بازار سرمايه را محدود نكنيد ضربه مي‌خورد

آرمان ملي- امير داداشي: سهامداران بورس در حالي هفته گذشته معاملات خود را به پايان رساندند که اطلاعيه سازمان‌هاي بورس و فرابورس آنها را به شوک برد. اطلاعيه‌اي که حکايت از کاهش دامنه نوسان بورس از پنج به دو درصد داشت. در حالي که قرار بود اين تصميم از روز شنبه به اجرا گذاشته شود، اما دستور وزير امور اقتصادي و دارايي باعث لغو اجراي اين تصميم شبانه شد و فعلا قرار است دامنه نوسانات روي همان پنج درصد بماند. البته سازمان‌هاي بورس و فرابورس در اطلاعيه‌هاي جداگانه اعلام کرده‌اند که دستور وزير باعث لغو اين تصميم نشد و آن را صرفا به حالت تعليق درآورد. بر اين اساس در جلسه بيستم اسفند مشخص مي‌شود که آيا دامنه نوسان بورس کاهش مي‌يابد يا خير؟ در اين زمينه «آرمان ملي» گفت‌وگويي با عباس هشي، تحليلگر بازارهاي مالي، انجام داده است که در ادامه مي‌خوانيد.
سازمان بورس هفته گذشته ناگهان از کاهش دامنه نوسان بازار سرمايه خبر داد. دليل اتخاذ چنين تصميمي چيست؟ آيا ممکن است در جلسه 20 اسفند شوک جديدي به سهامداران وارد شود؟
ريشه چنين تصميماتي به موضوع ماليات بازمي‌گردد. چندي است که سازمان امور مالياتي براي افزايش درآمدهاي دولت به بازار سرمايه چشم دوخته است، حال به نظر مي‌رسد سازمان بورس براي ادامه معافيت مالياتي سهامداران سعي دارد به شکلي سرمايه در گردش اشخاص را کاهش دهد تا همچنان از پرداخت ماليات مصون بمانند؛ اما دولت به‌دنبال تعريف پايه جديد مالياتي است. در شرايط کنوني صرفا از فروشندگان به اندازه نيم درصد قيمت فروش ماليات اخذ مي‌شود. در حالي که طبق اصول اقتصادي بايد از مابه‌التفاوت رقم خريد و فروش ماليات اخذ شود؛ يعني ماليات بر عايدي سرمايه. متاسفانه يک تصور اشتباه در اقتصاد ايران جا افتاده که بر اساس آن رشد بورس به‌معناي رشد اقتصادي تلقي مي‌شود. اين هم از تئوري‌هايي است که از زمان دولت احمدي‌نژاد به جامعه تحميل شد. در آن زمان مجموع نقش بورس در توليد ناخالص داخلي به پنج درصد هم نمي‌رسيد. در ذهن مديراني هم که از سازمان برنامه‌وبودجه بالا آمده‌اند، چنين تفکري نهادينه شده است. البته دولتمردان به چنين تفسيري علاقه زيادي دارند؛ چراکه همواره از آنها سوال مي‌شود که چرا نرخ ارز و طلا بالا رفت؟ ولي با صعود شاخص بورس، آنها مورد تشويق هم قرار مي‌گيرند.
