اینجا مردم دعاگوی علی دایی هستند

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: روز سوم، باز سراغی از سرپل ذهاب می‌گیریم، قصر شیرین، کوئیک و... سرپل ذهاب همه از محله فولادی می‌گویند، از مسکن مهر، از خانه‌ای که 39کشته بر جای گذاشت، از یک ساختمان چهار طبقه که سه‌نفر را بعد از پنج روز پس داد، از کوچه‌هایی که حداقل یکی ـ دو کشته بر جای گذاشته بود. گوشه، گوشه شهر کمپ‌هایی بر پاست، کودکان حلقه می‌زنند دور تو و از لباس گرم سخن می‌گویند، از وسایل بازی، از کفش، از حمام، از دستشویی،
از سرمای شب. کودکی به‌زور سه ساله در حالی که واژه عمو را تکرار می‌کرد از من خواست تا به سرکشی خواهرش بروم: آبجیم پاش سوخته! بگو کانکس بهمون بدن! زن‌ها به هر سختی است اسباب زندگی و گرمای کانون خانواده را حفظ کرده، فراهم می‌آورند. زن‌ها از ما می‌خواهند به خیران بگوییم فکری کنند تا زمستان از راه نرسیده! کودکان‌شان اگر در این وضعیت اسفناک سرما بخورند دیگر قوز بالاقوز می‌شود. هیچ کس از دولتی‌ها نمی‌گوید، همه از مردم می‌گویند، از چهره‌ها، از خیران. پیربانوی سرپل ذهابی که به سختی راه می‌رفت وقتی از او خواستیم مشکلاتش را بگوید؛ کمر راست کرد و گفت:«بعد از خدا، همه امیدمان به علی دایی است.» ادامه می‌دهد از روز اول تنهایمان نگذاشته! چندین بار به آن حوالی آمده و هر بار هم با دست پر. این گونه که اهالی خبر داشتند، قرار بود علی دایی به زودی عازم مناطق زلزله‌زده شود و ...

