روزنامه همدلی
1398/10/15
شهادت مشتاق تو بود
غلامعلی رجایی - نماز صبح را که خواندم خبر وصال سرخت را که سالها منتظر آن بودم و هر بار با حضورت دراین طرف وآن طرف دلم میلرزید و دعا میکردم که خدا تو را به سلامت بدارد، شنیدم. شوکه شدم. ابتدا باورم نشد. فکرکردم از این دست خبرهای ساخته شده درفضای مجازی است، اما دقایقی بعد که دیدم سپاه این خبر را تایبد کرد و خبر از رسانه ملی هم منتشر شده، باورم شد. باورم شد که بالاخره عروس زیبای شهادت که سالها بیتاب وصال تو بود، به آرزویش رسید.شب جمعهای که خدا، خوبترین خوبها را به دیدار خود میخواند، تو را به سوی خود برد. اکنون ساعت هفت صبح است، چند ساعت پس از عروج سرخت به ملکوت.آمریکا رسما شهادت تو را برعهده گرفت تا انتقام شکستهای پیدرپی برنامههای خود را که توسط عمالش داعش و...دنبال میشد، از تو و از ملت ایران که تو فرزند برومند آن بودی، بگیرد. جهان به یاد دارد وقتی مقتدرانه گفتی اعلام میکنم تا سه ماه دیگر جهان شاهد شکست کامل داعش در منظقه خواهد بود و با حضورت در ابوکمال سوریه پایان کار داعش را مقتدرانه به جهان اعلام کردی، چه دلهایی که شاد نشد و چه عزایی که دشمنان اسلام و بشریت نگرفتند. که دیدند با صرف میلیاردها دلار هزینه و دادن تلفات، تیرشان در تجزیه جهان اسلام به دولتهای کوچک برای راحت بلعیدهتر شدن به سنگ خورد.امریکا تو را باعث شکست برنامههای خود در این سالها میدانست.
امریکا شیطان بزرگ، اگرچه تو را به شهادت رساند، اما اکنون و شاید برای مدتهای طولانی از خشم مردان مقاومت درتمام دنیا دچار وحشت شد.
همین الآن خبرها حاکی از این است که امریکا سفیر و نیروهای خود را از بغداد به امریکا فراخوانده است. این طلیعه شکستهای امریکاست؛ چون از این پس روی آرامش را به خود نخواهد دید. میبینی که مرگ سرخ تو چگونه باعث وحشت امریکا شده است. رفتی و با رفتنت عزتت بیشتر شد. حالا دنیا خواهد دید که در لبنان و سوریه برای تو چه خواهند کرد. جهان منتظر نطق آتشین برادرت سیدحسن نصرالله است و انتقام خون تو توسط برادرانت حزبالله لبنان از ستمکاران.
سپاهیان و ایرانیان و غیرایرانبان به تو غرور داشتند و اگرچه با رفتنت غرورشان شکست، اما قاسمها برخواهند ساخت و این خلا را جبران خواهند کرد.
خون سرخ تو با خونهای عراقیها و لبنانیها بر زمین ریخته شد تا از آن در ایران و عراق و لبنان صدها و هزاران قاسم سلیمانی برخیزد! چه سخاوتمندانه با خود نه نفر را به بهشت حق مهمان کردی. ابومهدی ویاران دیگرت.
تردید ندارم تا ایران هست که همیشه هست، به عنوان یک شهید سرافراز مزارت دارالشفای آزادگان خواهد شد. از این پس چه میادین و مکانهایی که با نام تو زینت نخواهند گرفت. کرمان عزیز که جای خود دارد.
تردید ندارم سیدااشهداعلیهالسلام از تو به پاس خدماتت به ایران و عراق و لبنان و سوریه و یمن و بحرین قدردانی بسیار خواهد کرد و جهان اسلام درسوگ تو خواهد گریست و دشمنان اسلام شادمان که تو در این عرصه خاک دیگر نیستی تا از طنین گامهایت ارکانشان به لرزه درآید.
تردید ندارم دشمن از شهادت تو پشیمان خواهد شد.
دلم برای فرزندان شهیدی میسوزد که هرازچند بار به آنها سرمیزدی و آنها را پدرانه و مهربانانه در آغوش میکشیدی؛از آغوشت محروم شدند برای همیشه.
این دنیا دیگر با رفتن تو خیلی جای ماندن نیست. باور کن. این را از ته دل میگویم. تا خبر را شنیدم یاد خاطرهای با تو افتادم. سالها قبل که با هم یک ماه درسفر مکه و هماتاقی بودیم و از سوی بعثه نمایندگی رهبری نظارت کاروانهای حج را دنبال میکردیم. روز آخر به من گفتی رجائی، برویم برای وداع با بیتالله الحرام. رفتیم و طواف وداع بیت کردیم. وقتی خواستیم برگردیم پشت محوطه چاه زمزم ایستادی و آرام اشک ریختی و با خدایت و با کعبه معظمه حرفهایی گفتی که چون با فاصله درکنارت شاهد این صحنه بودم، نشنیدم. به گمانم بیتاللهالحرام هم دیگر تو را ندید.
