جعفر بای‪-‬ چو می‌بینی که نا بینا و چاه است

اگر خاموش بشینی این گناه است
هر از چندگاهی اخبار تخریب بناهای ساخته شده و فیلم لودری که دیوارها را فرو می‌یزد و سقف‌ها را ویران می‌کند از صدا و سیما پخش می‌شود، اگر با دقت محتوای چنین اخباری را تجزیه و تحلیل کنیم در می‌یابیم که مدیرانی که در حوزه استحفاظی آنان چنین جرایمی به وقوع پیوسته نیز سهم درصدی از تقصیر را، صرفا به علت کوتاهی و قصور که مرتکب شده‌اند به عهده دارند و باید با قرار گرفتن مقابل میز قاضی محاکمه شده و پاسخگو باشند. این مدیران معمولا اشتباها تخریب و ویرانی بناهای ساخته شده را نشانه قدرت و اقتدار خود می‌دانند در حالیکه اولین و مهمترین خطا و اشتباه متوجه مدیرانی است که با بی توجهی و سهل انگاری اجازه وقوع جرم را به مجرمین داده‌اند و مجرم نیز با بی توجهی و عدم نظارت دستگاه ذیربط مرتکب خطایی آشکار شده است. آیا این هنر است که با سکوت و تغافل اجازه ضمنی ساخت بنا را به مجرم بدهیم و بعد خانه را بر سر سازنده‌اش ویران کنیم و افتخار توانایی و قدرتمندی هم داشته باشیم؟
به همان نسبت که سازنده مقصر است ناظری که مدیریت حوزه جغرافیایی خاصی را در اختیار دارد و سر در لاک خود فرو برده نیز مقصر قصور و بی توجهی و عدم نظارت که یکی از بزرگترین مشکلات مدیریتی نظام اداری کشور است می‌باشد و تا کنون از این رهگذر جامعه مشکلات فراوانی را مشاهده نموده است.
جالب است بدانید که بسیاری از مدیران با توجه به عواملی که دارند در اولین مرحله اطلاعات کافی و وافی درباره اینکه برخی در حال ساخت و ساز غیر قانونی هستند، می‌شوند ولی به راحتی با خود می‌گویند حالا بگذار بسازد به موقع به سراغش خواهیم رفت و آنچه ساخته بر سرش ویران خواهیم کرد و این نه هنر است و نه قدرت و اقتدار بلکه سهل انگاری و غفلت محض است که قصور و بی توجهی مدیر را می‌رساند. مدیری که با کوتاهی‌اش برای دستگاه قضا نیز تولید کار می‌کند؛ شایسته است که دادستان‌های محترم مدیران ذیربط را نیز در کنار این گونه مجرمین با عنوان مباشرت در جرم محاکمه کنند و به نسبت سهم درصد مشارکت و ملاحظه در ارتکاب جرم رای صادر نموده و مجازات کنند؛ قطعا اگر در اولین مرحله شکل‌گیری خطا و نقطه آغازین و خشت اول مدیران مقابله کنند و نقش نظارت خویش را به درستی اجرا نمایند و اجازه بروز و رشد چنین خطاهایی را ندهند، برای حاشیه نشینان فقیر و تهیدست که با جان کندن آجر روی آجر می‌گذارند تا بنایی ساخته شود گرفتاری‌ها و مشکلات جانی دیگری را ایجاد نخواهند نمود. چرا سکوت؟ چرا اجازه ادامه خطا؟ چرا بی توجهی و غفلت؟ آیا این جرم محسوب نمی‌شود؟ اگر در کرمانشاه پیرزن دق می‌کند صرفا به خاطر نابودی همه سرمایه‌ها و زحماتی است که نباید هزینه می‌نمود و چون کسی هم نگفته به غلط تصور کرده که کارش درست است و ادامه داده و در پایان متوجه ویرانی همه آرمان‌ها و آرزوهایش شده و دق کرده و قطعا مدیر سهل انگار در این مرگ مقصر است و باید پاسخگو باشد و محاکمه شود.