روزنامه آفتاب یزد
1397/01/16
گهی تیغ و گهی خنجر
آفتاب یزد - گروه اجتماعی: آبهای زیرزمینی از آن دست از داراییهای زمین است که نه تنها انسان در ایجاد و شکلگیریاش نقشی نداشته، بلکه تا جاییکه توانسته کمر به نابودیاش بسته است. این دارایی در مناطق خشکی مانند ایران، یک نجات، پناه و حتی تکیهگاهی بزرگ نیز به شمار میآید. شاید به همین دلیل است که مقنی بودن، شغلی معمول بین ایرانیان بوده است. ایرانیان اولین مردمانی بودند که شروع به حفر کاریز کردند. این خاک خشک راهی جز جستوجوی آب در زیر زمین برای مردم نگذاشته بود. اما در پس این خاک خشک، گنجی گرانبها وجود داشت که ایرانیان از آن نه تنها برای آشامیدن و مصارف خانگی، بلکه برای فعالیتهای پرمصرف کشاورزی نیز استفاده میکردند. کاریزهای ایران که دیرینگی بعضی از آنها به 2500 سال میسد، برای سالها تنها امید مردم این سرزمین بودند. کاریز ایرانی در سال 2016 به عنوان میراث فرهنگی جهانی در یونسکو به ثبت رسید. آبهای زیرزمینی از طریق کاریز به سطح زمین آورده میشدند. برداشتی که نه به آب صدمه میزد نه به زمین؛ شیوهای دوستانه بین انسان و طبیعت. اما چند سالی است که با ورود تکنولوژیهای جدید حفاری و موتور پمپ به ایران، هم فاتحهی سفرههای آب زیرزمینی خوانده شد و هم کاریز از رونق افتاد. جای کاریزها را چاههای عمیق و نیمهعمیق گرفت، چاههای خشنی که شمشیر بلندی به دل زمین فروکردهاند.کاریزم آرزوست
کاریزها در عمق کمی از زمین حفر میشوند؛ عمقی حدود 15، 16 متر. اما چاههای عمیق و نیمهعمیق به ژرفای جان زمین نفوذ میکنند و تا عمق 150 متری هم پیش میروند. بدین ترتیب آبهای زیرزمینی از عمیقترین بسترشان تخلیه میشود. آبهای زیرزمینی هم مانند دریاچهها و رودها امکان تجدیدشدن دارند. آب باران وقتی به زمین نفوذ کند به سفرههای آب زیر زمینی میپیوندد. اما برداشت بیرویهی آبهای زیر زمینی، هر روز از حجم سفرههای زیرزمینی میکاهد به گونهای که نفوذ باران قادر به تجدید و احساس آن نخواهد بود. چاه عمیق و نیمهعمیق به مانند شمشیری دو لبه عزم به نابودی طبیعت کرده است. بدین ترتیب که کم شدن آبهای زیرزمینی، باعث بیابانزایی و در نتیجه عدم نفوذ آب به عمق زمین
میشود.
پدیدهای به نام فروچاله
حفر چاه عمیق و برداشت بی رویهی آبهای زیرزمینی، صدای بسیاری را درآورده است. هر کس دلش برای ایران بتپد نسبت به چنین خیانتی خاموش نمیماند. از مردمشناس و جامعهشناس گرفته تا کارشناس محیط زیست نسبت به این مسئله ابراز نگرانی شدید کردهاند. اما چه سود آنهایی که دستشان باز است و تصمیماتشان عملیتر میشود به این مهم توجهی نشان نمیدهند. اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست در این باره به آفتاب یزد میگوید: « مقامات به آبهای زیرزمینی توجه دارند؛ احمدینژاد به فیروزکوه رفت و در آنجا گفت چرا میگویید آب نیست؟ آب هست، بکنید به آب میرسید. برای رسیدن به آب تا بیش از 300 متر زمین را میکنند. در حالی که نباید در چنین عمقی به آبهای زیرزمینی دست زد. با این کار 65درصد دشتهای ما فروریخت. آب در زیر زمین مانند یک ستون است که خاک بالای سرش را نگه میدارد. هر اندازه که این ستون کوتاهتر شود، خاک بیشتر فرو میریزد. الان شاهد فرونشست دشتها هستیم. در ایران 700 دشت داریم که 65درصد آنها فرونشسته است. نباید این ستونهای زمین را از بین ببریم. در بین ذرات خاک آب وجود دارد. این آب اگر به هر دلیلی از بین رود، خاک بالای سرش تکهتکه فرو میریزد و پدیدهای به نام فروچاله را ایجاد میکند. من وقتی در اروپا از فروچاله حرف میزدم، باید شرح میدادم که فروچاله چیست. در آنجا با چنین پدیدهای روبهرو نیستند. فروچاله یعنی پایین رفتن یک بارهی یک زمین 20 در 30 متری تا عمق 4، 5 متری؛ در کمتر از یک هفته این اتفاق میافتد.»