من اما دل تنگ ندیدن چهره معصوم تو و بارش اشکهای آرام تو هستم، وقتی ازبیتابی وصال یاران شهیدت بخصوص احمد کاظمی میگفتی با خود میگفتم خوشا به حال حاج احمد که حاج قاسم بیتاب وصال اوست. اشکهایی که اکنون در سرای باقی به لبخند تبدیل شده است.تردید ندارم در اولین لحظه شهیدان احمد کاظمی و مهدی باکری و حسین خرازی و همت و صدها شهیدی که دردوران جنگ با فرماندهیات به فیض شهادت رسیدند، لبخند زنان تو را استقبال کردهاند. اکنون که این کلمات را مینویسم، یاد پیامی افتادم که توسط یکی از سرداران کرمانی سپاه به تو دادم که در دورانی که خیلی از فرماندهان جنگ از ترس یا احتیاط از عتابهایی که ممکن است بشوند دیدار با هاشمی را که فرمانده آنها در جنگ بود ترک گفتهاند تو چرا که کرمانی هستی سری به ایشان نمیزنی و اندکی بعد آمدی و با هاشمی نیمهمحصور و مظلوم دیدار کردی. بعدها هم که با هاشمی عزیز ذکر خیرت بود، به من میگفت هرازچند گاهی با او دیدار میکردهای. خیلیها خواستند تو را هزینه بازیهای بیارزش سیاست در داخل کنند، اما هوشمندانه تن به این بازیها ندادی. قاسم، مرگ در رختخواب و با بیماری و حادثه برای تو کوچک بود و ظلم به شهادت. سالها شهید بودی. این را همه میدانند. شهادت تو را خیلیها از جمله من انتظار میکشیدند. شهادت تو یک امر منتظره بود نه غیرمنتظره؛ عجیب بود اگر شهید نمیشدی. تو هر لحظه شهید بودی. مگر این خاطرات با تو مرا رها میکنند؟.به من حمله میکنند تا برصفحه کاغذ بیایند و از تو بگویند. در مسجد ولیعصر-مسجد خوزستانیهای مقیم تهران –به تو گفتم کسی را از اولیای خدا میشناسم و میتوانم از او برایت «حرزی» قوی بگیرم تا همراهت باشد و حافظت. تشکری کردی و انگشترت را نشانم دادی و گفتی نه، ممنونم، یکی دارم که خیلی قوی است. خبر شهادتت را که شنیدم با خود گفتم شوق وصالت به شهادت چنان زیاد شده بود که «حرزی قوی» که میگفتی با خود داری هم، حریف نرفتنت نشد. درمسجد شاهد بودم به لحاظ امنیتی که سخت مراقب خودت بودی، سرت را پایین انداخته بودی تا دوربینها تو را به تصویر نکشند وهرازگاهی که چند لحظه سرت را بالا میآوردی و تا دیدی دوربینها به دنبال شکار تصویر حضورت در مجلس هستند، فورا به حالت قبل برمیگشتی و به من میگفتی، رجایی، به این فیلمبردارها بگو از اینجا بروند و از من چیزی ضبط نکنند که آنها را خواستم و پیامت را گفتم که پذیرفتند و از آن نقطه فاصله گرفتند. اکنون که با اشک این کلمات را نه تعظیم منزلت تو که برای تسلای دلم که عاشقت بود مینویسم، پیام رهبری منتشر شد و در ایران سه روز عزای عمومی اعلام کرد، امری که کمتر برای بزرگانی در حد مراجع اتفاق افتاده است. قاسم، چه عیشی دارند کوچکنندگان از این خاکدان با دیدنت این چند ساعت و از این پس و چه دلهایی که همیشه پس از تو حسینیه ماتم شده و خواهدشد. تردید ندارم چشم ایران در سوگ تو خواهد گریست و در سراسر کشور برای تو بزم ماتم برپا خواهد شد. قاسم جان، اشک امانم نمیدهد، چه اشکهایی که از این پس از دیدهها بر تو خواهد بارید. هرچه برایت قرآن میخوانم تا بدرقه رفتن سرخت باشد، قلبم آرام نمیشود. درفکر بیتابی آن انگشتر و مهرنمازی هستم که دیگر با تو نماز نخواهد خواند. و دست قطع شدهای که در عزای حسین برسینه نخواهد خورد! قاسم،ای مصداق اتمِ آیت«ومنالمومنین رجال صدقوا ما عاهدواالله علیه فمنهم من ینتظر وما بدلوا تبدیلا»ای شهید همیشه زنده، شهادت مبارکت باد که لایق آن بودی. چه تشییعی از تو درتهران خواهد شد. تشییعی به یاد ماندنی و تاریخی از قدردانی مردم نسبت به توای جوانمردی که درم و دینار و دلار و درهم نیندوختی و سالها جان درطبق تقدیم نهاده بودی تا یار از تو بخرد و خرید. به نیکوترین قیمت بهای اشک و محبت دل میلیونها مردم. درود بر ملت ایران و مردم کرمان که همچون تو گوهری وگوهرهایی را در دامان خود پرورانده و خواهد پرورد. قاسمای مرد بیپایان، از این پس تاریخ ایران و اسلام از تو بسیار خواهند گفت.
نمیدانی با این همه دل چه کردی با ناگهان رفتنت.
کاش مزارت درحرم محبوب و مرادت امام باشد!
سایر اخبار این روزنامه
واکنشهای جهانی نسبت به شهادت قاسم سلیمانی ادامه دارد دینامیت در قوطی کبریت
نگاهی به واکنشهای مختلف چهرههای هنری به خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی در فضای مجازی
به بهانه زادروز بهرام صادقی بهرام گور گنبد هشتم؛ «صهبا»ی بیفروغ
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی: انتقام سخت مورد اشاره رهبری، معنایش جنگ نیست
پیکر مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی امروز در چند شهر کشور تشییع میشود سردار در آغوش ایران
«همدلی» در گفتوگو با کارشناسان، چشمانداز بازار نفت و سهام را در پی شهادت سردار سلیمانی ارزیابی کرد
بعد از حدود 10 سال از تصویب قانون «احیا، بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده» فقط 40درصد در نوسازی رشد داشت، امیدها به 1400بسته شد
شهادت مشتاق تو بود
نماد وحدت ملی
شهادت در لحظهای تاریخی