روزنامه آرمان ملی
1398/12/19
«اعتماداجتماعی»ما را از بحران كرونا عبور می دهد
بحران کرونا زندگي مردم ايران را تحتتأثير قرار داده و به مهمترين دغدغه اين روزهاي مردم تبديل شده است. ديدگاه شما درباره ابعاد اجتماعي و پيامدهاي اين بحران براي جامعه ايران چيست؟کرونا يک اپيدمي جهاني است. با اين وجود براي هر کشور داراي ضرايب متفاوتي است. بنده معتقدم کرونا يک پديده جمعيت شناختي، پزشکي و بهداشتي نيست و بلکه بهصورت اجتماعي شکل ميگيرد. بههمين دليل نيز داراي وجوه فرهنگي، اجتماعي و سياسي است. به همين دليل بايد ضرايب مختلف کرونا را در کشورهاي مختلف در شرايط متفاوت مورد بررسي قرار داد. بهعنوان مثال ضريب سياسي کرونا در کشورهايي که با اين بحران درگير هستند متفاوت است. کشوري که در آن رضايت عمومي بحث برانگيز باشد و بخش عمدهاي از مردم آن جامعه از ساختارهاي تصميمگيري رضايت نداشته باشند و پيوند ملت و دولت منسجم نباشد و وضعيت پاسخگويي نيز در شرايط مطلوبي قرار نداشته باشد با چالشهاي جديتري براي مقابله با کرونا مواجه خواهد بود. اين وضعيت در کشورهايي که داراي رضايت عمومي بالايي هستند و رويکردهاي دموکراتيک و پاسخگويي در آنها در وضعيت مطلوبي قرار دارد متفاوت است و شکل بهتري دارد. اگر دو کشور را فرض بگيريم که از نظر بهداشتي و پزشکي در مقابله با اين بحران در وضعيتي مشابه قرار داشته باشند، اما از نظر ضريب سياسي و رضايت عمومي در وضعيت متفاوتي باشند قطعا توانايي کشوري که از ضريب سياسي پايينتري برخوردار است براي مقابله با اين چالش کمتر بوده و اين کشور با مشکلات بيشتري مواجه خواهد بود.
اين وضعيت درباره ضريب اجتماعي بين کشورها نيز وجود دارد؟
بله؛ ضريب اجتماعي نيز در مقابله با اين بحران نقش دارد. سرمايه اجتماعي، اعتماد اجتماعي و ميزان مشارکت مردم در تصميمگيريهاي جامعه در اين زمينه تاثيرگذار است. بهعنوان مثال اگر در يک کشور اعتماد اجتماعي و ميزان مشارکت مردم بالا باشد وضعيت اين جامعه براي مقابله با کرونا به مراتب از جامعهاي که چنين وضعيتي ندارد و با چالش فرسايش سرمايه اجتماعي مواجه است بهتر خواهد بود. بهعنوان مثال کشور چين که نخستين کشوري بود که با اين بحران مواجه بود بهدليل داشتن سرمايه اجتماعي در شرايط کنوني به وضعيت مهار اين بحران رسيده است. بدون شک يکي از مهمترين فاکتورهاي موفقيت اين کشور در مهار بحران کرونا فعاليتهاي داوطلبانهاي است که در نظم کنفوسيوسي و فرهنگ پوياي کنفوسيوسي وجود دارد. اين در حالي است که دولت چين بهعنوان يک دولت ايدئولوژيک در زمينههاي مختلف انعطاف زيادي از خود نشان ميدهد و گرفتار ايدئولوژي نيست. به همين دليل نيز اقتصاد اين کشور موفق شده با اقتصاد کشورهاي جهان ارتباط موفق داشته باشد و در نتيجه در شرايط کنوني موفق شده بحران کرونا را مهار کند. در چنين شرايطي اگر کشوري داراي تشکلهاي مدني خلاق و پويا نباشد، فرسايش اجتماعي رخ داده باشد و ميزان مشارکت کاهش داشته باشد به راحتي نميتواند با اين بحران مقابله کند. در نتيجه به راحتي نميتوان کشورهاي درگير بحران کرونا را تنها با معيار پزشکي و بهداشتي با هم مقايسه کرد و بلکه بايد پارامترهاي ديگر را نيز در نظر گرفت.
