ترامپ تمام رسوم و فرمول‌های مذاکره را برهم ریخت!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: هرچه بیشتر از مذاکرات رهبران واشنگتن و پیونگ یانگ فاصله می‌گیریم؛ جنس و محتوای موضع گیری‌ها تغییر می‌کند اما به دیده تردید باید نگریست آن گاه که؛ قرار مذاکرات ساعت 4 عصر بی هیچ دلیل و مقدمه ای به ساعت 2، یعنی دو ساعت زودتر موکول می‌شود.
برنامه‌ای که از پیش اعلام شده بود این بود، دو رهبر ساعت دو عصر پنجشنبه/28فوریه،9اسفند؛ توافق مشترک امضا می‌کنند و بعد پرزیدنت ترامپ در یک نشست خبری شرکت می‌کند اما ظهر پنجشنبه پرزیدنت ترامپ برنامه ناهار با رهبر کره‌شمالی را لغو می‌کند و به جای ساعت چهار، ساعت دو به همراه مایک پامپئو، وزیر خارجه ایالات متحده، در یک کنفرانس خبری با خبرنگاران حضور می‌یابد اما آنچه پیش روی هم رخ داده این که دومین دیدار رهبران آمریکا و کره‌شمالی در‌هانوی پایتخت ویتنام بدون توافق و پیشتر از مهلت اعلام شده، به پایان رسیده است. در این «بی توافق» و «بی نتیجه» پایان یافتن مذاکرات نکته ای دردآورو یک پیش بینی حرف و حدیث دار نیز وجود دارد؛ روس‌ها، همه رخدادها را مو به مو پیش بینی کرده بودند گویی سناریوی این دیدار را آن‌ها نوشته‌اند! پیش بینی دردآور نیست اما سفر قریب الوقوع«کیم جونگ اون» به مسکو‌اندکی مسئله را برای آمریکایی‌ها شبیه فیلم‌های ملودرامِ آمیخته با ژانر
«جنایی ـ جاسوسی» روی پرده خواهد برد! یعنی باز هم روس‌ها؟!



>هیچ کس شکست را به گردن نمی‌گیرد!
بلافاصله اظهار نظرات ترامپ روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت:
ـ «آن‌ها خواسته‌های زیادی داشتند و به همین دلیل من تصمیم گرفتم که با آن‌ها توافق نکنم.»
ـ «کره‌شمالی خواستار برداشته شدن همه تحریم‌های بین المللی به رهبری آمریکا در مقابل برچیدن تاسیسات هسته‌ای یونگ‌بیون شد.»
ـ «اگر می‌خواستم، می‌توانستم امروز یک توافق با آن‌ها امضا کنم. اما من حاضر نیستم یک توافق بد را امضا کنم.»
و کیم جونگ اون در پاسخ به خبرنگاری که پرسیده بود: «آیا حاضر به انجام اقدامات قاطع و روشن هستید؟» خیلی محکم پاسخ می‌دهد:« اگر مایل به خلع سلاح اتمی نبودم، الان اینجا نبودم.»
آمریکایی‌ها از جمله جان بولتون و مایک پنس زیر بار ناموفق بودن مذاکرت نمی‌روند! ترامپ هم نمی‌پذیرد و تنها مدعی است، پای توافق بد را امضاء نخواهد کرد و توافق بد طعنه و کنایه‌ای است به دموکرات‌ها که وی معتقد است در مواجهه با ایران در مسئله برجام، پای یک «توافق بد» مهر تایید زده‌اند و اما در بازار سیاست، کدام سیاستمداری می‌توان یافت که بپذیرد توافقی که رقیب انجام داده«توافق خوب» بوده نه یک «توافق بد و شرم آور»؟!

>توئیتی که ذهن‌ها را به سمت دموکرات‌ها و فضای سیاسی داخل آمریکا سوق می‌دهد!
