خوزستان به حاشیه سازی و چالش آفرینی نیاز ندارد

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک کارشناس مسائل اقتصادی در گفت و گوی تفصیلی با روزنامه ی آفتاب یزد، ضمن انتقاد از نگرش احساسی به مسائل مهم و ریشه ای خوزستان از منظر چند نماینده که گویی جهت تسویه ی برخی حساب های سیاسی به خوزستان سفر کرده بودند اظهار می دارد:«وقتی
می گوییم مشکلات خوزستان دقیقاً باید معلوم مان شود که از کدام بخش و از چه زاویه ای به این استان و مشکلات عدیده ی آن
می نگریم؛ نکته ی مهم تر این که وقتی روی یک سفر با حضورِ 12 نماینده ی مجلس، عنوان«بررسی مشکلات خوزستان ـ غیزانیه و حصیرآباد »می گذاریم قطعاً باید خروجی و دستاوردهایی
مهم تر از برخی چالش آفرینی ها و حاشیه سازی هایی داشته باشد که مصرفی صرفاً سیاسی و مخصوصاً جهت امرِ ناپسند


ِ یقه گیری داشته باشد!»
بهمن آرمان ادامه می دهد:«صِرف بررسی مشکل آب غیزانیه و این همه هیاهو، کم لطفی و بالاتر از آن؛ ظلم به خوزستان، ثروتمندترین، مهم ترین و استراتژیک ترین استان ایران است که همیشه در خاکریز نخست افتخار آفرینی، دفاع و ثروت آفرینی قرار داشته و همچنان نیز یکی از ارزنده ترین مسئولیت ها یعنی کمک به آبادانی ایران عزیز را بر دوش دارد.»
این کارشناس مسائل اقتصادی خاطر نشان می کند:«هم پیش از انقلاب و هم پس از انقلاب، خوزستان از بسیاری از استان های بزرگ و صنعتی حتی در تولید ناخالص ملی سهم بیشتری داشته، برای درک اهمیت این موضوع کافی است به آمار و ارقام مراجعه شود. سهم استان خوزستان در تولید ناخالص داخلی کشور
پیش از جنگ تحمیلی 18 درصد بود که در حال حاضر به 12 درصد
رسیده است مهم تر این که علی رغم این کاهش شدید، سهم خوزستان همچنان 7درصد بیشتر از بزرگترین و صنعتی ترین استان ایران یعنی اصفهان است و تاسف بار این که، استان هایی
در کشور وجود دارند که سهم آن ها حتی به 1 درصد نیز نمی‌رسد چنانچه از زاویه ی دیگری به موضوع نگاه شود مشاهده خواهد شد که با وجود تنگناهای موجود برپایه ی آمار ارائه شده توسط سازمان برنامه و بودجه در مورد طرح هایی که در سال جاری به بهره برداری می رسند استان خوزستان با افتتاح 4 پروژه، 21 درصدِ کل سرمایه گذاری های کشور را به خود اختصاص داده است یعنی همه ی استان های ایران یک طرف و استان های دیگر در طرف مقابل؛ اما این که به این استان، آن چنان که باید و شاید رسیدگی نشده؛ قطعا سخن درستی است اما این که محرومیت خوزستان مستمسکی برای حمله به دولت یا استاندار شود نیز
کم لطفی است زیرا موانع و مشکلاتی بر سر راه استاندار خوزستان وجود دارد که اگر نبود قطعا با فراغ بال بیشتری به رفع موانع و مشکلات می پرداخت آن هم استاندار استانی که به تنهایی باید بار چند وزیر را بر دوش گیرد.»
