تشکر حضوری ظریف از روسیه و چین

آفتاب یزد- گروه سیاسی: وزیر خارجه ایران به پکن رفته تا درباره تقویت مناسبات سیاسی و نظامی با چینی‌ها گفت‌وگو کند، یک روز بعد از آنکه همکاری بی‌سابقه نظامی ایران و چین در رزمایشی دریایی در دریای عمان پایان یافته است. همین پالس‌ها شاید در نگاه اول کافی باشد از اینکه بگوییم یک شیفت پارادایمی در سیاست خارجی ایران نسبت به چین رخ داده است و حالا پکن کم کم به مرکزیت توجه تهران تبدیل می‌شود. چنین فرضیه‌ای چندان غیر معقول هم نخواهد بود وقتی عمق چالش‌های ایران با غرب بیشتر شده و رابطه با واشنگتن بیش از هر زمانی رنگ و بوی خصم به خود گرفته است و ایران به دنبال تقویت روابط خود با سایر قدرت‌های جهانی و به ویژه تمرکز بر قدرت‌های شرقی است. دیروز ظریف درحالی که در سفر چین است در توئیتر خود نوشت: «پتانسیل‌های نقشه راه دوجانبه 25ساله برای تقویت بیشتر مشارکت استراتژیک جامع میان ایران و چین بسیار گسترده است.
ما برای تحقق بخشیدن به آن تلاش می‌کنیم و در عین حال به دنبال همکاری نزدیک‌تر منطقه‌ای و جهانی هستیم.» وزرای امور خارجه دو کشور، درباره اجرایی کردن اتفاق آراء رهبران دو کشور، تحکیم اعتماد دوجانبه سیاسی، تعمیق همکاری عمل‌گرایانه، پیش‌بردن شراکت جامع راهبردی میان چین و ایران و همچنین شروع سالی پر از امید در کنار هم رایزنی کردند. وزیر امور خارجه چین گفت که تغییرات مهمی در وضعیت هسته‌ای ایران در حال شکل‌گیری بوده و توافق جامع[برجام] با تغییراتی جدی روبه‌رو است. وانگ یی تاکید کرد که توافق جامع که در شورای امنیت سازمان ملل تایید شده است، نتیجه مهم دیپلماسی چندجانبه می‌باشد. او همچنین بیان کرد که حفظ صلاحیت و کارآمد بودن این توافق، حفظ چندجانبه‌گرایی، قوانین بین‌المللی و اصول بنیادی روابط بین‌المللی است. وزیر امور خارجه چین در ادامه گفت انتظار می‌رود که تمام طرف‌های برجام، مسیر درست را در پیش گرفته، در برابر فشار خارجی پایداری کرده، با اختلاف‌ها از طریق گفتمان و مذاکره کنار آمده و با جدیت توافق هسته‌ای را حفظ و اجرا کنند.
> مثلث چین، آمریکا و ایران
آنچه ظریف در توئیتر خود اشاره کرده یعنی مشارکت استراتژیک در ادبیات سیاست بین‌الملل بالاترین سطح اتحاد میان دو کشور توصیف می‌شود اما چقدر ظرفیت تحقق چنین رابطه‌ای میان دو کشور وجود دارد؟ در مطالعات روابط بین‌الملل نظریه وابستگی متقابل از اواخر قرن بیستم متولد شد و روز به روز نیز اهمیت و علاقه به آن بیشتر شده است. این نظریه در واقع بر این موضوع تاکید دارد که دو کشور زمانی می‌توانند روابط مستحکمی با هم برقرار کنند که اقتصاد آنها متقابلا به هم وابسته شود و این موضوع موجب بهبود روابط در سطوح سیاسی و امنیتی نیز خواهد شد. با تکیه بر این نظریه ایران و چین راه درازی برای دستیابی به یک مشارک استراتژیک دارند. چین سالانه 17 میلیارد دلار کالا به ایران صادر می‌کند و در مقابل 15 میلیارد دلار نیز از ایران واردات دارد. عمده این واردات به نفت و مشتقات آن باز می‌گردد که اگرچه کالای استراتژیکی است اما کالایی آسیب پذیر در اقتصاد است چرا که در واقع خام فروشی محسوب می‌شود. در مقابل چین سالانه 388 میلیارد دلار کالا به آمریکا صادر می‌کند که بیش از 18 درصد کل صادرات آنها است و 135 میلیارد دلار نیز از ایالات متحده وارد می‌کند. این نشان می‌دهد وابستگی اقتصادی پکن و واشنگتن در سطح بسیار بالایی وجود دارد به همین دلیل است که دو طرف همواره تلاش کرده‌اند به نوعی با هم کنار بیایند. حتی جنگ تجاری که ترامپ به راه انداخت نیز مداوم از سوی رئیس جمهور آمریکا هدفی برای مصالح بهتر میان دو طرف دارد و هیچ‌یک توان رد طرف مقابل خود یا حرکت به سمت اقدامات تنش آمیز را ندارند.