چند روز بعد از نشست‌هانوی، ترامپ در توئیتی که از لحن آن می‌توان میزان عصبانیت رئیس جمهور آمریکا از دموکرات‌ها را دریافت به موضوعی مهم‌تر از خواست‌های پیونگ یانگ و «توافق بد»، «توافق خوب» یا حتی «توافق بد و شرم آور» اشاره می‌کند. او در این توئیت می‌نویسد:
«اینکه دموکرات‌ها همزمان با نشست بسیار مهم اتمی با کره‌شمالی، از یک دروغ‌گوی مجرم و متقلب[مایکل کوهن وکیل شخصی و پیشین ترامپ] در جلسه علنی سوال و جواب می‌کنند، شاید فرومایگی تازه‌ای در سیاست آمریکا باشد و ممکن است در «خروج» [از جلسه گفت‌وگو با کیم جونگ اون] موثر بوده باشد. این اتفاق پیش از این و زمانی که یک رئیس جمهور در خارج از کشور بود، رخ نداده بود. شرم‌آور.»
رئیس‌ جمهوری آمریکا که ترک نشست و پایان بی فایده و زودهنگام دیدار با رهبر کره‌شمالی را به دلیل «خواسته‌های زیاد» کره‌شمالی عنوان کرده بود حالا حرف‌های دیگری می‌زند! او حالا از یک توطئه پرده‌برداری می‌کند، از یک به قول او«فرومایگی».
داستان اما باز می‌گردد به رخدادی که تقریبا هم‌زمان با این رویداد هزاران کیلومتر آن سو تر‌هانوی در حال وقوع بود؛ مایکل کوهن، وکیل شخصی دیرین و پیشین پرزیدنت دونالد ترامپ، برای سه روز در مقابل نمایندگان کنگره حاضر می‌شود؛ دو جلسه او با کمیته اطلاعات مجلس سنا و کنگره غیرعلنی، اما جلسه روز چهارشنبه/27 فوریه، 8 اسفند و مقابل«کمیته ناظر بر فعالیت دولت در مجلس نمایندگان ایالات متحده» علنی! چند ساعت مانده به آغاز«این» با «اون»، کمی عجیب نیست؟!
بررسی تمامی اتفاقات به ما اجازه می‌دهد چندین و چند سوال در ذهن خود به وجود آوریم:
ـ دموکرات علیه ترامپ و دیگر جمهوری خواهان ساکن در کاخ سفید توطئه کرده‌اند؟
ـ کوهن با دموکرات‌ها برای به شکست کشانیدن طرح‌های ترامپ همدست است؟
ـ آیا فضای سیاسی آمریکا آن قدر سیاه است که خواست یک گروه سیاسی، سیاست خارجه را تحت الشعاع قرار می‌دهد؟
ـ اگر فرض توطئه را قطعی بدانیم؛ جمهوری خواهان از این حربه برای مظلوم نمایی و ضد منافع آمریکا نشان دادن دموکرات‌ها بهره برداری خواهند کرد؟!
ـ واکنش ترامپ در آینده به این موضوع چه خواهد بود؟
ـ اگر چنین مسئله‌ای درست باشد که نقیض این مسئله که دموکرات‌ها علیه طرح‌های بزرگ ترامپ دست به توطئه زده‌اند آن می‌شود که ترامپ می‌خواهد کشمکش‌های طولانی ایالات متحده آمریکا با کره‌شمالی را به نام خود تمام کند؟ پس واقعیت دارد که ترامپ در اواخر دوران نخست کاخ سفید نشینی به سمت ایران خیز برخواهد داشت؟
ـ ترامپ بعد از بوش پدر ـ در دهه‌های اخیر ـ دومین رئیس جمهوری است که دورانی 4 ساله را در مقام ریاست جمهوری ایالات متحده تجربه خواهد کرد؟ آیا ترامپ شانس انتخاب مجدد خود را از پیش باخته است؟
برای رسیدن به پاسخ این سوالات به سراغ هرمیداس باوند کارشناس مسائل بین المللی و مسائل سیاسی آمریکا می‌رویم.