داستان ماليات بر خريد و فروش سهام چيست؟ آيا قرار است از سهامداران ماليات بيشتري اخذ شود؟


در اين زمينه وزير امور اقتصادي و دارايي پيشنهاد داده است که از طرفين خريد و فروش سهام در مجموع سه درصد ماليات اخذ شود. بايد توجه داشت که در هيچ کشوري از خريدار ماليات اخذ نمي‌شود و اين فروشندگان هستند که بايد ماليات بپردازند. اگر توجه داشته باشيم در بازارهاي ملک و خودرو ايران هم شرايط به همين ترتيب است و خريداران مالياتي براي کالايي که هنوز از آن استفاده‌اي نداشته‌اند نمي‌پردازند؛ اما دولت براي تامين کسري بودجه خود هر بار قانون جديد از خودش وضع مي‌کند. پيش از اين نيز قرار بود از خريداران سکه و طلا ماليات اخذ کنند. رئيس کنوني سازمان بورس که نگران اين موضوع است، بارها اعلام کرده که بازار سرمايه مشمول ماليات نمي‌شود. از اين رو پيشنهاد داده است براي کاهش دامنه نوسان بورس، حجم مبنا را بالا ببرند. حجم مبنا که بالا برود، ناچارا ميزان معاملات بيشتر مي‌شود و بدين ترتيب پرداخت همان ماليات نيم درصدي کفاف نياز دولت را مي‌دهد. بايد توجه داشت که تمام اين جنجال‌ها بر سر بورس است. روز چهارشنبه هم بانک مرکزي نسبت به تصميم سازمان بورس واکنش منفي نشان داد و وزير اقتصاد هم دستور به لغو اين تصميم داد. از آن روز رئيس سازمان بورس ديگر پاسخگوي تلفن‌هاي خود نيست. روز شنبه نيز بعضي از معاملات قفل شد و سهامداران سردرگم بودند. حال بايد ديد امروز چه اتفاق جديدي رخ مي‌دهد. در اين بين بعضي از شرکت‌ها هم در حالي که مملکت تعطيل است، مجمع تشکيل مي‌دهند؛ در حالي که نتايج اين مجامع قانوني نيست. در مجموع نه دل وزير براي رئيس سازمان بورس سوخته و نه برعکس؛ هر دو يک هدف را دنبال مي‌کنند و آنها هم افزايش وصول ماليات‌هاست. فقط روش‌هاي مختلفي را پيشنهاد مي‌دهند. يکي خواستار افزايش تعرفه ماليات‌هاست، ديگري پيشنهاد افزايش رشد مبنا را مي‌دهد تا از اين طريق درآمد مالياتي دولت بالا برود.
آيا ممکن است با اين رويکرد سرمايه‌ها از بورس خارج شود و به بازارهايي نظير ارز و طلا برود؟
اکنون بازارهايي نظير ارز، طلا و سکه در نابه‌ساماني به سر مي‌برند و سرمايه‌گذاري در آنها با ريسک بالايي همراه است. از اين رو مردم چاره‌اي جز ورود به بورس ندارند. بازاري که به‌ظاهر معاف از ماليات است و سوددهي بالايي نسبت به سپرده‌گذاري بانکي دارد. بايد توجه داشت که کشورهاي ديگر معمولا مردم را تشويق به سپرده‌گذاري در بانک‌ها مي‌کنند تا سرمايه مردم وارد چرخه توليد شود. البته آنها با کنترل نرخ تورم، سوددهي بازار سرمايه و پول را در يک حد نگه مي‌دارند. با اين حال در ايران مشاهده مي‌کنيم که نرخ تورم بالاي 40 درصد است و نرخ سود سپرده بلندمدت 15 درصد! طبيعتا در چنين شرايطي مردم به دنبال بازاري مي‌گردند که بتوانند ارزش پول خود را حفظ کنند. در شرايط کنوني بورس بهترين اين بازارهاست. با اين حال سرمايه موجود در بورس ايران وارد چرخه توليد نمي‌شود، 95 درصد اين پول‌ها به شکل‌ سفته‌بازي در قالب پول بين سهامداران جابه‌جا مي‌شود و اصلا فرصت ورود به چرخه توليد را ندارد. بنابراين بيراه نيست که بگوييم قطعا رشد کنوني شاخص بازار سرمايه شکل حباب‌گونه دارد. حال محدودکردن بورس شبيه به خودکشي مالي است. زيرا فردا روز که اين حباب بترکد مردم زيان هنگفتي را متحمل مي‌شوند. بهتر است که دولت از اتفاقات گذشته درس عبرت بگيرد. نبايد اتفاقات مربوط به سهام شرکت صدرا را فراموش کنيم. همچنين دو سال پيش بود که سپرده‌گذاران موسسات غيرمجاز مالي و اعتباري اعتراضات زيادي نسبت به اقدام دولت داشتند. البته در هيچ کشوري بازار سرمايه معاف از ماليات نيست، اما اين شکل از افزايش ماليات هم نمي‌تواند در شرايط کنوني اقتصاد ايران راهگشا باشد.