بحران کرونا بهدليل ورود به ساحتهاي مختلف مديريتي يک آزمايش بزرگ براي مديريت جوامع مختلف است. آيا مديريت استراتژيک اين بحران در کشور ما به خوبي انجام شده است؟
ضريب مديريتي يکي ديگر از فاکتورهايي است که بايد درباره اين بحران به آن توجه کرد. نظام تدبير در هر کشوري متفاوت است. اينکه در هر کشوري شايستگي وتخصص به چه ميزان در انتخاب مديران تاثيرگذار است داراي اهميت است. به همين دليل اگر نظام شايستگي در هرکشوري به دلايل مختلف با چالش مواجه شود و کارها در اختيار انسانهاي چاپلوس و بله قربانگو باشد و انسانهاي بزرگ و مستقل حذف شوند بهصورت طبيعي کيفيت مديريت چنين کشوري کاهش پيدا ميکند. به همين دليل نيز پراکندهگويي به وجود ميآيد و اقدامات به موقع انجام نميشود. بهعنوان مثال در کشور ما به دلايل مختلف و از جمله دلايل سياسي قرنطينه برخي شهرها که منشأ اين بيماري بودند، صورت نگرفت. اين در حالي است که اگر چنين اتفاقي رخ ميداد آسيبهاي کمتري به بخشهاي ديگر کشور وارد ميشد. در چنين شرايطي تصميمگيري نيز در مراکز متعددي صورت ميگيرد و بحران داراي متولي مشخصي نيست. در شرايط کنوني نيز در کنار وزارت بهداشت بهعنوان متولي تخصصي اين بحران برخي نهادهاي ديگر نيز دخالت ميکنند. اين وضعيت درباره ضريب اقتصادي نيز وجود دارد. اگر بين کشورهايي که درگير اين بيماري هستند يک مقايسه اقتصادي صورت بگيرد بسياري از مسائل مشخص ميشود. در شرايط کنوني به جز کشور چين که منشأ اين بيماري است کشورهاي کره جنوبي، ايتاليا و ايران کشورهايي هستند که بيشترين مبتلايان را به خود اختصاص دادهاند. با اين وجود تنها کشور ايران است که در شرايط خطير امروز با تحريمهاي بينالمللي مواجه است. تا قبل از بحران کرونا مردم ايران بهدليل تحريمها در وضعيت نامناسب اقتصادي زندگي ميکردند و زندگي معيشتي آنها با چالشهاي مختلفي مواجه بود. در چنين شرايطي مردم ايران با شوک کرونا مواجه شدهاند. اگر وضعيت چنين جامعهاي را با جوامعي که مردم آنها در رفاه زندگي ميکنند و با چنين مشکلاتي مواجه هستند مقايسه کنيد متوجه ميشويم که مقابله با کرونا در جوامعي مانند ايران با چالشهاي بيشتري مواجه است.
