با یک تلفن به من گفتند دیگر دانشگاه نیایید

برخی خانه موزه آیت‌الله را می‌بینند حلالیت می‌طلبند

فاطمه‌هاشمی فرزند ارشد آیت الله‌هاشمی در گفتگو با جماران از موضوعات مختلفی سخن می‌گوید که درادامه بخش‌هایی از این
گفت و گو را می‌خوانید:


دروغ‌های زیادی درباره زندگی پدرم گفته بودند و متاسفانه این دروغ‌ها در اوایل انقلاب، توسط ضد‌انقلاب و منافقین بود و بعدها از سوی مخالفین کینه‌ای و حسود مطرح می‌شد که متاسفانه برخی به ظاهر دوستان مغرض و نادان خود ایشان نیز به آن دامن می‌زدند. کسانی که به خوبی می‌دانستند زندگی بابا چگونه است، ولی بازهم این دروغ‌ها را می‌گفتند.
*ما در خانه موزه (آیت الله‌هاشمی) عکس‌هایی از ایشان با همان مبلمان و خانه داریم که باعث تعجب بازدیدکنندگان می‌شود. حتی بعضی‌ها گریه می‌کنند و برخی نیز حلالیت می‌طلبند و می‌گویند؛ حالا که آیت الله‌هاشمی رفته، ما را حلال کنید چرا که چنین حرف‌هایی را در جاهای مختلف تکرار کردیم. متاسفانه آنها می‌گویند این حرف‌ها را از زبان کسانی می‌شنیدند که گمان می‌کردند دوستدار انقلاب هستند و تازه امروز فهمیده‌اند که آنها دوستدار انقلاب نبوده و بسیار به انقلاب لطمه زده‌اند.
*باید از افرادی که ادعای دین و ایمان دارند پرسید؛ چگونه حرفی را که خودشان از آن مطمئن نبودند بازگو کردند؟ از این موارد بسیار زیاد بودند که در قبال آیت‌الله، ابراز پشیمانی کردند.
* زمانی که آقای‌هاشمی رئیس‌جمهور شدند، کابینه‌ای تشکیل دادند و نام آن را «کابینه کار» گذاشتند. حتی به اعضای کابینه گفتند که خودشان به اندازه کافی سیاسی هستند و تنها می‌خواهند کار انجام گیرد. شما بعد از ایشان ببینید هر دولتی که روی کار آمده از نیروهای ایشان استفاده کرده است. این نشان می‌دهد که ایشان کادرسازی کردند، اما بعد از دولت آقای‌هاشمی، بعید است که کادرسازی ادامه پیدا کرده باشد.این یکی از نقاط ضعف‌ جدی برای کشور ماست که باید به آن توجه‌ای جدی می‌شد که متاسفانه نشد.
* ممکن است خیلی‌ها تفکر اعتدالی داشته باشند، ولی مهم این است که چگونه می‌خواهند به اعتدال برسند. من فکر می‌کنم دوراهی که آقای روحانی و پدر من داشتند، خیلی باهم فرق می‌کنند. برای نمونه، یکی از تفکرات ایشان این بود که «توزیع ثروت» کاری اشتباه است بلکه باید خلق ثروت کرد. چگونه می‌توان خلق ثروت کرد؟ از منابع طبیعی و امکانات و سرمایه‌ای که کشور دارد، باید تولید را فعال کنیم.آقای‌هاشمی در دولت سازندگی، پایه گذار تولید و برنامه‌های زیربنایی کشور بودند. در صورتی که می‌بینیم امروز تولید در کشور با مشکل مواجه شده و دیگر تولیدی وجود ندارد و بیشتر توزیع ثروت اتفاق می‌افتد. همین پخش یارانه‌ها، سبد کالا، پول به حساب‌ریختن‌ها به نوعی توزیع ثروت به حساب می‌آید.
*امروز با واژه‌ها خیلی بازی می‌کنند. از نظر من، اعتدال یک تفکر است و تفکر اعتدالی این‌ نیست که اگر در یک جا می‌خواهیم دو نیرو بگذاریم یک نفر از جناح چپ انتخاب کنیم و یک نفر راست. این اعتدال نیست. چرا که فردی که انتخاب می‌شود باید تفکر اعتدالی داشته باشد هرچند اصولگرا یا اصلاح طلب باشد. این روش که یک وزیر اصلاح‌طلب باشد و یکی اصولگرا یا 4 استاندار اصلاح‌طلب و