بهداشت وجود ندارد


بهداشت تقریبا وجود ندارد، گوشه گوشه شهر پر است از زباله‌های انباشته شده، به خصوص کنار نهرهای آب و داخل کمپ‌ها. نگرانی‌ها کم نیست و این نگرانی‌ها بعد از عدم وجود بهداشت مربوط می‌شود به بیماری‌های عفونی که اگر همه‌گیر شود و شیوع پیدا کند قطعا ماجرا را سخت و پیچیده می‌کند. سری به محله فولادی می‌زنیم، محله‌ای که بیشترین تلفات را در زلزله اخیر داشته است. خانه‌ها به معنای کامل کلمه ویران شده‌اند و حتی کسی جرات چادر زدن هم ندارد که هرآن با یک پس لرزه ممکن است دیواری فرو ریزد و آواری دیگر بر سر مردمان شهر فرود آورد.
برخی خیابان‌های شهر اندکی رو به راه‌تر شده‌اند، بساط دست فروشی در جای جای شهر دیده می‌شود؛ بیشتر میوه فروشی، پارک‌ها تقریبا کیپ تا کیپ چادر زده‌اند و دیگر حتی جای ایستادن هم نیست. یکی ـ دو اسباب‌بازی تنها دل خوشی کودکان زلزله‌زده است که می‌کوشند غم آوارگی را فراموش کنند.با یکی از کسبه سرپل ذهاب که بیشتر از 50 سال نشان می‌دهد سر صحبت را باز می‌کنیم. می‌گوید این دومین بار است که سرپل ویران می‌شود و ما بدون توجه به منظور او می‌پرسیم یعنی این دومین زلزله است و او می‌گوید: گویی جنگ هشت ساله را فراموش کرده‌ای! یادمان می‌آید ازگله‌ای‌ها هم همین را گفتند. گفتند که تازه برگشته بودیم که ازگله را از نو بسازیم، تازه داشتیم خرابی‌ها و در به دری‌های جنگ را فراموش می‌کردیم که...
کاسب سر پل ذهابی می‌گوید: خواهی نخواهی ما نیز فراموش می‌شویم. چند صباحی دیگر همه بر می‌گردند سر خانه و زندگی خودشان و ما می‌مانیم و مشکلات‌مان. می‌گوییم ان‌شاءالله این گونه نخواهد شد. می‌گوید توقع نداریم مردم کار و زندگی‌شان را رها کنند. او ادامه می‌دهد؛ باید کار را به خود مردم بسپارند. از دخالت‌های
دست و پاگیر اداری بپرهیزند. می‌گوید اگر قرار است وام بدهند، بدهند و اگرنه تکلیف مردم را روشن کنند تا هرکسی برای زندگی‌اش تصمیمی که می‌خواهد بگیرد. می‌گوید: زلزله کارنامه خوبی از دولتی‌ها بر جای نگذاشت، مردم تقریبا آنچنان امیدی به دولتی‌ها ندارند. در همین شهر از هر 10 نفر اگر سوال کنی 9 نفر دعا گوی علی دایی هستند، هفت نفر جواد خیابانی، پنج نفر عابد زاده! می‌گوید خبر داریم خیلی‌ها پنهانی کمک می‌کنند. می‌گوید خبر داریم برخی حتی شروع کرده‌اند به اسکان موقت. می‌گوید از قول ما بگویید بازی کانکس دادن و ندادن را تمام کنند که این دادن و ندادن کانکس درد و رنج مردم را بیشتر کرده است. می‌گوید بگویید مصاحبه نکنند، قول ندهند، کسی توقعی ندارد فقط امید واهی ایجاد نکنند. گوشه پارک شلوغ می‌شود. سر و صدا و چیزی شبیه جنگ و دعوا. نیروی انتظامی هم هست. خیلی زود غائله می‌خوابد. یکی می‌گوید به یمن زلزله، مردم با هم مهربان‌تر شده‌اند. بازی فوتبال نزدیک است و ما هنوز چند جای دیگر هم باید برویم. سر پل ذهاب آباد خواهد شد اما این آباد شدن چند سالی طول خواهد کشید. عمق خرابی‌ها کم نیست. گستردگی ویرانی‌ها هم همین طور. ساماندهی یک شهر دچار زلزله شده، آن‌هم شهری که اکثر بناهایش ناایمن بوده به این آسانی‌ها نیست. خبردار می‌شویم در خلال این یک ماه، برخی که دیگر امیدی به بهبود اوضاع ندارند راهی شهرهای دیگر شده‌اند. خروجی شهر نشان می‌دهد برخی باقی مانده زندگی‌شان را بر دوش گرفته از شهر می‌روند. برخی هم در تدارک این بودند که برای فرار از فصل سرما موقتی هم که شده در شهرهای اطراف فکر سرپناه باشند! یکی گفت نه کانکس می‌دهند نه وام! پس چرا قول دادند؟! کمپ کنار پل فلزی اصلا حال و روز خوبی ندارد. بهداشت نیست، دستشویی ندارند! حمام یک رویاست. بچه‌ها از بی کفشی می‌نالند و بزرگترها از غم فرزندان‌شان. همه می‌گویند یک کاری کن و ما خجل و شرمسار که فقط می‌توانیم منتقل کنیم و بانویی از میان زلزله زدگان گفت درست منتقل کن! ببین و بنویس، کافی است اما مردم این شهر را با بدبختی‌هایشان هیچ وقت نه فراموش کن و نه تنها بگذار!
***رسیدگی به زلزله زدگان؛ زهی خیال باطل!علی اکبر فرقانی: گزارش‌های آقای رضا بردستانی خبرنگار پرتلاش و اعزامی روزنامه آفتاب یزد را در صفحه اجتماعی آن روزنامه مطالعه کردم، همچنین تصاویری که توسط عکاس آن روزنامه از مناطق زلزله‌زده تهیه شده است را مشاهده کردم. ابتدا از این بزرگواران که وقت گذاشتند و با اهالی روستاهای زلزله‌زده گفتگو و درد دل‌هایشان را چاپ کرده‌اید، سپاسگزارم و دوم این که از مهمان نوازی مسئولان استانداری کرمانشاه هم متاسفم. به نظر من این گونه گزارش‌ها و یادداشت‌ها درباره زلزله‌زدگان و افرادی که با گذشت مدتی طولانی هنوز هم ساماندهی نشده‌اند را باید مسئولان به دقت بخوانند و نسبت به مشکلات آنان آگاه شوند و برای رفع مشکلات چاره‌ای اساسی بیندیشند. مسئولان گرامی بیش از یک ماه پیش زلزله‌ای 7 و 3 دهم ریشتری روستاهای کرمانشاه را لرزاند و عده‌ای زیر آوار ماندند و برخی‌ها هم با تلاش مردم و مسئولان جان سالم به در بردند، حالا که به لطف پروردگار و جستجوی مسئولان و کمک‌های انساندوستانه مردم از زیر آوار نجات یافته و زنده مانده‌اند، نباید بدون امکانات رهایشان کرد. برخی از گزارشگران با افرادی که داخل چادرها حضور دارند، گفتگو می‌کنند و می‌پرسند چادر به اندازه کافی در اختیارتان قرار گرفته است؟! چرا از افرادی که تا به حال کانکس به آنها واگذار نشده است، گفتگو نمی‌کنند و این موضوع را نمی‌پرسند؟ تا به حال مطالب و یادداشت‌های فراوانی از سوی نویسندگان در مطبوعات درباره زمین لرزه کرمانشاه چاپ شده است و حالا هم خوشبختانه خبرنگار روزنامه آفتاب یزد برای اطمینان بیشتر به روستاهای کرمانشاه رفت و به خوبی توانست گزارش جامع تهیه و اطلاع رسانی کند. آقایانی که در هوای سرد پاییزی کنار بخاری‌های‌تان نشسته‌اید. مسئولان عزیزی که همواره هم و‌غم‌تان رفع مشکلات مردم است، در حال حاضر کدام مشکل مهمتر از رسیدگی به زلزله زدگان کرمانشاه وجود دارد؟ بیش از یک ماه قبل این اتفاق برای کرمانشاه اتفاق افتاد، هر لحظه احتمال دارد این بلای طبیعی برای سایر شهرها رخ دهد، مسئولان باید با تشکیل ستاد بحران با مدیریتی قوی با تمام امکانات و تجهیزات آمادگی خود را به طور کلی و دقیق حفظ کنند تا اگر خدای نخواسته زمین لرزه‌ای اتفاق افتاد، بتوانند بر مشکلات فائق آیند. وعده‌هایی که پس از زلزله به زلزله‌زدگان داده شد نباید به فراموشی سپرده شود. به خوبی به یاد دارم تلویزیون گزارشی از زلزله مربوط به کرمانشاه تهیه کرد و مسئولان قول دادند کانکس‌ها را به موقع در اختیار آنان قرار دهند.