خیرالله سام دلیری

در ایام نوروزی کارلوس کی روش و شاگردانش روزهای پر کاری را سپری کردند. حدود 2 ماه دیگر دومین حضور پیاپی در جام جهانی را برای نخستین بار تجربه می‌کنیم. چه لذتی بالاتر از آن سراغ دارید؟ در شرایطی که عنوان‌دارانی همچون ایتالیا و هلند، حسرت شرکت در ضیافت پر رنگ و لعابش را می‌خورند. پرچم خوش رنگ وطن دوباره در برابر دیدگان اهالی کره خاکی به اهتزاز درمی‌آید و هنر بکر و کم نظیر جوانان ایران‌زمین، به بهترین شکل ممکن دیده می‌شود. دستاورد‌ها‌ی فوق، ارج و قیمتی والا دارند. اگر اینچنین نبود، حاکمان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، برای رونق فوتبال میلیارد‌ها‌ دلار سرمایه‌گذاری نمی‌کردند و برای توسعه روزافزون آن کمر همت نمی‌بستند.
حال این سوال مهم پیش می‌آید، آیا بایستی به رسیدن به این مرتبه گرانقدر با خوشنودی رضایت دهیم و یا برای اجرای ماموریت‌ها‌ی جاه طلبانه‌تر، از پتانسیل و توان کافی بهرمند هستیم؟
اگر به دور از احساسات مقبول طبع مواجه ای منطقی با مسئله چالش برانگیز فوق برقرار کنیم، قدر مسلم باید بی هیچ چون و چرایی رسیدن به جمع 32 تیم برتر دنیا را نقطه اوج آمال و آرزو بدانیم و برای کارلوس کی روش و بازیکنان لایقش ایستاده کف بزنیم و هورا بکشیم. تصمیم سازان ورزش کشور هیچگاه جایگاه و منزلت حقیقی فوتبال را به درستی درک نکرند و نگاهی جدی و تحول ساز به آن نداشتند. میزان امکانات و شرایط زیر ساخت ها مایوس کننده است و نسبتی ولو اندک با سطح توقعات و ظرفیت
موجود برقرار نمی کنند. باشگاه به معنای واقعی وجود ندارد و برنامه‌ریزی های بلند مدت و آینده سازی در عمل از طریق


موانع گوناگون زمینگیر می شوند. هر چند پول هایی هنگفت و گاه بی حساب و کتابی
می آیند، ولی به خاطر نبود ساز و کار حرفه ای و آسیب های حاصل از عملکرد های سیاسی و غیرکارشناسی تباه می‌شوند.
اگر از معضلات و مشکلات بی پایان فوتبال کشور بگذریم، قرار گرفتن در گروه مرگ جام جهانی 2018 دشواری های کارزار روسیه را برای فوتبال ایران دو چندان کرد. اسپانیای دوباره اوج گرفته، با 6 گل آرژانتین را در هم کوبید و از مدعیان اصلی قهرمانی است. رونالدو شگفت انگیز و یارانش، با اعتماد به نفس ناشی از فتح یورو 2016 به دنبال سنت شکنی و کسب اولین قهرمانی در جام جهانی هستند. هر چند قدرت مراکش قابل قیاس با دو رقیب اسم و رسمدار اروپایی نیست، لیکن از نظر مهره و تجربه بین المللی چند پله از ایران جلو تر است.
علی ایحال مدت زیادی تا امتحان نهایی فوتبال ایران باقی نیست. بازی های تدارکاتی پیش رو نیز چنگی به دل نمی زنند و سربازان کی روش را آنچنان که لازم است در معرض آزمایش و آبدیدگی قرار نمی دهند. چه بسا تداوم روند معیوب آماده سازی تیم ملی، به فاجعه ای
فراموش نشدنی ختم شود و رویای ارائه نمایش های آبرومند را به کابوسی تلخ بدل کند. سرمربی ایران پس از دیدار دوستانه برابر الجزایر، از وضع آماده سازی تیمش اظهار نگرانی کرد. چهره درهم و نگران کی روش، آینه تمام نمای وضعیت کنونی اردوگاه ایران پیش از آوردگاه بیمناک جام جهانی بود. او از میزان آمادگی بدنی بازیکنان داخلی رضایت ندارد و تمرینات باشگاهی را فاقد پویایی و سرعت لیگ برتر را بسیار پایین تر از استاندارد های ضروری می داند. سکاندار تیم ملی خواسته اش را رک و پوست کنده ابراز کرد و زنگ خطر را به صدا در آورد. او نمی خواهد اعتبار و مقبولیتی که با سعی و مشقت زیاد به دست آوردند را به یکباره در جام جهانی از دست بدهد. کی روش به زمان بیشتری نیازمند است، تا بازیکنان داخلی را با سبک و سیاق خود به مرز آمادگی دلخواه
برساند.
همان گونه که پیش بینی می شد، سخنان سرمربی تیم ملی با واکنش منفی سرمربیان باشگاهی مواجه شد. آنها بر اساس مسئولیتی که دارند، دلایل کی روش را
غیر موجه و نا معقول قلمداد کردند و
بدین سان قبل از اتمام لیگ برتر و انجام مرحله حذفی لیگ قهرمانی مجوز خروج ملی پوشان را صادر نمی کنند.
باری، برای مردم ایران با توجه به اهمیت بی حد و حصر جام جهانی، تیم ملی در اولویت قرار دارد. از طرفی قربانی کردن باشگاه هایی که صاحب ملی پوش هستند، بهترین
راه حل نیست. در این برهه سرنوشت ساز نقش فدراسیون فوتبال بیش از پیش خودنمایی می‌کند. برای گریز کم هزینه از مخمصه اخیر، تاج بایستی با تدبیر و درایت تمام نیروها را به کار ببندد و منافع دو طرف مجادله را به هم نزدیک نماید. بی شک ایجاد فضایی مناسب برای تعامل و هم فکری،
بسیاری از موانع را تا اندازه زیادی مرتفع
می‌کند و راه را برای ارائه نمایش های آبرومند و غرور آفرین هموار خواهد کرد.