در چنين شرايطي مديريت بحران داراي اهميت بيشتري است يا داشتن زيرساختها و تجهيزات متناسب براي مقابله با بحران؟
اين موضوع در ضريب زيرساختيها قابل بحث است. ايران از نظر پهناي باند اينترنت در وضعيت خوبي قرار دارد و اينترنت مورد استفاده مردم در طول روز با نوسانهاي مختلف مواجه ميشود. در ايرام هنوز مدارس هوشمند نشدهاند و داراي کيفيت مطلوبي نيستند. در چنين شرايطي تبليغات بزرگتر از واقعيات صورت ميگيرد. نکته ديگر به ضريب مدني در جوامع مختلف باز ميشود. ضريب مدني در يک جامعه داراي اهميت است و مصونيت ايجاد ميکند. در جامعهاي که ضريبمدني وجود دارد رسانههاي گروهي از مسئولان در زمينههاي مختلف مطالبهگري ميکنند و به همين دليل مسئولان احساس ميکنند که عملکرد آنها زير ذرهبين افکار عمومي جامعه قرار دارد. در نتيجه اگر کشوري در اين زمينه با چالش مواجه باشد از کارکرد لازم براي مقابله با بحرانهايي مانند بحران کرونا برخوردار نخواهد بود. ايران از نظر دانش و شبکه بهداشت يکي از کشورهاي متوسط به بالا است که بهعنوان يک کشور درحال توسعه ميتواند در اين زمينه در آينده گامهاي بلندتري بردارد. بنده تاکنون به شش ضريب کليدي سياسي، اجتماعي، اقتصادي، مديريتي، زيرساختي و مدني اشاره کردهام. بهصورت معمول کشورهاي توسعه يافته و پيشرفته از وضعيت خوبي در اين شش ضريب برخوردار هستند و به همين دليل در مديريت بحرانهايي مانند کرونا از درصد موفقيت بيشتري برخوردار هستند. ممکن است کشوري مانند چين از ضريب سياسي بالايي برخوردار نباشد اما داراي ضريب اجتماعي، مديريتي، اقتصادي و زيرساختي قابل قبولي است. به همين دليل نيز با توجه به جمعيتي که دارد و جمعيتي که به اين بيماري مبتلا شدهاند موفق شده به مهار اين بحران نزديک شود.
جامعه ايران در اين ضرايب در چه وضعيتي دارد و با توجه به اين ضرايب چه زماني ميتواند اين بحران را مهار کند؟
يکي از مسائل اميدوارکننده درباره ايران دانش پزشکي قابل قبول است که ميتواند در چنين شرايطي به مهار بحران کمک کند و بنده نسبت به اين مساله اميدوار هستم. البته جامعه ايران داراي نقاط مثبت ديگري نيز است. مردم ايران با رنج آشنا هستند. در تاريخ ايران بيماريهاي زيادي باعث مرگ مردم ايران شده است. نمونه بارز اين اتفاق در دوران جنگ جهاني اول رخ داد که در حدود پانزدهدرصد مردم ايران بهدليل بيماري جان خود را از دست دادند. از سوي ديگر ملت ايران تهديدها و جنگهاي بزرگي را پشت سر گذاشتهاند و تا حدود زيادي با رنج آشنا هستند. در کنار اين مسائل البته ما در برخي ضرايبي که عنوان کردم داراي وضعيت قابل قبولي نيستيم. به همين دليل نيز در شرايط کنوني که مردم به اقلام پزشکي نياز دارند به راحتي نميتوانند اين اقلام را تهيه کنند. نکته ديگر اينکه حافظه کوتاهمدت جامعه ايران جريحهدار است. جامعه ايران در حافظه کوتاهمدت خود خاطراتي مانند انتخابات را دارد که همچنان محل مناقشه و بحث است. در نتيجه جامعه ايران با خاطرات متعادلي با بحران کرونا مواجه نشده است. بخشهاي مختلفي از جامعه ايران با خاطري آزرده با اين بحران مواجه شدهاند. جامعه ايران قطبي شده و ساختارهاي تصميمگير نيز معمولا با يک قطب آن هم بهصورت ابزاري ارتباط دارد. بخشهاي مهمي از جامعه ايران از نظر عاطفي و رواني خسته شده است. بهصورت طبيعي هنگامي که يک جامعه خسته است و از نظر رواني و عاطفي آسيبپذير است در مواجهه با بحرانهايي مانند کرونا قطعا آسيب بيشتري خواهد ديد. بهدليل همين خستگي ذهني نيز قادر به همکاري و مشارکت در مهار اين بحران نيست و يا اينکه بخشهايي از جامعه قادر به چنين کاري نيستند. به همين دليل مردم جامعه ايران در بحران کرونا رنج و سختي زيادي را متحمل ميشود. البته تجربه تاريخي بيانگير اين مساله است که در شرايط بحراني مردم جامعه ايران به سمت همبستگي بيشتر حرکت ميکنند. با اين وجود برخي مسائل منفي در همبستگي مردم اخلال ايجاد ميکند. بنده اميدوارم در دوران پساکرونايي حکمرانان جامعه ما ياد بگيرند که اگر بين نهادهاي تصميمگير و مردم همبستگي و انسجام وجود داشته باشد. بدون شک اگر چنين اتفاقي رخ بدهد براي آينده ايران بسيار مفيد و سازنده خواهد بود.