دخل و خرج ناموزون
اسماعیل کهرم دربارهی تجدیدپذیری آبهای زیرزمینی میگوید: «از نظر علمی تراز آب زیرزمینی ایران منفی است. یعنی بر آن کدخدا زار باید گریست که دخلش بود نوزده خرج بیست. یعنی به اندازهای که از سفرههای آب زیرزمینی برداشت میکنیم، در آنها آب پر نمیشود. پس ما با خشکسالی روبهرو هستیم. در نتیجه علوفههای روی زمین خشک میشود و خاک فرسایش مییابد. 85 درصد عامل ریزگردها همین بیآبی است. خشکسالی از سوی دیگر باعث از بین رفتن کشاورزی و بیآبی چاهها میشود. دوای درد خشکسالی حفر چاه نیست. حفر چاه درست برعکس بر شدت و گسترهی خشکسالی اضافه میکند. اگر شما در چند ماه به رادیو گوش دهید و بشنوید که مثلا در روز گذشته دو میلیون و پانصد هزار لیتر در تهران آب مصرف شده است، احتمالا در انتهای خبر خواهید شنید که 50 درصد از این آبهای مصرفی از منابع آب زیرزمینی است. پس از بین رفتن آب زیرزمینی در درجه اول باعث تشنگی میشود. با تمام شدن آبهای زیرزمینی، 50 درصد آب تهران از بین میرود. در شهرهای دیگر مانند یزد و اصفهان هم همینطور است. با این روند، مردم در آینده آب کمتری در دسترس خواهند داشت. جمعیت ما نسبت به 40 سال گذشته، 5/2 برابر شده است، ولی میزان آب همان است و حتی کاهش هم یافته است چرا که ما در دورهی خشکسالی هستیم. در همه جای دنیا آبهای زیرزمینی موجود است. ولی عمق آن متفاوت است. زیر صحرای سینا در عمق سه هزار متری آبهایی وجود دارد که فسیل شده است. وقتی آب باران و تگرگ روی زمین میریزد، به داخل آن نفوذ میکند. این نفوذ ادامه مییابد تا به یک لایهی غیرقابل نفوذ برخورد میکند. این لایه در هر عمقی ممکن است باشد. آب در بالای این لایهی غیر قابل نفوذ جمع میشود. در گذشته از زیادی آب در سواحل جنوبی دریاچهی ارومیه با 6 متر کندن به آب میرسیدیم. در حالی که الان باید 150 متر پایین برویم تا آب را ببینیم.»
دولت دست به کار شود
حدود 10 سال است که ایران با خشکسالی دست و پنجه نرم میکند. خشک کردن سفرههای زیرزمینی در این میان شکافی تازه بر چهرهی چروکیدهی ایران خواهد افزود. اسماعیل کهرم در این خصوص میگوید: « اصل مطلب این است که دولت یک راه بیشتر ندارد و آن هم این است که در آب کشاورزی صرفهجویی کند. ما در سال 420 میلیارد متر مکعب آب دریافت میکنیم که رقم بدی نیست. در تمام این منطقه، یعنی در کشورهای عراق، افغانستان، پاکستان و حتی ترکمنستان و آذربایجان چنین مقدار دریافتی خوب است. از این مقدار حدود 120 میلیارد متر مکعب به دست انسان میرسد و بقیه در کویر و دریا میریزد. از این 120 میلیارد هم 30 میلیارد مترمکعب تبخیر میشود.
یعنی دارایی ما از آب 90 میلیارد متر مکعب است. حال از این 90 میلیارد، بیش از 91 درصدش صرف کشاورزی، 5 درصد صنعت و سه چهار درصد هم آب شرب میشود. پس باید در کشاورزی صرفهجویی کنیم. چه کسی باید صرفهجویی کند؟ زارع که پول ندارد. پس دولت باید این کار را کند. یعنی به زارع پول و وام دهد که آبیاریاش را قطرهای، بارانی یا مهپاش کند. هزینه هکتاری 12 میلیون تومان پول لولهکشی و آبیاری قطرهای دردی را دوا نمیکند. کما اینکه در ابتدای دولت یازدهم آقای روحانی گفت برای احیای دریاچه ارومیه باید زمینهای آنجا را که حدود 750 هزار هکتار زمین کشاورزی است، از طریق آبیاری قطرهای آب دهیم و آب باقیمانده را به دریاچه ارومیه جاری
کنیم.
