هیچ‌کس، هاشمی نشد

هيچ‌کس، هاشمي نشد. نه براي امام و آقا، نه براي انقلاب و نظام، نه براي مردم و کشور. هيچ‌کس، هاشمي نشد. نه براي عراق و لبنان و عربستان، نه براي افغانستان و تاجيکستان و ترکمنستان. هيچ‌کس، هاشمي نشد، نه براي روسيه و غرب، نه براي اسلام‌گراهاي ترکيه و بوسني. اين حرف‌ها البته تقديس هاشمي نيست. چرا که او خود صادقانه مي‌گفت هم خدمت کردم و هم خطا. به‌خاطر همين هم مي‌گفت بايد صداي شکستن خود را بشنوم. پس اجازه داد تا هرکسي چنگ بر چهره‌اش بکشد. تخريبش کند تا بيشتر بشکند. هاشمي، عاشق شکسته شدن خود بود. پس تقديس او از اساس بي‌معناست. اما اين ادعا که «هيچ‌کس هاشمي نشد» ادله غير قابل انکاري دارد که نمي‌توان بسادگي از کنار آن گذشت. مثلا اگر هاشمي، کنار امام نبود، چه کسي مي‌توانست همچون مشاوري امين برجسته در تمام بحران‌ها، نقش‌آفريني و گره‌گشايي کند؟ يا همين امروز چه کسي را مي‌توان نام برد که نقش بي‌بديل هاشمي را بازي کند؟ آيا مجمع تشخيص مصلحت نظام با رياست هاشمي، بن‌بست شکني مي‌کرد يا امروز؟ مجلس خبرگان چطور؟ آيا خبرگان با رياست هاشمي معتبرتر و مقبول‌تر بود يا امروز؟ واقعا نمازجمعه‌هاي هاشمي بيشتر به نفع نظام بود يا برخي نماز جمعه‌هاي امروز؟ هاشمي هميشه سينه خود را سپر امام و رهبري مي‌کرد. تا عمود خيمه انقلاب آسيب نبيند. ولي امروز چه؟ در همين قضاياي اخير بنزيني در کشور، چند نفر از بزرگان کشور را ديديد قبل از آقا، سينه خود را سپر کنند تا ايشان هزينه ندهند؟ درباره FATF چطور؟ امروز چند نفر از اعضاي معزز مجمع، شهامت پذيرش هزينه‌هاي تصويب آن را دارند تا احتمالا مانند قضيه بنزين، کار به مداخله مستقيم رهبري کشيده نشود؟ واقعا اگر امروز هاشمي رئيس مجمع بود، خود را کنار مي‌کشيد تا هزينه‌هاي احتمالي به سمت رهبري برود؟ براي انقلاب و نظام، هم هيچ‌کس، هاشمي نشد. واقعا چند نفر را مي‌توان پيدا کرد که از مرداد ماه سال 37 تا دي ماه سال 95 يکقدم از پايبندي خود به اصول اساسي انقلاب و جمهوري اسلامي عقب ننشسته و بارها تا مرز شهادت فيزيکي و آبرويي پيش نرفته باشد؟ براي مردم و کشور هم، هيچ‌کس هاشمي نشد. چون رابطه عقلاني و عاطفي چند نسل متوالي، هرگز با هاشمي قطع نشد و آمارهاي انتخاباتي کشور از سال 58 تا 94 شاهد بي‌بديل اين مدعاست که چگونه مهر اعتماد ملت بر کارنامه نماد اعتدال و توسعه درطي چند دهه، ثبت شده باشد؟ براي عراق و لبنان و عربستان هم هيچ‌کس، هاشمي نشد. درست مثل افغان‌ها و تاجيک‌ها و ترکمن‌ها. بي‌دليل نبود که پرشکوه‌ترين سفر يک مقام عاليرتبه ايراني به عراق و عربستان با «هاشمي» انجام شد....
ادامه صفحه 11