باوند نخست به این موضوع اشاره می‌کند که بر اساس توئیت ترامپ که فراخواندن کوهن به مجلس سنا را یک توطئه علیه خود خوانده، آدم را یاد ماموریت منوچهر متکی در سفر به آفریقا می‌اندازد که در خلال سفر برکنار شد البته این دو موضوع خیلی ارتباطی به هم ندارد اما تداعی ذهنی باعث می‌شود نخستین رویداد فرستادن و برکنار کردن باشد و اما موضوع کره‌شمالی و آمریکا.
آمریکایی‌ها و ترامپ از همان پیش از آغاز مذاکرات نیز می‌دانستند که سطح خواسته‌های پیونگ یانگ و آن چه مدنظر واشنگتن است با هم همخوانی ندارد و به نتیجه نرسیدن و شکست آمیز بودن را قریب به وقوع می‌دانستند پس حالا که مذاکرات نیمه کاره رها شده و موفقیتی هم کسب نشده پس چه بهتر که مقصرِ این ماجرا دموکرات‌ها باشند!
باوند اضافه می‌کند: وقتی دو سوی میز مذاکره، دو نفر با خواست‌هایی متفاوت می‌نشینند ـ بدون ذره ای انعطاف و اعتماد ـ آن چه خیلی به ذهن نزدیک است، بی نتیجه بودن چانه‌زنی‌ها است پس، ترامپ به جای این که مشکل را از خود و تیم مذاکره کننده، قدرت چانه‌زنی و استیلای بر مذاکره بداند به سراغ نزدیک‌ترین گزینه ممکن یعنی «توهم توطئه» می‌رود و می‌گوید در آن سطح از مذاکرات لابد تمرکز بسیار بالایی نیاز بوده که اخبار منتشر شده از حضور کوهن در سنا این تمرکز را از او سلب کرده، فلذا نتوانسته درست و با صلابت از خواسته‌هایی که داشته دفاع کند و در نهایت مجبور شده مذاکرات را نیمه کاره رها کند.
هرمیداس باوند کارشناس مسائل آمریکا البته به این نکته نیز اشاره می‌کند که همگان می‌دانند خواست آمریکا برچیدن تمامی نیروگاه‌ها و از مدار خارج کردن کل نیروی نظامی هسته‌ای کره‌شمالی است و اما کره‌شمالی هم می‌خواهد دیگر هیچ تحریمی علیه پیونگ یانگ باقی نماند؛ آمریکا به خواسته کره‌شمالی تن در نخواهد داد و پیونگ یانگ هم قطعا به وعده‌های ترامپ و دولت آمریکا اعتماد نخواهد کرد، پس این مسئله ورای حضور و عدم حضور کوهن در مجلس سنا یا در هرکجای دیگر و در هر زمانی است.
از آقای باوند می‌پرسیم؛ مسئله حضور کوهن در سنا تا این‌اندازه مهم بوده که ترامپ را دچار پریشانی کند؟
این تحلیلگر مسائل آمریکا می‌گوید: ترامپ به صورتی مبالغه آمیز به دنبال آن بوده تا حداقل توافق‌ها با کره‌شمالی را بزرگ جلوه بدهد خاصه وقتی که علی رغم مخالفت بسیاری در آمریکا از توافق بین المللی برجام خارج شد! پس هنگامی که به نتیجه دلخواه نمی‌رسد باید به دنبال حواشی قابل قبولی باشد تا جامعه آمریکایی را اقناع کند. فلذا از مسئله کوهن استفاده می‌کند و آن را به عنوان یکی از خط مشی‌های دموکرات که جنبه تخریبی دارد بهره می‌برد.
باوند اضافه می‌کند ترامپ از همان ابتدا روی دو موضوع به عنوان اصلی ترین پرونده‌هایی که خواهان بسته شدن آن است، پافشاری بسیاری داشت. نخست صلح در خاورمیانه با موضوع ایران و صلح در خاور دور با موضوع خلع سلاح اتمی کره‌شمالی.
توجیه ترامپ این است که این دو موضوع برای منطقه و جهان خطر به شمار می‌رود و باید حل شود اما وقتی به هیچکدام دست پیدا نکند چاره در آن است تا به نزدیک ترین دستآویز یعنی دموکرات‌ها، اَنگِ توطئه کردن و فرومایگی سیاسی بزند.
