حفظ جان مردم، اوجب واجبات است

نخست؛کرونا روز به روز گستره‌اي بيشتر از جمعيت و جغرافياي ايران عزيز را در بر مي‌گيرد. بحران در حال فوران است، به گونه‌اي که همچون ديگر رخدادها، نمي‌توان با کنش‌هاي گفتاري، واقعيت را تغيير داد. به عبارتي کرونا و عواقب اش، تن به گفتمان اقتدار و ناواقعيت‌سازي از واقعيت نمي‌دهند. کرونا و پيامدهايش نشان داده‌اند که در مقابل تحت انقياد/ اعوجاج/ انحراف در آمدن، مقاومت مي‌کند. اين ويروس هولناک که تاکنون دارويي برايش پيدا نشده است، تن به مناسبات گفتمان رسمي نداده است. از آنجا که سدها، حدود ، بدن‌ها، مرزها و ... را در مي‌نوردد، نمي‌توان عواقب‌اش را محدود، محبوس و نارسانا کرد. از آنجا که منحصر بفرد، مهارناپذير، تکثيرپذير، همه‌گير، نفوذ‌کننده، بي‌رحم، بي التفات و... ظاهر شده است، علاوه بر جان انسان‌ها، وضعيت‌هاي مستقر و اهالي تدبير و تصميم را نيز دچار اغتشاش و بحران تصميم و تدبير مي‌نمايد. رفته رفته، مهار‌ناپذيري عواقب‌اش فزوني مي‌يابد و اهالي تدبير و تصميم را بيش از پيش دچار فقدان تدبير و تصميم مي‌کند. کرونا مناسبات نامعمول را که مي‌خواستند، معمولشان جلوه دهند، بيش از پيش نامعمول و معلول نمايان ساخته است. چه بي‌تدبيري‌هاي تدبيرنما، ناسازگاري‌هاي سازگار، بي‌مسئوليتي‌هاي به ظاهر مسئولانه، پوشالي‌هاي قدرتمند واقعيات تخيلي، تخيلات جادويي، گفتارهاي بي‌اساس، اساس‌هاي بي‌بنيان، بنيان‌هاي خيالين و... را بر آفتاب افکنده است. چه آرزوها و تخيلاتي که واقعي‌شان مي‌پنداشتند، از فرط تخيلاتي بودن، خواب نما شده‌اند. چه نابالغي‌هايي که ادعاي بلوغ مي‌کردند، در باتلاق عدم تکامل و بلوغ‌هاي بچه‌گانه، دست و پا مي‌زنند. قدسي کردن امور عرفي و تاريخي، تقدس بخشيدن به ايدئولوژي ها، ايدئولوژيک کردن سنت‌ها، کشيدن حصار ايدئولوژي حول منافع و مصالح کشور و ملت، ما را در آستانه يک آسيب پذيري جدي قرار داده است. فقدان تدبير ،تصميم و مصلحت عموم در فقدان مردان تدبير و تصميم و مصلحت سنج، در تمام سطوح به وضوح ديده مي‌شود. وقتي مصلحت شناسان،«رفتند از اين ولايت»، بحران‌ها پشت در انباشته شدند. امروز ما مقهور ديروزهاي به مسلخ رفته /برده ي ما ،تحت اراده‌هاي غير از ما و بي ارادگي‌هاي ديروز ما است. نتيجه آن اراده‌ها، بي ارادگي‌ها و «نا»... ها، ، بن‌بست و بحراني است که جان عزيز انسان ناشهروند ايراني امروز، در آن /با آن ، قرار گرفته/مواجه شده است. اگر تا ديروز آن اراده‌ها ، بي‌ارادگي‌ها و نا‌ها، حقوق انسان ناشهروند ايراني را به مسلخ مي‌برد، امروز جان او را هدف قرار داده است.
دوم؛ اگر از دو منظر و رويکرد الهيات و عقلانيت يا تقدير و تدبير ، يا ديانت و فلسفه به اوضاع و موضوع بنگريم، هيچ چيز بر حفظ حق حيات انسان‌ها اولويت ندارد. حکومت‌ها البته اگر دروغ نگويند حفظ جان انسان‌ها در صدر آن قرار دارد. هيچ چيزي به اندازه کرامت و جان انسان‌ها در الهيات اسلامي مورد تاکيد قرار نگرفته است. «ولقد کرّمنا بني آدم و حملناهم في البرّ و البحر و رزقناهم من الطّيبات و فضّلناهم علي کثير ممّن خلقنا تفضيلاً»(إسراء، 70) مِنْ أَجْلِ ذ َٰ لِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰ لکَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (مائده 32)به همين جهت، بر بني‌اسرائيل مقرّر داشتيم که هر کس، انساني را بدون ارتکاب قتل يا فساد در روي زمين بکشد، چنان است که گويي همه انسان‌ها را کشته؛ و هر کس، انساني را از مرگ رهايي بخشد، چنان است که گويي همه مردم را زنده کرده است.
ادامه صفحه 11