در شرايط کنوني اغلب خانوادهها با آسيبهاي جدي رواني ناشي از بحران کرونا مواجه هستند و فشار رواني و استرس زيادي را متحمل ميشوند. راهکار و توصيه شما براي مهار اين استرس و فشار رواني چيست؟
بنده معتقدم زمان بزرگ ايران فرا رسيده است. مردم ايران بايد زمان و تاريخ بزرگ و طولاني ايران را در شرايط کنوني به خاطر بياورند که ايران از مخاطرات بسيار بزرگتري از بحران کرونا عبور کرده و همچنان نيز پابرجا باقي مانده است. زمان بزرگ ايران اميد زيادي در دل مردم ايجاد ميکند و اين اميد به نسلهاي آينده نيز منتقل خواهد شد. مردم ايران داراي سرمايههاي مادي و معنوي زيادي هستند که سرمايه ذخيره روزهاي سخت خواهد بود. اگر ما زمان بزرگ ايران را فراموش کنيم و گرفتار اين بحران شويم که امروز بر جامعه ما عارض شده دچار يأس و نااميدي خواهيم شد. مردم بايد تا آنجا که امکان دارد از شيوع اين بيماري جلوگيري کنند. اين اپيدمي داراي يک منطق رياضي است که اگر مراقب نکنيم به مرور زمان افراد بيشتري از جامعه را مبتلا خواهد کرد. در شرايط کنوني افراد در محيط منزل فرصت بيشتري براي کنار هم بودن، مطالعه کردن و تقويت روحيه معنوي خود دارد. به همين دليل در چنين شرايطي مردم بايد لحظات پردرد خود را از معنا پر کنند. مردمي که در شرايط کنوني مصرف خود را کنترل ميکنند و به ديگران کمک ميکنند به يک نوع تجربه اجتماعي دست پيدا ميکنند که به سرمايههاي معنوي و اخلاقي تبديل ميشود که براي زيست نسلهاي بعدي سازنده خواهد بود. تا قبل از کرونا ارزشهاي بقا براي مردم ايران داراي اهميت شده بود و هر فردي تلاش ميکرد تنها گليم خود را از آب بيرون بکشد. با اين وجود در شرايط موجود برخي افراد در جامعه هستند که تلاش ميکنند زمينههاي همبستگي و انسجام اجتماعي را ايجاد کنند تا جامعه از اين بحران عبور کند.
سایر اخبار این روزنامه
ضربه روسيه به اوپك!
جام جم بازنده در برابر پيام رسان سروش
اپیدمی کرونا و کاتالیزوری به نام تحریم
شیخ سیاست خارجی ایران در گذشت
فاطمه رهبر درگذشت
بازار سرمايه را محدود نكنيد ضربه ميخورد
ضدكودتاي بن سلمان در عربستان
حفظ جان مردم، اوجب واجبات است
سیاسیکاری یا تخصصگرایی؟!
مدیریت بحران کرونا، بایدها و نبایدها
مدیریت آموزشی و هیولای کرونا
قرنطينه؛ تنها راه چاره
«اعتماداجتماعی»ما را از بحران كرونا عبور می دهد
جنگ قدرت در عربستان