درباره امکان همکاری چین و ایران خبرگزاری روسی اینترفکس در میانه دسامبر (دو هفته پیش) در گزارشی درباره روابط ایران، چین و روسیه با بیان اینکه در شرایط فعلی روابط این
سه کشور دورنمایی برای شراکت استراتژیک نیست، نوشت: «درصورتی که ایران وارد معادلات پیچیده روابط از جمله پیمان شانگهای شود در این صورت حمایت این دو کشور دارای یک کانال جدی‌تری می‌شود چرا که پیوندهای این روابط نه تنها سه‌جانبه بلکه می‌تواند سبب ایجاد بلوک قدرتمندی در شرق آسیا علیه منافع آمریکا شود.»
> راهی که احمدی نژاد رفت
از سال 1384 همزمان با روی کارآمدن محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور تا سال 1392 سیاست خارجی ایران با اولویت بخشیدن به مسئولیت‌های فراملی و نوع برداشت از نظم بین‌المللی در تقابلی آشکار با مجموعه قدرتهای غربی قرار گرفت و به همین دلیل زمینه برای همکاری‌های فراگیر میان ایران و کشورهای موسوم به «شرق» فراهم شد. اما این سیاست نتوانست در روز مبادا که همان زمان تحریم‌های سال 90 و 91 است به دولت او در مدیریت بحران کمک کند. سیاست نگاه به شرق در شرایطی از سوی ایران به کار گرفته شد که در عرصه بین‌المللی مبادلات کشورهای شرق و غرب به سرعت در حال افزایش بوده است. ارائه این برداشت که می‌توان از توانمندی‌های شرق برای ایجاد توازن در برابر غرب بهره گرفت خود نشانه‌ای از نوعی نگاه آرمانی و ساده انگارانه به عرصه بین‌المللی است. از سوی دیگر سیاست نگاه به شرق در ایران همواره سیاستی واکنشی بوده و نه کنشی. در واقع درحالی که دولت اصلاحات با سیاست تنش زدای خود به دنبال بهبود روابط با غرب بود، وقتی احمدی نژاد به عنوان رقیب سیاسی اصلاحات به میدان آمد در سیاستی واکنشی به آنچه در گذشته رخ داده به طور کلی اهمیت روابط با غرب را نفی و سیاست نگاه به شرق را تعریف کرد. این سیاست واکنشی از سوی طرف مقابل نیز درک می‌شود و به همین دلیل است که چین با درک چنین فاکتورهایی در روابط خود با تهران احتیاط لازم را به خرج می‌دهد. به همین دلیل است که چین به عنوان عضو دائم شورای امنیت در نهایت قطعنامه 1929 شورای امنیت علیه ایران را در همان زمان احمدی نژاد تایید کرد تا یکی از سخت‌ترین تحریم‌های بین‌المللی بر تهران وضع شود. به طور کلی راه حل پکن برای وضعیت ناخواسته کنونی در روابط خود با ایران و آمریکا تلاش برای ایفای نقش یک میانجی است؛ نقشی که در پرتو آن چینی‌ها هم خواهند توانست روابط خود را با تهران و واشنگتن به صورت همزمان حفظ کنند و هم از درگیری در برخی حوزه‌های جدید در برابر غرب بپرهیزند. این حفظ رابطه البته بر اساس میزانی از منافعی است که آمریکا و ایران برای چین دارند و طبیعتا براساس همان فاکتور تراز تجاری، منافع واشنگتن برای آنها بیشتر است.