به همان میزان اصولگرا، روشی اعتدالی نیست.تفکر که اعتدالی باشد، مشی و روش نیز اعتدالی می‌شود.
*اخراج ما از دانشگاه به این صورت بود که نه نامه‌ای به ما داده شد و نه حکمی نشانمان دادند. تنها همین که از کلاس درسم بیرون آمدم، معاون آموزشی دانشگاه با من تماس گرفت و گفت«خانم‌هاشمی، اسم شما از روی سایت دانشگاه حذف شده است» من هم از همه‌جا بی‌خبر، گفتم که الان باید چه کار کنم؟ باید به سایت مراجعه کنم یا حضوری برای رفع مشکل اقدام کنم؟ اما ایشان گفت نه اصلاً اسمتان و درس‌هایی که ارائه کردید، حذف شده است.من بازهم متوجه نشدم که منظور او چیست. زیرا دروس ارائه شده بود و تا آن زمان هیچ اخطاری هم به من داده نشده بود. به همین خاطر پرسیدم که باید حضوری به دانشگاه بروم و اقدام کنم؟ که آن مسئول گفت: ضمن اینکه ما به شما ارادت داریم، اما شما دیگر به دانشگاه تشریف نیاورید. من نیز گفتم دیگر نمی‌آیم، ولی باید دلیلش را بدانم و این موضوع را باید کتباً اعلام کنید. با آنکه وی قبول کرد که این موضوع را کتباً اعلام کند، اما این اتفاق نیفتاد و من مجبور شدم با توصیه وکیلم، نامه‌ای برای رئیس گروه دانشگاه و رئیس دانشکده تهران جنوب بفرستم که دلیل نیامدن مرا اعلام کنند، زیرا ممکن بود در آینده بگویند آنها خودشان نیامدند.
*شاید 15 سال پیش، کسی به کوروش فکر نمی‌کرد، ولی از زمانی که شروع کردند با کوروش برخورد کردن، مردم بیشتر علاقه‌مند شده اند ببینند که اصلاً کوروش که بوده؟ امروز نیز هرچه نسبت به آیت الله‌ هاشمی و تفکر و اندیشه ایشان تندروی‌های خود را ادامه می‌دهند، مراجعه‌کنندگان به من برای گرفتن خاطرات ایشان و کتاب‌هایشان که نسبت به تفکر ایشان آشنایی بیشتری پیدا کنند، بیشتر می‌شوند. بنابراین هیچ‌گاه تفکر حذف شدنی نیست و از بین نمی‌رود.
*زمانی که مردم از نظر اقتصادی وضع خوبی داشته باشند، به توسعه سیاسی فکر می‌کنند. آدم گرسنه که کاری با توسعه سیاسی ندارد. آقای‌هاشمی در دوران سازندگی به رغم مشکلات به جای مانده از دوران جنگ و بازسازی و ترمیم خرابی‌ها و عقب‌ماندگی‌های کشور، کاری کرد که خیال مردم را تا حدود زیادی از مشکلات جامعه راحت کرد و مردم تازه به فکر توسعه سیاسی افتادند.
*از همان ابتدا فکر آیت‌الله این بود که مردم با آرامش زندگی کنند و ایشان بالاخره توانست این آرامش را در پایان دوران سازندگی به مردم دهد. پس از آن بود که مردم به فکر توسعه سیاسی افتادند.
*اگر آقای روحانی در این دو سه سال آخر دولت خود، شیوه اعتدالی‌اش را بیشتر نمایان کند، به دنبال اعتدال واقعی رود و به خواست و مطالبات مردمی که به وی رای داده اند عمل کند و به وعده‌های انتخاباتی اش جامه عمل بپوشاند، می‌توانیم بگوییم که اعتدال در دوره بعد نیز می‌تواند ظهور پیدا کند. از این رو بستگی به دوسال پایانی این دولت دارد. ولی اگر شیوه اعتدالی تضعیف شود و بخواهد به همین روال کنونی راهش را ادامه دهد، معلوم نیست چه سرنوشتی رقم
خواهد خورد.