چرا از نیروی «ملی‌گرایی» در«تولید ملی» استفاده نمی‌کنیم؟

تازمانی که مابه کالای«ساخت ایران»افتخار نکنیم،مساله حمایت ازتولید ملی از شعارها و خطابه‌های معمول فراتر نخواهد رفت.افتخاربه کالای ساخت داخل لزوما به حجم سرمایه گذاری، سطح تکنولوژی،اندازه ومقیاس تولیدوحتی کیفیت و قیمت کالاهای تولید داخل ارتباطی ندارد. مردم قادرند تولید یک کالای داخلی گران و بی‌کیفیت را تحمل کنند، مشروط بر اینکه احساس کنند چنین ریاضتی در نهایت به سود اقتصاد ملی تمام خواهد شد. اگر مردم احساس کنندکه خرید و مصرف یک کالای داخلی درمقایسه با کالاهای شیک وارزان وارداتی می‌تواند به بقاي سرمایه داران بومی،صرفه جویی در منابع ملی،ایجاد اشتغال، ارتقاي سطح زندگی و رفاه عمومی کمک کند، به‌طوريقين بخش زیادی از مصايب دولت درتنظیم تعرفه‌ها و مقابله با قاچاق و کنترل واردات کاهش خواهد یافت.اما چگونه می‌شود در مسیر تولید ملی، حمایت مردم و بازارهای داخلی را بر انگیخت؟ یکی ازنیروهای موثر برای دفاع از تولید داخلی در کشورهای درحال توسعه، نیروی ملی‌گرایی و ناسیونالیسم اقتصادی است.ناسیونالیسم ازنیمه دوم قرن نوزدهم به بعد، محرک اصلی در رشد اقتصادی و صنعتی بسیاری از کشورهای صنعتی شده امروزی نظیر انگلستان،ژاپن،آلمان وآمریکا بوده است. به باور«فردریک لیست»اقتصاددان بزرگ آلمانی، در کشورهای خواهان توسعه صنعتی ابتدابایدیك آمادگی فكری و اخلاقی و نوعی سختكوشی وازخودگذشتگی فردی برای اعتلای اهداف ملی پدیدآیدودرحقیقت علايق فردی تحت شعاع علايق ملی قرار گیرد. به عقیده او تقویت روحیه و باور ملی در حمایت از صنایع دولتی و کارآفرینان بومی، مقدمه‌ای لازم برای ورود به عرصه صنعت گستری و رشد صنایع داخلی است.
استفاده از نیروی ناسیونالیسم برای حمایت از تولید ملی در هریک از کشورها، شیوه‌ها و جلوه‌های متفاوتی داشته است. در انگلستان قرن 18 که خاستگاه اقتصاد نئوکلاسیک و مبتنی بر تجارت آزاد بود، دولت زیر فشار مردم و کارخانه داران و در جهت دفاع از منسوجات انگلیسی واردات قماش خارجی به‌ویژه پارچه های ایرانی به داخل انگلستان را ممنوع کرد. در اوایل قرن نوزدهم آمریكا، آلمان و روسیه با همین شیوه مسیر واردات كالاهای ارزان قیمت انگلیسی را سد كردند و در اواخر همان قرن، تولیدكنندگان كانادایی با طرح بحث ناسیونالیسم كانادایی خواستار بازار حمایتی مقابل كالاهای آمریكایی شدند. در این سوی دنیا، حزب کنگره هند یک ایدئولوژی صنعتی با محوریت ناسیونالیسم را شکل داد و با دفاع از تولید ملی، واردات و مصرف کالاهای انگلیسی را با مشکل جدی مواجه ساخت. بارزترین جلوه استفاده از نیروی ناسیونالیسم در جهت توسعه صنعتی در ژاپن بروز یافت. اساس صنعتی شدن ژاپن، آن‌گونه گه «برینگتون مور» بررسی کرده، مبتنی بر تعصبات ملی و ترس از مستعمره شدن و تحقیر از سوی اروپايیان بود.درطول قرن بیستم، کشورهای پیشرفته صنعتی برای گشودن بازارهای صادراتی در صدد کنترل جنبش های ناسیونالیستی در حوزه اقتصاد برآمدند. با این حال، خود این کشورها از طریق سیاست های تجاری و مرکانتیلیستی همواره به دنبال حمایت از اقتصاد ملی بودند. شاید جدیدترین سیاست و برنامه استفاده از نیروی ملی در راستای حمایت از تولیدات و بازارهای داخلی راهم اکنون ترامپ، ريیس جمهور آمریکا درپیش گرفته است.