روزنامه ابتکار
1396/11/10
جلال خوشچهره بهانه «غافلگیری» از سکه افتاده است
«غافلگیری» معنا ندارد. سالهاست بابت ناتوانی در برابر رخدادهای طبیعی و غیر آن؛ مثل باران و برف، سیل، زلزله، آتشسوزی و... آنچه از مسئولان میشنویم توجیه ناتوانی در مدیریت بحران با عنوان کسالتبار «غافلگیری» است. کدام غافلگیری؟آن هم وقتی که از روزهای پیش، مردم در فضای مجازی یکدیگر را برای بارشهای اخیر خبر کردند و خشنود از اینکه سرانجام زمستان و نعماتش به آنان روی خوش نشان خواهد داد. مگر میشود همه از زمان بارشها خبر داشته باشند جز مسئولان و نهادهایی که کارکردشان در همه سال به همین مواقع ربط دارد.
عادت کردهایم بهدلیل خوش خیالی سازمانها و نهادها، تلخیها را چاشنی خبرهای خوب کنیم. بارش سنگین برف و لذٌت کاستن از دلهره خشکسالی و کم آبی چه زود با غافلگیری در جادهها، شهرها و روستاها کمرنگ میشود. خاصه آنکه این بهانه وقتی نچسب و کسالتبار مینماید که فهم عمومی از غافلگیری نادیده گرفته شود. در واقع ممکن است بهراستی چنین اتفاقی رخ دهد، به شرط آنکه نشانهای از تلاش برای کنترل اوضاع در بزنگاه حادثه هم باشد؛ نه اینکه اتفاق رخ دهد، آنگاه برای کاستیها توجیه تراشید.
راقم این سطور شنبه گذشته به همراه صدها نفر دیگر در جاده لغزان پوشیده از برف و در میان طوفان سفید، از اتوبان قم به سمت تهران در حرکت بود. در نخستین دقایق ورود به اتوبان، بارش سنگین باران و سردتر شدن هوا، خبر از حادثه میداد. اما در طول مسیر و تا چهل کیلومتری تهران، هیچ هشداری نه از سوی پلیس راهور، نه ماموران راهداری و نه حتی از صدای رسانه ملی دیده و شنیده نشد. وقتی باران جای خود را به کولاک برف داد، مانند ما که در خودروهای خود لحظه به لحظه سختتر شدن اوضاع را به تماشا نشسته بودیم، رادیو هیچ اشاره ای به وضع بحرانی اتوبان تهران ـقم نمیکرد. همین مهم باعث میشد تا همه در راه ماندگان تصور کنند، چند متر جلوتر ماموران راهداری به کمک آمدهاند. این خیال و باور اینکه ممکن نیست اتوبانی مانند تهران ـ قم مسدود شود، تسکین بخش خانوادههای نگرانی بود که یا خودروهای آنان در چالههای برفی متوقف شده بود و یا در جاده این سو و آنسو میلغزیدند. جالب اینکه تردد ـ و بعد توقف خودروهایی که از تهران به این سمت میآمدند ـ این گمان را که ماموران راهداری و پلیس راهور در جاده حضور دارند تقویت میکرد، اما بزودی همه دریافتیم که جز خدا و کمک مردم به یکدیگر برای خلاصی و یا مصون ماندن از خطرات به هیچ امکان دیگری نمیتوان دلخوش کرد. آنهنگام همه از یکدیگر برفروبها و ماموران راهداری را سراغ میگرفتند. راستی چه پاسخی برای این غیبت میشد یافت؟
آنچه مردم را به دستگاههای حاکمیتی خود امیدوار می کند، در بدیهیترین شکل، تامین امنیت و رفاه آنان بهویژه در چنین مواقعی است. بهعبارت دیگر، اعتماد مردم به تدبیر و مدیریت دستگاهها، به آنها اعتبار میبخشد. بدترین حالت نیز هنگامی است که این اعتماد سلب شود. بهانه «غافلگیری» مدتهاست که از سکه افتاده است. چاره، بازنگری اساسی به تواناییها و کارکردهایی است که به وقت لزوم قادر به مدیریت اوضاع باشد.
بارش کم سابقه برف در دلهرهگیهای خشکسالی، ذائقهها را به تمامی شیرین نکرد. چاره لازم باید اندیشید.
سایر اخبار این روزنامه
گزارش «ابتکار» از سرانجام فیلم های مستند در بخش سودای سیمرغ فیلم فجر
وقتی سر نخواستن مستند دعوا ست
«ابتکار» حواشی افشاگری از سوی نمایندگان مجلس را بررسی میکند
خط باریک قرمز
مهدی قائدی بازیکن استقلال دچار سانحه رانندگی شد
وضعیت قرمز برای جوان اول آبی ها
جلال خوشچهره
بهانه «غافلگیری» از سکه افتاده است
«ابتکار» از یک روز خوب در مدرسه کودکان سندروم دان و اوتیسم گزارش میدهد
سندروم عشق
کنگره گفت و گوهای ملی سوریه در روسیه کلید خورد
سوچی در سایه بحرانهای جدید
«ابتکار» دلایل رد کلیات بودجه 97 در صحن علنی مجلس را بررسی کرد
یخ زدن بودجه در سرمای بهارستان
زمستان چه جایگاهی نزد شاعران داشته است؟
رد پای شعر روی برف ها
مونسان مخالفت خود را با طرح منطقه آزاد شوش اعلام کرد
لرزه بر تن چغازنبیل
«ابتکار» کسب و کار روزهای سفید شهر را بررسی کرد
اقتصاد برفی