خدایار سعیدوزیری

شصت و چهار سال پیش در اواخر مردادماه بار دیگر یکی از صفحات تاریک و سیاه از تاریخ میهنمان ایران ورق خورد و اولین دولت ملی ایران در دوران معاصر با توطئه برخی کشورهای خارجی و عوامل داخلی‌شان و نیز به علت موقع شناس نبودن و عدم آگاهی سیاسی برخی از رجال حتی خیرخواه که برای دشمن ایفای نقش کردند، ساقط شد و این روز نحس و تاریک برای همیشه به عنوان سالروز کودتای سیاه 28 مرداد در تقویم این سرزمین ثبت شد تا فراموش نکنیم تحول‌خواهی برای پیشرفت و وطن پرستی در این سرزمین همواره مخالفان جدی در خارج و داخل دارد که منافع خود را در بی‌ثباتی و حکومت‌های غیرمردمی می‌دانند، اما در این مختصر مقصود نه آسیب‌شناسی دولت ملی مصدق و نه بیان جریانات تاریخی است که فراوان بیان شده است. در این مقال در پی آنیم تا پاسخ این سوال را دریابیم که چرا در میان رجال سیاسی متعددی که طی سال‌های متمادی در صحنه سیاست ایران آمده و رفته‌اند، مصدق از معدود سیاستمدارانی است که همواره حضورش در حافظه تاریخی مردم و فضای سیاسی کشور ماندگار شده است تا آنجا که برخی برای کسب اعتبار خود را متصف به اوصاف و خصوصیات شخصیتی او می‌کنند و هم او معیاری است برای سنجش میزان وطن‌پرستی سیاسیون!
دکتر محمد مصدق طی سال‌های عمر خود اگرچه در سمت‌ها و موقعیت‌های گوناگونی از استانداری تا نمایندگی ملت در مجلس شورای ملی و تا نخست وزیری حضور داشت، اما از ابتدای ورود به عرصه سیاست در عصر قاجار و تا آخرین روزهای عمر خود در منزل خویش در احمدآباد، یک راه و روش را پیشه کرد و آن اینکه همواره مبنای تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات خود را منافع ملی ایران و مصالح ملت قرار داد و نه هیچ مصلحت‌اندیشی دیگر! امری که نزد مردم پوشیده نمانده و با وجود گذشت سال‌ها و تغییر نسل‌ها در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت و ضبط شده است. برخی مصدق را نقد می‌کنند که وی می‌توانست همانند 30 تیر که قیام مردم جلو رفتن او را گرفت، بار دیگر با کشاندن مردم به صحنه از کودتای 28 مرداد جلوگیری نماید، اما چنین نکرد و مرتکب اشتباه شد! برخی دیگر مخالفت سرسختانه وی با بریتانیا و پای میز مذاکره ننشستن در آن برهه را نقطه ضعف او می‌پندارند و وی را بدین سبب سرزنش می‌کنند و نقدهایی از این دست که از حوصله بحث خارج است. درحالی که اگر هرکدام از این فرض‌ها مورد انتخاب دکتر مصدق قرار می‌گرفت، اگرچه شاید در آن روز از کودتا جلوگیری می‌کرد و وی چند صباحی بیشتر بر کرسی نخست وزیری ایران تکیه می‌زد اما دیگر نه مصدق، مصدق بود و نه نهضت ملی، نهضتی که طی دهه‌ها به اعتبار نام مصدق و یاران صدیق او در سپهر سیاست ایران نقش بازی کند! بلکه مصدق نیز بدل به یکی از ده‌ها نخست وزیری می‌شد که بر این کرسی تکیه زدند
و هرکدام نقاط قوت و ضعفی داشته‌اند اما هیچ کدام چون مصدق ماندگار نشدند و این محبوبیت و ماندگاری شاید بیش از آنکه مدیون آنچه انجام داد باشد، نتیجه آنچه هست که انجام نداد و حاضر نشد به هر قیمتی در مقام خود بماند!