سوال دیگر ما این است؛ وقتی برخی جناح‌های سیاسی می‌گویند هر توافقی بد است مگر در آن که در دوران صدارت ما رخ دهد! آیا می‌توان این گونه متصور بود که دموکرات‌ها نمی‌خواهند مسائل ایران و کره‌شمالی به دست ترامپ و در نگاهی کلان تر در دوران حضور جمهوری خواهان در کاخ سفید، جامه عمل بپوشد؟!
باوند صراحتاً این موضوع را رد می‌کند آن هم بدان دلیل که عدم توافق در هر دو موضوع را محتمل و قابل پیش بینی می‌داند.
وی در ادامه می‌گوید: دموکرات‌ها در مسائل بین‌المللی و حقوقی بسیار آگاه هستند و به خوبی می‌دانستند که چنین توافقی حاصل نخواهد شد، پس بدیهی است روی اسب بازنده قمار نکنند! وقتی دموکرات‌ها از نتیجه موضوعی باخبر باشند قابل قبول نیست خود را در معرض بدبینی جامعه جهانی و جامعه داخلی آمریکا قرار دهند.
کره‌شمالی تا همین جا نیز تنها و تنها به توقف برنامه‌های اتمی و موشکی خود تن در داده و نه از بین بردن آن چون مترصد از بین رفتن تحریم‌ها است. دموکرات‌ها از این جهت می‌دانستند این مذاکرات به نتیجه نخواهد رسید چون از خواست آمریکا و مواجهه کره‌شمالی باخبر بوده‌اند فلذا طرح این تئوری که دموکرات‌ها می‌خواهد جمهوری خواهان را با شکست در برنامه‌های پیش روی خود رو در رو کنند از اساس رد می‌شود. مضافاً این که هیچ کدام از این دو حزب یعنی دموکرات و جمهوری خواه بر سر منافع ملی آمریکا با رقیب در نخواهد افتاد.
سوال دیگر ما این است: در برهه ای چنین تصور می‌شد که زورآزمایی‌های جناحی در ایران بر سر مسائل هسته ای بدان معنا است که هرگونه توافق هسته ای بد است مگر آن که پشت میز مذاکرات همفکران ما نشسته باشند و نه جناح رقیب! آیا با چنین پیش فرضی می‌توان به ماجرای کوهن و ادعای ترامپ نگاه کرد؟
هرمیداس باوند می‌گوید: وقتی ترامپ به مسئله به صورت مبالغه آمیز نگاه کرده باشد طبیعی است چنین تحلیل‌هایی هم به میانه ماجرا کشانیده شود، اما واقعیت آن است که ترامپ فهمیده چانه‌زنی فایده ای ندارد پس میز مذاکرات را ترک کرده. حال با توجه به آن توئیت هم باید گفت موضوع روی خود شخص ترامپ اثر گذاشته نه کل ماجرای مذاکره. پس باید پذیرفت در این فضا طرح آن موضوعات پذیرفتنی نیست.
می‌گوییم جالب ماجرا ان جا است که نه بولتون، نه پنس، هیچکدام شکست در مذاکرات را نمی‌پذیرند و می‌گویند ما شکست نخوردیم بلکه زیر یک توافق بد را امضاء نکردیم، شما با این ادعا موافقید؟!
باوند در پاسخ می‌گوید: چه فرق می‌کند بگویند شکست خورده‌ایم یا توافق بد را تایید نکرده‌ایم؟! وقتی توفیقی حاصل نیامده هر تفسیری می‌تواند برای لاپوشانی مطرح شود. هدف محقق نشده حالا به هر دلیلی! هرچه در اظهارنظرات گفته می‌شود صرفاً جنبه حیثیتی و حفظ آبرو دارد.
