بدرود قصه‌گوی بهاریه

آرمان امروز: روز گذشته خبر تلخ درگذشت کيومرث پوراحمد، کارگردان سرشناس سينما و تلويزيون در شهرک ساحلي بندرانزلي و در 74 سالگي، بسياري را شوکه کرد‌. اين خبر تلخ و دردناک توسط مهرانه ربي، همسر اين هنرمند در گفت‌وگو با خبرگزاري مهر تاييد شد. صفحه مجله فيلم امروز اما دقايقي بعد خبر داد که کيومرث پوراحمد از سر افسردگي و نااميدي بي‌آيندگي و بيهودگي خودکشي کرده و به زندگي خود پايان داده است!. اما سيدعلي قائم‌مقامي، تهيه کننده سينما در گفت‌وگو با خبرگزاري تسنيم اعلام کرد: «اين هنرمند برجسته در اثر سکته قلبي درگذشته است.» فارس هم در خبري ضمن تاييد خبر خودکشي آقاي پوراحمد نوشته اين کارگردان به دليل «عارضه‌هاي عصبي» تصميم به اين کار گرفته است. همچنين برخي از خبرگزاري‌ها نوشته‌اند: «پوراحمد پيش از مرگ خودخواسته 8 صفحه يادداشت نوشته که هم‌اکنون در اختيار ماموران نيروي انتظامي است.»  پوراحمد که کارگرداني را با مجموعه تلويزيوني «تابستان سال آينده» در سال 60 آغاز کرد در طول بيش از 40 سال آثار متعددي را از خود بر جاي گذاشت. مجموعه تلويزيوني «قصه‌هاي مجيد» که در سالهاي 1369 و 1370 ساخته شده بود، يکي از آثار ماندگار اين کارگردان سرشناس ايراني به شمار مي‌رود. پروين دخت يزدانيان، مادر آقاي پور احمد در آن سريال در نقش بي‌بي و مادر مجيد بازي مي‌کرد. در سينما هم آثار قابل توجهي از پوراحمد به جا مانده که از آن جمله مي‌توان به فيلم سينمايي «اتوبوس شب» با بازي خسرو شکيبايي اشاره کرد. همچنين فيلم خواهران غريب هم بازي شکيبايي و افسانه بايگان که بر اساس رماني به همين نام اريش کستنر ساخته شده بود، در سال 1374 به عنوان پرفروش‌ترين فيلم سال معرفي شد. پوراحمد همچنين فيلم «شب يلدا» که گفته مي‌شود برگرفته از زندگي شخصي کارگردان است نيز را ساخت که با بازي به يادماندني محمدرضا فروتن خاطرات بسياري را براي ايرانيان رقم زد.
هنرمندي مردمي يا سياسي
وي در طول اين سال‌ها به‌عنوان يک هنرمند در اتفاقات سياسي هم نسبتا حضور داشته که از آن جمله مي‌توان از حمايت جريان انتخابات سال 1388 اشاره کرد. او همچنين در اعتراضات اخير، نيز تصميم گرفت از حضور فيلمش در جشنواره فيلم فجر سال 1401 انصراف دهد. پوراحمد در اينستاگرام خود در اين خصوص نوشته بود: « تهيه‌كننده و بعضى عوامل فيلم مايل بوده‌اند فيلم «پرونده باز است» در جشنواره باشد، اما من، نويسنده و كارگردان… تمايلي نداشتيم!.» پس از اين اظهار نظر آقاي پوراحمد، روزنامه کيهان، در مطلبي به اين هنرمند حمله و او را «کارگرداني در سرازيري» دانست. کيهان در اين مطلب خود نوشته بود: «از پوراحمد خاطراتي چون «قصه‌هاي مجيد» و سريال سرنخ داريم اما به نظر مي‌رسد او با دو فيلم فارسي گل يخ و نوک برج بدجوري در سرازيري قرار گرفت و با فيلم‌هايي چون کفش‌هايم کو، 50 قدم آخر و تيغ و ترمه، فاتحه سينمايش را خواند. فيلم آخر او به نام پرونده باز هم هيچ حرفي براي گفتن ندارد. يک قتل ناخواسته و مساله قصاص و شعر و شعار‌هاي گل درشت و غلط‌هاي تصويري و دادگاه باسمه‌اي و پايان لنگ در هوا.»
 خاطره مشترک همه ماست


در 26 آذر 1396 سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران جشن 68 سالگي کيومرث پوراحمد  با حضورجمعي از هنرمندان در موزه هنرهاي ديني امام علي(ع) برگزار کرد. به مناسب درگذشت اين هنرمند سخنان مدعوين اين جلسه را مرور مي کنيم.
 مسعود فروتن، نويسنده و کارگردان: آثار پوراحمد خاطره مشترک همه ما است و زماني که او براي کودکان و نوجوانان فيلم ها و سريال هايي مي ساخت، بزرگترها نيز از آثار پوراحمد لذت مي بردند و ما با بسياري از فيلم ها و سريال هاي پوراحمد از جمله مجموعه «قصه هاي مجيد» همذات پنداري کرديم. پوراحمد يکي از ماندگارترين کارگردان اين سرزمين است و من خوشحال هستم، متعلق به نسلي هستم که کيومرث پوراحمد متعلق به آن نسل است.
او شبيه مردم است
  سيروس الوند، نويسنده و کارگردان:  همه ما از نسل قبل تا به امروز فاقد اين ويژگي هستيم اما پوراحمد واجد آن است، من ايراني بودن را در استتار دوره قاجار و تهران قديم و امروز نمي بينم، پوراحمد در هر نقطه اين سرزمين که فيلمي ساخته، مخاطب را با خود همراه کرده و فيلمش رنگ و بوي آن اقليم را به خود گرفته و اين يعني ايراني بودن و از اين بابت من به پوراحمد حسرت مي خورم. پوراحمد در مجموعه ماندگار «قصه هاي مجيد» دنيايي را ترسيم کرده که وامدار آثار هوشنگ مرادي کرماني است. او شبيه مردم است و اين بالاترين ويژگي است.
او با مجيد همذات پنداري کرد
 هوشنگ مرادي کرماني نويسنده : کارگردانان بسياري قصد داشتند اين داستان را بسازند اما من قبول نکردم و پوراحمد با هنرمندي خود و همذات پنداري با شخصيت مجيد اين مجموعه داستان را جذاب، شيرين و مخاطب پسند ساخت که فکر نمي کنم کارگرداني ديگري بتواند مثل او چنين مجموعه اي را بسازد.
کيومرث پوراحمد: تولد غم انگيز است
 سال تولدم را مي دانستم، بعد از 30 سالگي، با توجه به هدايايي که همسرم به مناسبت تولد به من مي داد، فهميدم که 25 آذرماه به دنيا آمدم. تولد غم انگيز است، يک سال مي گذرد، يک سال پيرتر مي شويم و کاري نکرديم اما همين که چهار ستون بدنم سالم است و مي توان راه بروم، جاي شکر دارد، اگر مديريت همسرم نبود، چهار ستون بدنم سالم نبود.