعی، راهش را به بحث های فضای مجازی و واقعی زندگی آدم ها بازکرد.شاید این روزها کمتر کسی باشد که درمحافل عمومی و خصوصی از آتنا، دخترک پریروی پارسآبادی سخن نگفته باشد.اما پیش ازآتنا نام های دیگری نیز بودند.ستایش، دختربچه زیبای ساکن ورامین که قربانی شدوهمچنین یک سال پیش نام «ندا»اززنجان تا حدودی شنیده شد.اما بسیار قبل تر از این نامها،قبل ازاینکه شبکه های اجتماعی چون تلگرام و اینستاگرام و تويیتر، نام این کودکان مظلوم را که قربانی شدهاندبرصدراخبار ببرد،یک نام دیگر بود که شاید برای نخستین بار ،مصداقی از کودک آزاری شدوبرصدراخبار قرار گرفت.20سال پیش،درسال 1376،زمانی که هنوزشبکههای اجتماعی تمامی زندگی آدم ها را احاطه نكرده بودند، نام «آرین گلشنی»شاید نخستین نامی بود که راه به درون وخلوت خانوادههاوجامعه برد.بسیاری شایدهنوز پرونده تکان دهنده مرگ این دختربچه را با لقبی که روزنامه های آن روزگار به وی داده بودند به یاد داشته باشند،آرین کوچولو.
20 سال پیش، روزگار اوج مجلات وهفته نامههای حوادث و ورزشی بود.روزگاری که اینترنت هنوز این چنین فراگیر نبودوموبایل وسیله ای در دسترس همگان محسوب نمی شد.پرونده قتل دلخراش آرین گلشنی اماچنان متاثرکننده بود که توانست از برگهای کاغذی و کاهی مجلات و روزنامه ها عبور کند و بسیاری را درگیر ماجرای غم انگیز دخترکوچولویی کند که قربانی پدر،نامادری ونابرادریش شده بود.آرین وآرمان،زمانی که آرین 3ساله وآرمان 4ساله بود،پس از جدایی پدر و مادرشان با حکم دادگاه ودر حالی که پدربارهارفتارهای ناشایستی ازخود نشان داده بود به پدر سپرده می شوندومادر باهمه تلاشهایش نمیتواندفرزندانش را پس بگیرد. پنج سال بعد ازاین جدایی بود که آرین درحالی که به شدت دچار ضرب و شتم شده بود روی تخت بیمارستان، معصومانه جان می سپارد.
«آرین گلشنی دختر9 ساله تهرانی آن قدر شکنجه شده بود که 4ساله به نظر می آمد. انگار پس از یکصد بار ضرب و جرح و شکنجه و سوختگی جان سپرده باشد».این حرفها بخشی ازسخنان قاضی حمیدگودرزی رییس شعبه 35 دادگاه عمومی تهران بود که درنخستین جلسه محاکمه عاملان قتل این دختر بی گناه برزبان آورد.
روند رسیدگی پرونده قتل آرین کوچک و تحویل برادر وی آرمان به مادرتاسال 79 ادامه داشت وحدود سه سال بعد از این پرونده یعنی درسال ۱۳۸۱، کودکآزاری به موجب قانون،جرمی عمومی شناخته شد.جرمی که نیاز به شاکی خصوصی ندارد و کلیه افراد، موسسات و مراکزی که به نحوی مسئولیت نگهداری و سرپرستی کودکان را به عهده دارند، مکلفند به محض مشاهده،آن راجهت پیگرد قانونی گزارش کنند. تصویب این قانون درعمل این امکان را برای سازمانهای غیردولتی کودکان فراهم کردتادرصورت مشاهده کودکآزاری از جانب هر فردی بتوانند آن را پیگیری حقوقی کنند.همچنین تصویب این قانون می توانست باعث شودتااگرکسی شاهدآزاروشکنجه کودکی بود راسا نهادهای نظارتی را در جریان قرار دهد و دیگر،پدرومادر می توانست تحت نظارت همسایگان نیز باشد. بخش بزرگي از تصحیح و ابلاغ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان،خونبهای خون آرین در سال 1376 است، ثمره ای که پنج سال بعد از خون به نا حق ریخته آرین گلشنی به بار نشست.در 11دی 1381،قانون حمایت ازکودکان ونوجوانان به تصویب رسید و لازم الاجرا اعلام شد.هرچند خون دختر کوچولوی بی گناه به غیر ازتصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان ثمره دیگری نیز داشت.بخشی از قوانین حضانت، بعدهاموردبررسی مجدد قرارگرفتندوشاید دهها کودک که می توانستند سرنوشتی همچون آرین بیابند در مسیر دیگری به زندگی خود ادامه دادند.همچنین با تصویب قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 قانونگذارسازمان های مردم نهاد رابه عنوان یکی از طرفین دعاوی مرتبط پذیرفت به معنای آنکه سمنها این اختیار را دارند که در صورت مشاهده یا اطلاعیافتن ازجرمی که در حوزه تخصصی خودشان باشد، اعلام جرم کنند. بیتردید یکی ازمهم ترین وظایف سازمانهای مردم نهاد حمایت ازکودکان است. پس این نهادهای عمومی میتواننددرصورت مشاهده کودک آزاری، علیه کودک آزار اقامه دعوای کیفری کنند که شاید این نوآوری نیز ثمره خونهای ریخته شده سال های پیشین باشد.