>چالشی به نام غیزانیه
محرومیت متاسفانه با خوزستان، خویشی و همراهی دیرینه ای پیدا کرده است. از خوزستان و محرومیت و کمبود نوشتن نه نیاز به گردش و بررسی دارد نه سفر و لشگر کشی! همین که بدانی بسیاری از جاهای خوزستان فاقد آب شرب سالم است، جاده های این استان خوب نیست، فاضلاب شهری ندارد، مسئولیت های اجتماعی کم کم فراموش شده است، بیکاری بیداد می کند، سیل به آسانی و ریزگرد به راحتی زندگی مردم را با خود می برد و مواردی از این دست در کنار این که بدانی روزی چند میلیون بشکه نفت در این استان تولید و صادر می شود ـ در حالت عادی ـ ،
گاز و مواد پتروشیمی راهی بازارهای بین المللی می کند، فولاد، بزرگترین واحدهای کشت و صنعت ایران در این استان قرار دارد از همه مهم تر این که، اگر برق ناشی از سدهای برقآبیِ خوزستان که در زمان«پیکِ» مصرف به کار گرفته می شوند نبود برق شهرهای بزرگی مانند تهران، مشهد، اصفهان و تبریز در تابستان قطع می شد و صنایع بزرگ دیگر دارد که مجموعاً به گفته
بهمن آرمان 21 درصد سهم در تولید ناخالص ملی دارد به تو می فهماند
یک اراده ای ورای همه ی اراده ها، نمی خواهد خوزستان
رشد کند، قد علم کند، سرسبز و آباد شود و ... این روزها خیلی ها
از خوزستان، غیزانیه و محرومیت این خطه از سرزمین مان می نویسند و می گویند اما یک سفر دوازده نفره، یک اظهار نظر عجیب و چند واکنش عجیب تر، همه ی مسائل را تحت الشعاع قرار داد تا منتقدترین منتقدِ سیاست های دولت تدبیر و امید نیز مدعی شود اظهارات نماینده ی سمنان عجولانه بود و بوی تسویه حساب می داد! اصلا نوع پوشش اخبار سفر نمایندگان به همگان فهماند اصلِ این سفر برای حاشیه سازی بوده نه حاشیه براندازی!
مجلس اگر راست می گوید ...
بهمن آرمان که خوزستان را به اصطلاح«مثلِ کف دست»
می شناسد به آفتاب یزد می گوید:«آمدند و حاشیه آفریدند و رفتند
اما مجلس اگر بر عهدی که با مردم بسته، استوار است؛ طرح مقام معظم رهبری برای ایجاد شبکه آبیاری که قرار بود
920 هزار هکتار را شامل شود اما به علت مخالفت های وزارت نیرو به 550 هزار هکتار کاهش پیدا کرد که از آن تنها 320هزار هکتار
اجرا شده است را پیگیری کند. طرح هایی که به خودی خود می تواند
بسیاری از مشکلات مردم خوزستان را برطرف کند. طرح هایی
که دست بر قضا در حوزه ی آب است و کشاورزی.
مجلس اگر به واقع به دنبال حل مشکلات خوزستان است از خودش و نمایندگان ادوار خوزستان بپرسد چرا از زمان سازندگی ـ دولت مرحوم هاشمی ـ به بعد دیگر سدی در خوزستان ساخته نشد، در حالی که سیل های اخیر ناشی عدم ساخت 5 سد بر روی کارون، 3 سد بر روی کرخه و یک سد بسیار بزرگ بر روی دز بوده است؟ چرا هیچ پالایشگاهی در خوزستان ساخته نمی شود آن هم وقتی نفت خام آن را به صورت فرآوری نشده برای صادرات
به جزیره ی خارک می فرستند اما از پالایشگاه خوزستان در کیلومتر 15
بزرگراه آبادان ـ اهواز که کلنگ آن در دولت دوم آقای خاتمی به زمین زده شد و تنها یک تابلو زنگ زده باقی مانده چیزی نمی گویند
و نمی‌پرسند! چرا واحد های 7 و 8 نیروگاه رامین سال ها است که بلاتکلیف مانده است و متاسفانه وزیر نیروی فعلی همانند سَلفِ خود توان گرفتن تصمیم های بزرگ را ندارد؟ این سوالات اگر پرسیده شود، اگر به پاسخ منتهی شود حل مشکل غیزانیه نصف روز وقت خواهد گرفت.»
این کارشناس مسائل اقتصادی ضمن بر شمردن اهمیت و جایگاه خوزستان در پیش و پس از انقلاب در همه ی شئونات ایران می گوید:« من هم قبول دارم که وضعیتِ فعلی در شان مردم خوزستان با آن همه ثروت و تاریخ و پیشینه یعنی جایی که زمان ساسانیان پایتخت زمستانیِ امپراتوری ایران بود نیستند اما سفری که انجام شد چه ارتباطی با حل مشکلات غیزانیه و خوزستان داشت؟» آرمان ادامه می دهد:«بخش مهمی از صنایع بزرگ کشور ـ منهای نفت و انرژی ـ در خوزستان مستقر شده است که این خود محل مناقشه هایی بیشمار است.»
