ديوار برلين و آلمان شرقي

حكومتي كه بعد از جنگ دوم جهاني در آلمان شرقي پا گرفت جمهوري دموكراتيك آلمان خوانده مي‌شد. در سايه شوروي متولد شد و تا روزهاي پاياني زير اين سايه باقي ماند. حتي در اصلاحيه قانون اساسي آن (سال 1974) اين ماده گنجانده شده بود كه «جمهوري دموكراتيك آلمان براي هميشه و به‌شكلي برگشت‌ناپذير متحد اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي است.» آلمان شرقي بسياري از چپ‌هاي فراري از گوشه و كنار جهان كه امكان زندگي در كشور خودشان را نداشتند، مي‌پذيرفت و در پناه خود مي‌گرفت. ورزشكاران اين كشور نيز در چند رشته ورزشي جزو قهرمانان جهان بودند و در چند دوره از بازي‌هاي المپيك، مدال‌هاي طلا گرفتند. همچنين آلمان شرقي از اندك كشورهاي كمونيستي بود كه مردمش براي خريد كالاهاي اساسي صف نمي‌بستند و در نگاه نخست چنين به نظر مي‌رسيد كه فقر مطلق در آن ريشه‌كن شده است. حتي زماني برخي‌ها مي‌گفتند كه حكومت اين كشور مثالي از يك حكومت موفق و كارآمد است و تدابيري كه در مديريت اقتصاد به كار مي‌برد، مي‌تواند الگويي براي بسياري از كشورهاي ديگر شود. از جمله جاناتان استيل كه در اواسط دهه هفتاد ميلادي، در جمع‌بندي كتاب «سوسياليسم با چهره آلماني» نوشت: «نظام اجتماعي و اقتصادي آلمان شرقي الگويي مناسب و قابل عرضه از دولت‌هاي رفاه خودكامه‌اي است كه ملل اروپاي شرقي اكنون به آن تبديل شده‌اند.» خب، اكنون مي‌دانيم كه ادعاي استيل و ديگراني كه مثل او فكر مي‌كردند چقدر اشتباه بود. حكومتي كه درنهايت فرجامي بهتر از فروپاشي پيدا نكرد، نه الگوي مناسبي بود و نه چيزي براي ارايه به ديگران داشت. چند دهه به زور و با سركوب سرپا ماند و خودش را حفظ كرد و بعد هم كه زمانش رسيد، زير فشار ناكارآمدي و بيزاري عمومي - كه سال‌هاي متمادي روي هم انباشته شده بود - كمر خم كرد و فروشكست. به روايت تيموتي گارتن‌اش، زماني كه بسياري از تحليل‌‌گران و سياستمداران و حتي بازرگانان غربي، حكومت آلمان شرقي را پايدارترين حكومت در نوع خودش مي‌ديدند، مقامات امنيتي و اطلاعاتي آن در صحبت‌هاي خصوصي از «ورشكستگي كشور» حرف مي‌زدند. اين ورشكستگي فقط اقتصادي نبود. آنها در سياست هم شكست خورده و باخته بودند. به قول يكي از اهالي آن‌جا «سوسياليسم آنچه را وعده كرده بود به ارمغان نياورد.» پيش‌بيني انتهاي مسير حكومتي كه در تحقق وعده‌هايش ناكام مانده و شعارهايش هم از اعتبار افتاده بود، كار چندان دشواري به نظر نمي‌رسيد. سقوط‌شان قطعي و گريزناپذير بود، اما كسي فكرش را نمي‌كرد كه ماجرا، چنين سريع و كم‌هزينه تمام شود. گارتن‌اش مي‌نويسد به‌ محض اينكه سركوب برداشته شد، جام زهر هم فروريخت. بعد، مردم آلمان شرقي با سرعتي خيره‌كننده چيزي را كشف كردند كه لهستاني‌ها ده سال پيش از آنان كشفش كرده بودند و آن همبستگي‌شان بود و با اين كشف، به سال‌هاي ديوار و دروغ و ركود و پليس مخفي پايان دادند. ديواري كه آنان در چنين روزي از سال 1989 تخريب كردند، مهم‌ترين نماد و جلوه‌اي از بدترين خصوصيات حكومت كشورشان بود. درواقع انقلابي كه آنها سال‌هاي طولاني منتظرش بودند، با عبور از ديوار و تخريب آن واقعيت پيدا كرد. حاكمان آلمان شرقي نيز كه سرنوشت‌شان را به آن ديوار مخوف مشهور به ديوار برلين گره زده بودند، خواه‌ناخواه - نه به ميل كه از ناچاري - تسليم واقعيت شدند. حدود يكسال قبل از آن، اريش هونكر، دبيركل حزب كمونيست آلمان شرقي گفته بود اين ديوار حداقل يك قرن پابرجا مي‌ماند. اما به تعبير ديويد پيتروزا، باد تغيير كه شروع به وزيدن كرد، عمر ديوار نيز كوتاه شد. به نوشته گارتن‌اش «آن لحظه‌اي كه سرانجام مردمي كه سال‌ها صداي‌شان را در گلو خفه كرده بودند توانستند حرف دل‌شان را بزنند و آزادانه پس از سال‌ها ماندن پشت درهاي قفل‌شده سفر كنند، آن لحظه‌ها، لحظه‌هاي رهايي مردم آلمان شرقي بود كه خودشان خلق‌شان كرده بودند.» يا به گفته يكي از جواناني كه در تخريب ديوار برلين حضور داشت «اصلا نمي‌توانم باور كنم! ديگر احساس نمي‌كنم كه توي زندانم!»
سایر اخبار این روزنامه
پاسخ جبهه پايداري به اتهامات روزنامه اعتماد نگذاريم اسراييل به مردم فلسطين بگويد نيروي نيابتي سياست‌هاي كلي توسعه دريا محور فضاي كسب و كار نامساعدتر شد قم 6 سال است که مترو ندارد آدرس غلط درباره آلودگي هوا به مردم ندهيد! قيامت غزه و قضاوت ما واقعا «مروا نبيلي» را نمي‌شناختيم؟! شاخص‌هاي دينداري دردهاي نهفتني و دردهاي گفتني درس‌هايي از فردوسي براي روزنامه‌نگاري پرونده مديركل سابق و آرزوي مردم 70 درصد مردم پول اتوبوس نمي‌دهند (1) عشق، بحران و سياست در دهه 20 قطعنامه‌اي در محكوميت تمجيد از نئونازيسم و... از گاسپارنوئه جوجه‌كباب درنمي‌آيد ديوار برلين و آلمان شرقي بحران فلسفه وفراموشي وجود شاخص‌هاي دينداري دردهاي نهفتني و دردهاي گفتني درس‌هايي از فردوسي براي روزنامه‌نگاري امروز پرونده مديركل سابق و آرزوي مردم 70 درصد مردم پول اتوبوس نمي‌دهند (1) نوشتاری با الهام از سریال «سرزمین مادری» ساخته کمال تبریزی از «سرزمين كهن» تا «سرزمين مادري»