آرین کوچک،برای همیشه دختربچه ای کوچک باقی ماند.دختربچه ای که اگرامروززنده بوددخترجوان 29 ساله ای بود امادست تقدیر، برای ابدخواست که اوکودکی باقی بماندکه نامش هرباربایادآوری قانون حمایت از کودکان ونوجوانان، در یادها زنده شود.
حال20 سال پس ازآن فاجعه،فاجعه ای دیگر رقم خورده است.این باردختربچه ای دیگرقربانی شد.آتنااصلانی برخلاف آرین، عزیزخانواده اش بوده وروایت هاازعشق بسیار پدرومادرش به وی حکایت داردامااین دختر 7 ساله نیزهمچون آرین برای ابدکودک باقی خواهد ماند.موج عزاداری هابرای آتنای زیبا خواهدگذشت وآدمها دوباره به زندگی بازخواهند گشت اماصدهاکودک دیگردراین سرزمین هستندکه بایدازآنان حفاظت شود.همان گونه که بایدازستایش حفاظت میشد و همانگونه که باید از«ندا»محافظت و حمایت شود.
آتنا حق دارد که بخواهدوبداند بهای خونش چه خواهدشد.شاید بهای خون آتنا،به نجات زندگی صدها کودک این سرزمین بينجامد.تصویب قوانین حمایتی به نام آتنا،زنده نگاه داشتن نام کودکی است که دیگر هیچگاه قد نمیکشدوبزرگ نمی شودودرعین حال می تواند حافظ و مراقب کودکانی باشدکه هرروزوهرزمان ممکن است درمعرض خطرات جدی قرارگیرند.حافظ کودکانی همچون«ندا»که یک سال پیش خبر آزارش از زنجان رسیداما شایدچون اوزنده مانده بودتا راوی دردهایش باشدآن چنان که بایدوشاید جامعه راتکان نداد چراکه بازماندگان فاجعه ازنظر مسئولین وجامعه ماطردمی شوندوقربانیان فاجعه،سوگوارمان می کنند.این سوگ اما باید برای بازماندگان هم باشد.آنان از نهایت درد و ظلمتی که نمی خواسته اند به سوی ما بازگشته اندوکمترین کار ما مرحم نهادن برزخم هایی است که به ناحق نصیبشان شده است.
تصویب قوانین حفاظتی ازکودکان این سرزمین،قوانینی که کودک آزار را تا حد ممکن در جامعه رسوا کندو تاحد ممکن از دختران و پسران این سرزمین دوربدارد،حال بیش از همیشه لازم است. کودک آزار و قاتل آتنا پیش ازآن نیزپنج باربه این جرم متهم شده بودوچرا نبایدهمسایگان وی درجریان قرارمی گرفتند؟چرا وی ازسوی قانون موردبازخواست مداوم وکنترل قرارنگرفت؟همانگونه که متهم به آزار«ندا»بایدمورد کنترل مداوم قرار گیردوبایدبداندسایه قانون برای ابدبراونظارت می کند.
خونبهای آتناحالا بیش ازآنکه چوبه داری باشدکه برپامی کنند،می تواندتصویب قوانین حمایتی و نظارتی باشدتاامنیت کودکآزار رابرای همیشه مخدوش کندوشاید مرهمی باشدبردردهای کودکان این سرزمین. مرهمی باشدبرزخم های بازماندگان فاجعه،چه آنان که ازدل فاجعه زنده بیرون آمدندوچه بازماندگانی که عزیزانشان قربانی فاجعه شدند.