بهمن آرمان خاطرنشان می کند:« کم نیستند صنایع بزرگ و مدیران آن صنایع که اساساً گوش شان به حرف استاندار این استان نیز بدهکار نیست شاهد مدعا این که از طرفِ استانداریِ خوزستان به فولاد خوزستان که بزرگترین مصرف کننده‌ی برق در استان است نامه ای نوشته شد که بر اساس مصوبه‌ی
هیئت وزیران اقدام به ساخت یک نیروگاه برق به منظور کاهشِ فشار بر شبکه ی سراسری شد ولی مدیریت این شرکت با وقاحتِ تمام اعلام کرد؛ که ساخت چنین نیروگاهی در دستور کار ما نیست و این یعنی هر تصمیمی توسط نماینده ی دولت در خوزستان برای برون رفت از مشکلات اتخاذ شود می تواند توسط مدیرانی که شاید در ماه فقط چند روز در این استان به سر ببرند؛ به اصطلاح وتو شود یا نادیده انگاشته شود؛ نمایندگان مجلس چرا به این بخش ماجرا توجه نشان ندادند؟»
>سیل و ریزگردها را چرا ندیدند؟!
این کارشناس خوزستانی در مسائل اقتصادی با دست گذاشتن بر معضلی تحت عنوان ریزگردها و سیل خاطر نشان می کند:«دو سال متوالی سیل بخش های مهمی از خوزستان را به زیر آب برد، زندگی مردم مختل شد، زیر ساخت ها ویران شد اما یک نفر از خودش نپرسید این همه آب چرا باید راهی شهرها شود؟ چرا باید زمین های کشاورزی تخریب شود، چرا باید زیرساخت ها از بین برود چرا زندگی مردم باید دستخوش خرابی های سیل شود؟ و صدها سوال از این دست.»
آرمان معتقد است:«نمی پرسند چون می دانند پاسخی برای آن ندارند، نمی پرسند چون می دانند برای جواب دادن، چه حجم از نادیده انگاری و سوء مدیریت باید علنی شود.»
این کارشناس مسائل اقتصادی به بخش دیگری از مشکلات خوزستان پرداخته می گوید:« بخش مهمی از مشکلات خوزستان به مدیریت در این استان بر می گردد که دست بر قضا مجلس نیز در نابه سامانیِ موجود سهم دارد مدیریت هایی که گاه با دخالت آشکار نمایندگان مجلس به سمت و سویی رانده می شود که علاوه
بر ناکارآمدی، به بخشی از معضلات نیز تبدیل می شود.»
این کارشناس مسائل اقتصادی با نام بردن از چند دستگاه می گوید:
« در برخی عزل و نصب ها به قدری فردی منصوب شده ضعیف و با کارنامه ای سرشار از ناکارآمدی است که حتماً رد پای دخالت در آن هویدا است واگرنه همگان می دانند از استاندار خوزستان بعید است چنین مدیرانی را سر برخی دستگاه های دست بر قضا بسیار مهم و تاثیرگذار به کار بگمارد.»
بهمن آرمان در پایان اظهار می دارد:«مشکلات خوزستان
یکی ـ دوتا نیست، به غیزانیه نیز منتهی نمی شود برای حل آن نیز نیازی نیست چالش آفرینی و حاشیه سازی شود بلکه باید موانع و نقاط ضعف را شناخت و به صورت اساسی در پی رفع آن برآمد که اگر جز این باشد باید گفت حاشیه سازها علاقه ای به خوزستان ندارند!»
وی ادامه می دهد:« در دیگر استان های بزرگ مانند اصفهان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و کرمان نمایندگان مجلس به کمک مدیران استانی می آیند ولی در خوزستان گویا در زمان تایید صلاحیت به آن ها گفته اند سخنی از ویرانی های آبادان، خرمشهر و اهواز نگویید! نکته ی حائز اهمیت این که؛ جمعیت کشور از زمان جنگ تحمیلی تقریباً دو و نیم برابر شده است ولی جمعیت آبادان هنوز به میزانِ پیش از جنگ نرسیده است! شاید باورکردنی نباشد اما فقط در استان البرز، حدود 400 هزار نفر از هم میهنانِ عرب خوزستانی ما زندگی می کنند که خود عدد معنادار و هشدار دهنده ای است.»