ولی این کار به دلیل هزینهی بالای آن انجام نشد. زارع بیچاره است، زمین دارد و میخواهد زراعت کند، پس چاه حفر میکند. کار سادهای هم نیست حفر چاه. باید 300، 400 میلیون تومان هزینه کند. یک موتور هم در چاه میگذارد. زارع چارهای ندارد. کشت کرده ولی آب نیست. هر روز چاه را عمیقتر میکند، پایینتر میرود و موتور را قویتر میکند. اینها کسانی هستند که میتوانند 400، 500 میلیون پول موتور دهند. اما بقیه که توانایی ندارند، زمینها را رها میکنند و به حاشیهی شهرها میآیند و واکسی میشوند. در حلبیآباد زندگی میکنند. زمین بیآب رها میشود. زمین بیآب مثل عروس بیجهاز است.»
اعتبار کافی برای احیا نداریم!
برداشت بیش از حد آبهای زیر زمینی افزون بر کمآبی، خشکی و نشست زمین، منجر به بروز مشکلات دیگری نظیر زلزلههای کوچ نیز میشود. چندی پیش دکتر بهران عکاشه پدر زلزلهشناسی ایران در این خصوص به ایسنا گفت: «اعتقاد کامل دارم که برداشت بی رویه و استفاده نابهجا از آبهای زیر زمینی باعث زلزله خواهد شد. لابهلای ذراک خاک آب وجود دارد که همین آب عامل مقاومت است و با برداشت این مقاومت، فضای خالی ایجاد میشود که لغزش را بر روی زمین به همراه دارد.» کاهش سطح سفرههای آب زیرزمینی مسئلهای جدی است که آن گونه که باید به آن توجه نمیشود. هر چند در سالهای گذشته حرفهایی جهت حفظ و نجات آن زده شده است. چند ماه پیش عبدالله فاضلی دبیر اجرایی و هماهنگی طرح احیا و تعادلبخشی در گفتوگو با خبرآنلاین گفت: «آبهای زیرزمینی در کشوری که متوسط بارش آن یک چهارم میانگین جهانی است از منابع حیاتی به شمار می آید. با توجه به کاهش بارندگی و نفوذ کم، آب های سطحی و تبخیر بالا میزان روان آب ها و رودخانه دائمی کم شده است و وابستگی ما در بحث شرب،صنعت و کشاورزی به همین منابع آب ها زیرزمینی است و به دلیل این میزان وابستگی ضربه خواهیم خورد. در دهه 70 برداشتهای غیر مجاز از منابع آب زیرزمینی آغاز شد و تا به امروز شیب افزایش برداشت بیشتر شده
است.
اگر بهرهبرداری از منابع آبی با میزان نفوذ آب به منابع زیرزمینی یکسان بود مشکل کمبود نداشتیم، متاسفانه برداشت بیرویه و استفاده از مصالح نفوذناپذیر مانند آسفالت باعث میشود آب بر روی سطح زمین بماند و نهایتا تبخیر شود. حیات بسیاری از استانها به منابع آب زیرزمینی پیوند خورده است، ما روستاهایی داریم که تا هزار کیلومتری آن جایی برای آبرسانی وجود ندارد و در صورتی که سفرههای زیرزمینی را در این روستاها از دست بدهیم و مجبور به تخلیهی این بخش خواهیم شد که این امر تهدیدی بسیار جدی برای ماست. طرح احیا و تعادلبخشی آب های زیرزمینی که توسط شورای عالی آب در سال 93 تصویب شد شامل 15 پروژه است، اجرای کل این طرح که 11 پروژهی آن بر عهدهی وزرات نیرو است که به 4500 هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد که در اولین سال اجرا در سال 94 تنها 140 میلیارد تومان و در سال 95، 40 میلیارد تامین شد، احیای آبهای زیرزمینی به اجرای این پروژه مربوط میشود که منوط به تامین اعتبار است.»
حال که ارادهای جدی برای درست کردن این معضل وجود ندارد، چگونه میتوان امیدی به احیا یا دستکم جلوگیری از نابودی بیشتر آبهای زیرزمینی داشت؟ خاک ایران امروز بیش از هر زمانی تشنه است و ما به جای رفع تشنگی، هر روز شیرهی وجودش را یا با سدسازی یا با برداشت آبهای زیرزمینی بیشتر تخلیه میکنیم؛ گهی تیغ و گهی خنجر به رویش میکشیم.
سایر اخبار این روزنامه
مهدی مطهرنیا کارشناس بین الملل
حشمت الله فلاحتپیشه
خیرالله سام دلیری
حشمت الله فلاحتپیشه
ماجرای دو زن!
سوزوکی سوار میشویم و از کالای ایرانی حمایت میکنیم!
گهی تیغ و گهی خنجر
استقبال ترکیه از گردشگران ایرانی با گل و هدیه
روحانی مخالف فیلترینگ است
آبروداری پایتخت و کلاه قرمزی
همکاری ایران، روسیه و ترکیه راهبردی نیست
اقتصاد ایران همچنان در تعطیلات نوروز!
ما خود را موظف به حمایت از شما از هر نوع آن میدانیم
حالا فهمیدید چرا به سروش اعتماد نداریم؟