مدیریت بحران کرونا، بایدها و نبایدها

 
 
 
 


براي ارزيابي مديريت يک مقام حکومتي يا مقامات مربوط به حاکميت، اداره امور در شرايط معمول چندان ملاک اعتبار نيست. اما وقتي ما در شرايط غيرمترقبه مانند حوادث قهري، مسائل اجتماعي و سياسي يا اقتصادي بحران زا قرار مي‌گيريم، هنر و توان مديريت در چنين شرايطي مورد توزين و توکيل قرار مي‌گيرد. طي چند دهه گذشته بحران‌هاي مختلفي را تجربه کرده‌ايم که در بسياري از موارد به چند دليل توفيق اداره بحران را در چارچوب استانداردهاي قابل قبول پيدا نکرده‌ايم. آسيب شناسي چنين ناکارآمدي قطعا در چند محور ما را به نتايجي هدايت مي‌کند. اولا، در پست‌هاي مديريت عارضه بيمارگونه خويشاوندسالاري، جناح محوري و گروه گرايي موجب گرديد که استفاده از افراد شايسته خارج از گردونه را بسترسازي نکنيم، نظارت کافي بر امور آنگونه که بايد به علت روابط اعمال نمي‌شود. در برخورد با تخلفات و انحرافات واکنش‌هاي مناسب نداريم و در نتيجه در يک بستر آرام جناح سالاري با مديراني که اگر به دليلي در يک مقطع ناکارآمد بودند آنان را در پست و منصب ديگري به کار گرفتيم و در نتيجه دور تسلسل معيوب در بحث مديريت کشور به‌عنوان يک بيماري مزمن نهادينه شد. ثانيا، به دليل سياست تمرکزگرا از جلب مشارکت مردم و تقويت نهادهاي مدني تا آنجا که مي‌شد، جلوگيري به عمل آورديم تا نکند که ديدگان نظارت‌گر مردم از طريق نهادهاي مدني مزاحمتي در انحصار مديريت به‌وجود آورد و حتي تا به آنجا پيش رفتيم که در تطبيق با معيارهاي بين‌المللي و استانداردهاي معمول در کشورهاي ديگر، نهادهاي مدني موجود را عقب رانديم به‌گونه‌اي که نهادهاي مدني موجود يا از طريق مديريت يا از طريق مداخله تبديل به نهادهاي شبه‌مدني و شبه دولتي شدند. ثالثا، با وصف وجود نقايص و چالش‌ها در مديريت بخش‌هاي مختلف کشور به‌ويژه در بحث انحصار در امور اقتصادي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي آموزشي و ايجاد رانت اعم از رانت ارتباطات يا اطلاعات بستر نارضايتي‌ها فراهم شد و در واقع ما توفيق لازم را براي حصول به اهداف تعيين شده در بسياري از موارد پيدا نکرديم و با اينکه چنين شرايطي نقد و اعتراض صاحبان حق را ايجاب کرد، از نقدپذيري هراسيديم و حتي نقدهاي عالمانه و عارفانه که مي‌توانست موجب شود تا اشتباهات گذشته تکرار نگردد را تحمل نکرديم و براي جلوگيري از جنبش نقد در زمينه‌هاي مختلف به‌گونه‌اي امور را سامان بخشيديم که بسياري از نقدها از دايره نقد به گستره مخالفت تلقي شد. رابعا، از تجارب تلخ گذشته و ناکارآمدي‌ها در بحث استفاده از مديران ناکارآمد و سياست حمايت‌گرايانه، افراطي از هم جناحان تجربه لازم نياموختيم و از يک سوراخ چندين بار گزيده شديم. مجموعه نتايج حاصل از آسيب شناسي ناکارآمدي‌ها در مديريت بحران در خصوص مشکلات متعددي که در گذشته ايجاد شد، متاسفانه به جاي اينکه موجب شود سياست‌ها، تکنيک‌ها و تاکتيک‌ها تغيير پيدا کند، در را بر همان پاشنه چرخانديم که جاي اصلاح روش‌ها با همان شمشير کُند مديريت منتظر بحران‌هاي ديگري مانديم که قطعا در اين زمينه درگيري جناح‌ها با يکديگر موجب تضعيف همان مديريت ناموفق بحران‌ها در گذشته گرديد. با چنين شرايطي ما ناگهان با بحران بيماري کرونا مواجه شديم. مسلما اين بيماري با توجه به طولاني شدن انتشار ويروس آن در چين براي هر مديري با حداقل تعقل مديريت مي‌توانست اخطار و اعلام خطري باشد که به دليل تعامل در بخش‌هاي اقتصادي و تجاري و مبادلات فرهنگي، گردشگري و غيره، هر لحظه امکان بروز آن در کشور وجود مي‌داشت. حَسَب شنودها از طريق همين رسانه‌ها ظاهرا اين بيماري مدت‌ها قبل از اعلان رسمي آن نمونه‌هايي را ظهور و بروز داشته است. ولي ما به دلايل و ديدگاه‌هاي خاصي از اعلان عمومي خودداري کرديم، امکانات و تجهيزات لازم فراهم ننموديم و ناگهان اين آتش زير خاکستر داراي شعله‌اي شد که دايره آن در حداقل زمان کشور را از ابعاد اقتصادي، اجتماعي، بهداشتي، دچار بحران و چالش سختي مهار نموده است.
ادامه صفحه 9