سید علیرضا کریمی=سردبیر

مناظره علی علیزاده لندنشین و یک
روزنامه نگار خارج نشین در یکی از شبکه‌های
فارسی زبان ماهواره‌ای این روزها نقل محافل رسانه‌ای و سیاسی است. مثل همیشه یک دو قطبی تشکیل شده است. یک قطب که به اصلاح طلبان نزدیک هستند علیزاده را فردی منفعت طلب معرفی کرده که باد به هر جهت بوزد او نیز به همان جهت سخن می‌گوید. قطب دیگر که نزدیک به محافظه‌کاران هستند او را فردی وطن پرست معرفی می‌کنند که توانسته در دل لندن پوزه یک مشت ضد انقلاب را به خاک بمالد. این موضوع در رسانه‌های چپ و راست منعکس شده است. فی المثل طی روزهای گذشته روزنامه‌هایی چون کیهان، وطن امروز، جوان و... به تمجید از علیزاده پرداختند و گزارش‌های مفصلی درباره او نوشتند. فعالان رسانه‌ای و سیاسی این جریان هم در پیج‌های شخصی خود به اصطلاح کلی قربون صدقه وی رفتند. در مقابل رسانه‌های اصلاح‌طلب غالبا به سادگی از کنار این رویداد گذاشتند و ترجیح دادند سکوت کنند. این در حالی بود که در شبکه‌های اجتماعی انتقاداتی متوجه علیزاده از سوی چهره‌های رسانه‌ای و سیاسی اصلاح‌طلب شد. فی‌المثل یکی از فعالان رسانه‌ای چپ از او درخواست کرد همانطور که خواستار مشخص شدن منابع مالی شبکه فارسی زبان ماهواره‌ای شده چنین درخواستی را در مورد برخی خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های محافظه‌کار داخلی مطرح نماید تا مشخص گردد در شرایطی که غالب رسانه‌های مستقل درگیر شدیدترین مشکلات اقتصادی هستند و
به زور نفس می‌کشند این‌ها چگونه کک‌شان هم نمی‌گزد!


به هر حال من ندیدم کسی در این میان قضاوتی بینابینی در مورد علی علیزاده مطرح کند. حال با توجه به اینکه بنده اکثر مطالب و مصاحبه‌های این کارشناس خارج نشین را رصد می‌کنم و در گعده‌هایی بعضا
گفته‌های او را نقل کرده‌ام قصد دارم نظر خود را درباره او بگویم. البته نه شخص وی بلکه دیدگاه‌های او. من برای شروع بر این جمله تاکید می‌کنم: «علی علیزاده، حسین شریعتمداری نیست». این گزاره یعنی این اشتباه است که علیزاده را کنار شریعتمداری قرار دهیم و سپس به او بتازیم. خیر؛ کافی است گفته‌های علیزاده را در کنار جماعت کیهانی قرار دهید تا مشخص شود هر چند علیزاده، تاج زاده نیست اما حسین شریعتمداری هم نیست. در واقع اگرچه رسانه‌های راستی برای علیزاده مدام نوشابه باز می‌کنند و او را حتی به شبکه افق دعوت می‌نمایند اما میان علیزاده و این جماعت تفاوت‌های قابل تاملی وجود دارد. من به چند نمونه اشاره می‌کنم و شما می‌توانید خودتان قیاس کنید. برای مثال من به یاد ندارم کیهانی‌ها تاکنون به اشتباهات برخی تصمیم‌گیران کشور اذعان کرده باشند اما علیزاده بارها و بارها در این باره سخن گفته و دفاعیاتش از مقامات ایرانی با علم و اشاره به نواقص و کم کاری‌ها بوده است. این موضوع حتی در مناظره آخر روشن بود. در مثال دیگر کی و کجا روزنامه جوان و امثال آن نسبت به برخی محدودیت‌ها ایجاد شده برای اصلاح‌طلبان گله کرده‌اند؟ اما علیزاده در آخرین اظهارنظر خود که پس از مناظره ایراد شد صراحتا بر روی تحدید سران اصلاح‌طلب دست گذاشت و آن را اشتباه خواند.
علی علیزاده شاید برخی سخنان حسین شریعتمداری را تکرار کند اما نوع ادبیات‌ها نیز بسیار متفاوت است. کیهانی‌ها وقتی می‌خواهند در مورد اصلاح‌طلبان سخن بگویند گویی در مورد عده‌ای مهدورالدم صحبت می‌کنند و نه یک جناح سیاسی. این در حالیست که تاکنون علی علیزاده در مورد اصلاح‌طلبان ناسزای سیاسی نگفته و صرفا گفته‌های خود را مطرح ساخته است. ضمن اینکه او از ورود بانوان به ورزشگاه‌ها دفاع می‌کند اما آن را اولویت نخست نمی‌داند. ناگفته نماند که در پیج شخصی‌اش نیز پست‌های زائری، روحانی منتقد را بازنشر می‌کند؛ همان روحانی که اخیرا شایعه ممنوع‌المنبر شدن او رواج یافته است.
البته قصد ندارم تمام موضع گیری‌های علیزاده را تایید کنم؛ خیر. او وطن پرستی است که از دل لندن از وطن دفاع می‌کند و در عین حال مشخص است آنچنان از روحیات، مردم عادی خبر ندارد. هر چند راه و رسم وطن‌پرستی را خوب بلد است و می‌داند چگونه با دو گانه‌سازی با توجه به سواد خود حرفش را به کرسی بنشاند. شاید بهتر باشد وی برای آنکه پخته‌تر و مانوس‌تر از ایران دفاع کند به تهران بیاید و اینجا سکنی گزیند. اینگونه تحلیل‌های او دقیق‌تر و صحیح‌تر می‌شود. آب و هوای لندن و پوند انگلیس اجازه نمی‌دهد وی حال مردم کوچه و بازار در ایران را خوب درک کند. او اگر در یک آپارتمان اجاره‌ای در خیابان انقلاب تهران ساکن شود مطمئنا کارشناسی‌هایش در خصوص مسائل داخلی بهتر و بیشتر مورد پذیرش قرار می‌گیرد.