مواجهه با پول‌های کثیف انتخاباتی

 
 
 
 


بهترين وسيله برخورد با پول‌هاي کثيف و حرکت‌هاي ناسالم مالي و سياسي، شفافيت، آزادي رکن چهارم دموکراسي يعني مطبوعات و باز گذاشتن فضا براي منتقدين است. اگر چنين شرايطي شکل‌گيرد رسانه‌ها و چهره‌هاي شاخص منصف و منتقد مي‌توانند مشکلات را مطرح و براي حل آن چاره انديشي کنند. نظام حاکم بر کشور ايران جمهوري است، جمهوري نيز بايد مبتني بر آراي مردم و انتخابات باشد. بنابراين بايد انتخابات يا احزاب شناسنامه‌دار شناخته شده و شاخصي وجود داشته باشند تا آينده درازمدت سياسي‌شان را مد نظر قرار دهند و براساس اين دورانديشي بيايند عناصر کارشناس، متدين، شجاع، متخصص و کارآمد را براي تضمين اعتبار بين نسلي خودشان معرفي نمايند. همچنين نظارت بر عملکرد افراد معرفي شده از سوي خودشان را برعهده گيرند. از سوي ديگر مردم نظارت بر احزاب ضامن دائمي شدن احزاب بر نيروهايشان خواهد بود. طبيعي است در چنين شرايطي احزاب به دليل حيثيت درازمدتشان سوءاستفاده و يا کج روي افراد خود را خيلي جدي‌تر از سازمان‌هاي نظارتي رصد خواهند کرد. زماني که مشاهده مي‌کنيم احزاب انتخاباتي شب قبل از انتخابات ليست مي‌بندند و فرداي آن که انتخابات تمام مي‌شود چه موفق شوند چه شکست را پذيرا باشند هيچ کس دسترسي به دفتر و برنامه‌هاي اين احزاب ندارد، طبيعي است که نقش پول‌هاي کثيف، جريان‌هاي قومي و ذي‌نفوذان محلي بالا مي‌رود. بنابراين به طور طبيعي حتي اگر پول‌هاي کثيف در آراي انتخابات کارايي نداشته باشد که البته دارد، خود به خود به دليل بدهکاري که براي يک فرد در جريان انتخابات به‌وجود مي‌آيد، همچنين به دليل رانت‌هاي اطلاعاتي که بعد از آن در اختيار حاميان چنين فردي قرار مي‌گيرد وضعيتي بسيار بدتر از صرف وجود پول کثيف در انتخابات شکل مي‌گيرد. در نتيجه نگاه نمايندگان به جاي آنکه ملي باشد بيشتر به پروژه‌هاي عمراني منطقه‌اي معطوف خواهد شد. به گونه‌اي که اگر پول و بودجه 10 سال کشور را نيز مصروف داريم نمي‌توانيم پروژه‌هاي نيمه تمامي که ميلياردها پول بيت‌المال و خزانه دولت مي‌توانسته کارهاي اساسي و استراتژيک گره‌گشايي نمايد صرف پروژه‌هاي نيمه تمام شده است که امروز عملا توجيه اقتصادي‌اش را از دست داده است. بنابراين در کوتاه مدت براي مبارزه با پول‌هاي کثيف، در درجه اول؛ باز گذاشتن دست مطبوعات و رسانه‌ها صورت پذيرد. دوم؛ بر اساس آنچه رياست قوه قضائيه بيان داشتند مي‌بايستي منتقدين تشويق گرديده و چنين امري عملياتي گردد. به گونه‌اي که اگر فردي انتقاد منطقي کرد و با سند و مدرک خلافي را افشا نمود اگر مورد تقدير قرار نگرفت حداقل با چنين فردي برخورد قضايي صورت نگيرد. همچنين در دراز مدت به نظر مي‌رسد که اجازه دادن و ميدان دادن به احزاب با هويت که بتوانند همانند ساير کشورهاي مردمسالار که احزاب تعيين کننده رئيس دولت هستند بتوانند نقش مردمي و بين بخشي خود را ميان مردم و نظام اجرايي کشور ايفا نمايد. در خصوص اين مساله که چه تمهيدات قانوني براي جلوگيري از ورود پول‌هاي کثيف به انتخابات انديشيده شده؟ مي‌توان گفت قانون وجود دارد به گونه‌اي که ما به‌صورت هر روزه سختگيري‌هاي قانوني را بيشتر کرده‌ايم. در سال‌هاي اول انقلاب تنها مي‌بايستي روساي قوا و وزرا اموال خود را اعلام مي‌داشتند، اما امروز قانون اعلام داشته بايد حتي بخشداران اموالشان را اعلام کنند. آيا فساد کاهش پيدا کرده است؟ آيا دستگاه‌هاي مسئول بدون همراهي و مشارکت مردم مي‌توانند موفق به افشاي تخلفات شوند؟ مشارکت و نظارت مردم در چنين زمينه‌اي مي‌تواند بزرگترين ابزار بازدارنده باشد.