وی باشعار« آمریکارا با فولادآمریکابسازیم»،ضمن وضع تعرفه‌های وارداتی، صنایع اروپا و چین را با چالش جدی مواجه کرده والبته به صنعت فولاد آمریکا رونق بخشیده است.درایران،به دلیل عدم تمایل روشنفکران به مسائل و مناسبات اقتصادی، امکان بهره‌گیری کامل از قدرت ناسیونالیسم و وطن‌خواهی در حوزه صنعت و اقتصاد پدید نیامد. مطابق آنچه ریچاردکاتم درکتاب«ناسیونالیزم و ایران»به دست داده است از اواسط قرن نوزدهم رگه‌های خفیفی از ناسیونالیزم اقتصادی در كشور پیدا شد كه خاستگاه و سخنگوی آن، نه روشنفكران بلكه بازاریان نگران از رشد امتیازات خارجی و تیرگی كسب و كاربود.تحقیقات دیگرنيز نشان می دهدکه  در دوره مشروطیت، موج بزرگی درحمایت ازکالاهای وطنی به راه افتاد اما به دلیل اختلاط باذهنیت ضد استعماری ونداشتن موضع مشخص درخصوص سرمایه و تجارت خارجی و نیز نبود زیرساخت‌های لازم برای گسترش صنایع کارخانه، فایده چندانی از این موج ناسیونالیستی متوجه اقتصاد ملی نشد. شاید جدی‌ترین و موثرترین موج ملی گرایی درحمایت از کالاهای داخلی را محمد مصدق پدید آورد اما عمر و اقبال بهره گیری بیشتر از آن رانیافت.ناسیونالیسم دوره پهلوی ها بیشتر عناصر هویت‌خواهانه وباستانی داشت ودرحوزه صنعت و اقتصاد، داعیه و اثرات زیادی درپی نداشت.درسال‌های پس از انقلاب اسلامی به خاطر نوع ایدئولوژی انقلاب و تعقیب اهداف خارج از اقتصاد ملی، باوری رسمی به موجودیت نیرویي به نام ناسیونالیزم و یا بهره گیری از آن در حوزه های خارج از دفاع نظامی به وجود نیامد. از سال 1380 با طرح  موضوع تولید ملی، به‌ویژه ساخت خودرو ملی اهمیت حمایت اجتماعی از صنایع داخلی مورد توجه قرار گرفت اما سازوکاری برای جلب این حمایت و همراهی عمومی در مسیر تقویت صنایع داخلی وجود نداشت. در چهار ساله اول دولت آقای روحانی به خاطر خلأ وجود دیدگاه نهادگرادربخش صنعت،آن‌گونه که باید تلاشی برای اصلاح نگرش های عمومی نسبت به اقتصادصنعتی و همراه‌سازی آن باجریان تولیدملی صورت نگرفت. اکنون درآغاز فعالیت دولت دوازدهم به نظرمی رسدباتغییرات مدیریتی ایجاد شده در بخش صنعت، شرایط مناسب‌تری برای استفاده ازنیروی پرقدرت و سازنده ملی گرایی و وطن‌خواهی در مسیرتولیدملی وحمایت ازصنایع داخلی ایجاد شده باشد.البته دوران ناسیونالیسم تهاجمی و تحقیرکننده تقریبا در تمام دنیا به پایان رسیده است ومقصودازناسیونالیسم اقتصادی حمایت ازکالاهای داخلی  و درک تاثیر این حمایت برروی آینده واعتبارفرزندان ایران زمین و به تبع آن قطع وابستگی های فلج کننده است.این مفهوم ازناسیونالیزم می‌تواندبااقتصاد مقاومتی نیزقرابت وهمخوانی داشته باشد. درهرصورت به نظرمی رسد که بخش اعظمی ازمشکلات صنایع داخلی کشور به جای کیفیت و قیمت، ریشه در ذهنیت های ناروا وتصحیح نشده عمومی دارد. برخی از این ذهنیت ها ساخته شبکه بزرگ واردات ونتیجه تبلیغات شرکت‌ها و نمایندگی‌های خارجی و برخی هم ناشی ازغفلت صاحبان صنایع نسبت به باورها، حقوق و احساسات مصرف‌کننده وقدرت حمایتی آن است. مردم باید با اعتماد و افتخار و نه لزوما قدرت خریدشان، باشبکه تولید ملی احساس همدلی و همراهی کنند.