وی در ادامه می‌گوید: ترامپ به دنبال بهانه بوده، بهانه هم توسط دموکرات‌ها آماده و مهیا تحویل او شده است! ترامپ می‌خواهد اینچنین تلقین کند که دموکرات‌ها نسبت به منافع ملی آمریکا بی‌تفاوت هستند. یقین بدانید در انتخابات آینده، ترامپ از همین موضوع بهره خواهد برد که دموکرات‌ها نسبت به حفظ منافع و پرستیژ بین‌المللی آمریکا بی تفاوت هستند و این یک‌نقطه تاریک در پرونده دموکرات‌ها است.
از طرف دیگر در نطق‌ها خود را مخالف سوسیالیزم نشان می‌دهد، این بدان معنا است که از هم اکنون جنگیدن با ساندرز را آغاز کرده با این ذهینت که ساندرز مبلغ سوسیالیزم است و ترامپ مخالف با این ایده. ترامپ می‌کوشد ساندرز و جناح رقیب را مخالف ارزش‌های اصولی آمریکا جلوه دهد.
سوال دیگر ما این است، آگاهان و تحلیلگران سیاست بین الملل این گزینه را مطرح می‌کنند که در ماه‌های منتهی به انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا، ترامپ برای پیشی گرفتن از رقبا، خواهد کوشید تا پرونده ایران و کره‌شمالی را تمام شده تلقی کند. مثلا در موضوع ایران می‌گویند چه بسا بخشی از تحریم‌ها و نیز بحث برجام را به نوعی چانه زنی نرم تبدیل کند، چقدر این موضوعات می‌تواند مقرون به واقعیت باشد؟!
آقای باوند می‌گوید: این موضوع جدیدی نیست! ترامپ در همین مذاکرات اخیر هم به دنبال انعکاس بین المللی بود و شاید به همین دلیل بود که خود موضوع را به دست گرفت. معمول و مرسوم در جهان این گونه است که وزارت امور خارجه مقدماتی را برای مذاکرات فراهم می‌آورند و روسای جمهور در نهایت به صورت سمبلیک پای توافقات را امضا می‌کنند اما ترامپ همه رسوم و فرمول‌ها در این باره را به هم ریخت و خود، شخصاً وارد موضوع شد و این بدان معنا است که می‌خواهد خود را یک ابرقهرمان جلوه دهد.
ترامپ حتی با وجود فرستادن وزیر امورخارجه‌اش، باز هم به گونه‌ای عمل می‌کند که حضور وی بیشتر از هر شخصیتی نمایان باشد و این گونه تلقین شود که او مذاکرات را یک تنه به پیش می‌برد.
باوند می‌گوید: شما را ارجاع می‌دهم به زمانه نیکسون و برقراری ارتباط با چین کمونیست و ماجرای پینگ پنگ سیاسی که در نهایت به برقراری ارتباط منجر شد.
و سوال آخر: اگر همین امروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شود، آقای ترامپ شانسی برای راهیابی مجدد به کاخ سفید خواهد داشت؟
در این مورد اما و اگرها فراوان است. اما به نظر من شیوه‌های اتخاذ شده از سوی آقای ترامپ یک نوع شبه انزواطلبی است. وقتی می‌گوییم سیاست ترامپ، سیاست انزواطلبی است منظورمان حمله ترامپ به ناتو، ابراز خوشحالی از خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، تشویق دیگر کشورها برای تبعیت از بریتانیا، خروج از نفتا، پاسفیک و... است. باید به سیاست‌های ترامپ رجوع کرد تا ببینید انزوا‌طلبی در مفهوم جهانی در مورد آمریکایی‌ها رخ داده است.
او در نظر ندارد که موضع‌گیری‌هایش روی وجهه جهانی آمریکا تاثیر منفی گذاشته و تمام تلاش‌های صورت گرفته از سوی او مالی است نه دیپلماتیک!
روش و منش ترامپ مبتنی بر «پوپولیسم» است و برخی ایالت‌ها متاسر از این روش و منش! پس در حال حاضر هنوز نمی‌توان به طور قطعی نظر داد که موفق می‌شود یا نه. اما با همین شیوه رفتاری که از ترامپ سراغ داریم اگر طی پنج- شش ماه آینده اگر انتخاباتی در آمریکا برگزار شود قطعا ترامپ کوچک‌ترین شانسی نخواهد داشت.