محمد ماکویی

یکی از بدترین تنبیهات بچه‌هایی که در کشورهای غربی درس می‌خوانند این است که یکی، دو روزی از ورود ایشان به مدرسه پیشگیری به عمل آید. این در حالی است که به قول آقای قرائتی وقتی در کشور ما گفته می‌شود که فلان روز، مدرسه تعطیل است بچه مدرسه‌ای‌ها «جان» و معلم‌هایشان «آخ جان» را فریاد می‌زنند.
تفاوت نظام آموزشی ما با آنها تنها به این مورد اختصاص ندارد.
در بسیاری از کشورهای آن‌ور آبی معلم سرجلسه امتحان، کلاس را ترک گفته و بچه‌ها را به اختیار خودشان می‌گذارد، زیرا او خوب می‌داند که دانش‌آموزان همدیگر را رصد کرده و به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهند با تقلب نمره‌ای که حقش نیست به دست آورد.
مسلم است اگر این امر در یک کلاس درس ایرانی اتفاق بیفتد همه دانش‌آموزان بالاترین نمره را از آن خویش خواهند کرد، زیرا هیچ دانش‌آموزی مایل نیست با دادن «راپورت» نزد بقیه همکلاسی‌ها «جاسوس»، «خودشیرین کن»، «زیرآب‌زن» و «آدم‌فروش» جلوه کند.


همین تعلیم و تربیت است که کماکان تا بزرگسالی ادامه داشته و موجب می‌شود که هم کارمند صدیق و شریف بانک به همکار بغل‌دستی که اختلاس کلان می‌کند کاری نداشته باشد و هم راننده‌ای که انصافا خوب می‌راند دیگر رانندگان را مطلع کند که چون پلیس در کمین آنهاست بهتر است خلاف خود را به‌جای دورتر منتقل کنند.
در کانادا اگر کسی زباله خود را در جای نامناسب قرار دهد برای بار اول اخطار و برای بار دوم یک جریمه صددلاری دشت می‌کند.
شاید سوال شود که مسئولان از کجا متوجه می‌شوند که آنی که زباله خود را در جای نامناسب قرار داده کدامیک از همسایگان است. پاسخ روشن است. این امر به‌خوبی هرچه تمام‌تر توسط «همسایگان آدم‌فروش» صورت می‌گیرد، زیرا آنچه ما ایرانی‌ها نام آن را «آدم‌فروشی» گذارده‌ایم در کشور کانادا جز «احساس مسئولیت در برابر خطاهای دیگران» معنا نمی‌دهد؟!