> گزینه‌هایی برای نمایش عدم انزوا
در ادامه همان سیاست واکنشی، حالا دولت روحانی نیز تمرکز ویژه‌ای را برای روابط با پکن گذاشته است. وقتی برجام به عنوان مهمترین و چه بسا تنها دستاورد حسن روحانی به لبه پرتگاه رفت و سرنوشت این توافق حالا در شرایطی مبهم است به نظر می‌رسد که این بار تیم ظریف است که باید مانور نگاه به شرق بدهد و از حرکت بر مسیر مشارکت استراتژیک میان چین و ایران بگوید. اما یک کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با آفتاب یزد می‌گوید تعبیر «مشارکت استراتژیک» برای ایران و چین را نمی‌تواند براساس شاخص‌های روابط بین‌الملل بپذیرد و این رابطه دست کم در شرایط فعلی چنین قابلیتی ندارد. علی بیگدلی گفت:«سفر اخیر ظریف به روسیه و سپس چین در واقع به نوعی برای تشکر از حضور این دو کشور برای رزمایش مشترک بود چرا که اصلی‌ترین محرک‌های مانور این بود که می‌خواستیم نشان بدهیم در نظم آمریکایی در انزوا نیستیم و چین و روسیه در این شرایط گزینه‌هایی برای نشان دادن عدم انزوای ایران هستند، اگر برخی معتقدند روابط استراتژیک است اما نمی‌توان پایبند این نوع اظهار نظرها شد و کشورهایی چون چین و روسیه نشان داده‌اند اگر لازم باشد براساس منافع خود چرخش خواهند داشت.»
او با بیان اینکه چین نیز پیش از این در رای‌گیری شورای امنیت علیه ایران رای داده و اگر امروز نیز پرونده ایران از شکل برجام خارج شود و به شورای امنیت برود آنها خود را درگیر تنش بین‌المللی نمی‌کنند و در کنار ایران قرار نخواهند گرفت، افزود: «شاهدی بر این مدعا را باید در پیمان شانگهای دید که روسیه و چین بنیانگذار آن بودند و الان نیز بیشترین نفوذ را در این پیمان مهم سیاسی - امنیتی دارند همچنان از عضویت دائم ایران سرباز می‌زند درحالی که برای یک همکاری استراتژیک عضویت ایران در شانگهای باید در کوتاه‌ترین زمان ممکن انجام شود.» این کارشناس ادامه داد:«مسئله بعدی این است که اساسا چین و روسیه به لحاظ توان سرمایه‌گذاری و به ویژه قدرت تکنولوژیک نمی‌توانند نیازهای اقتصاد ایران را آنطور که باید و شاید برطرف کنند.»
روابط ایران و چین در سال‌های اخیر فراز و فرودهایی داشته اما به طور میانگین این روابط سیر صعودی داشته است. با توجه به جایگاه جهانی چین چنین مسیری نیز عقلانی است که از سوی تهران دنبال شود اما نباید به دنبال بزرگ نمایی از روابط بود یا میل خود به غایت یک رابطه را به عنوان یک فکت منعکس کرد. در واقعیت چین از سال 1970 که روابط با ایالات متحده را از سرگرفت و به خصم خود با واشنگتن پایان داد تا امروز نشان داده با وجود آنکه قدرتش چند برابر شده اما مایل نیست اقدامات تند علیه نظم بین‌المللی آمریکایی انجام دهد. در واقع درحالی که چین به لحاظ ظرفیت و قابلیت‌ها و نوع گفتمان قالب بر حکومتش به عنوان یک دولت رویژنیست (تجدیدنظر طلب) مطرح است اما رویکرد پراگماتیک (عملگرایانه) رهبران کمونیستی چین موجب شده تا آنها از هرگونه اقدام عملی که حساسیت آمریکا را برانگیزد خودداری می‌کنند.