شهر در اشغال آشغال

مجید ابهری‪-‬ مدتهاست آسیب شناسان و جامعه شناس‌ها در مورد گرایش‌های مصرف گرایی جامعه اخطار داده ومی دهند. درحال حاضر مدتهاست که تبدیل به یک جامعه مصرف زده ومقلد شده‌ایم. تبلیغات رنگارنگ در مورد تولیدات واحد و دورریز غذاها دوفقره از شواهد مصرف‌گرایی است. درباره اسراف در مواد غذایی ودورریز غذاها
با آنکه تورم و کمبود باعث کاهش چشمگیر آن گردیده اما براساس آمار سازمان غذا وکشاورزی جهانی (فائو)میزان دورریز در کشور ما با ده کشور اروپایی برابری می‌کند. به طوریکه میزان دورریز غذا در ایران معادل ۳۵ میلیون تن در سال و در اتحادیه اروپا با۲۷ کشور برابر با ۹۰میلیون تن درسال می‌باشد. یعنی ما میزان ۶۰درصد درآمد نفتی کشورمان و به اندازه ۱۰کشور اروپایی مواد غذایی به سطل زباله می‌ریزیم. بیشترین میزان ضایعات مواد غذایی در ایران مربوط به نان، میوه، سبزیجات و برنج است. سالانه صد میلیون تن محصولات کشاورزی مصرفی در ایران تولید می‌شود که از این مقدار ۳۵ملیون تن در قالب غذا دور ریخته می‌شود. ازاین ۳۵میلیون تن غذای دورریز۳۰درصد مربوط به گندم ونان است ۲۵درصد میوه وسبزی۱۰درصد برنج و ۱۵درصد مربوط به روغن می‌باشد. ضعف مهارت پخت نان و شکل آن باعث افزایش ضایعات و دورریز می‌شود که با اندک تغییر روش پخت می‌توان ضایعات نان را به حداقل رساند. ارزش این میزان غذا حدود ۳۸ هزار میلیارد تومان تخمین زده می‌شود. اطاق بازرگانی در گزارشی اظهار می‌دارد که ضایعات نان در کشور۹/۳میلیارد مکعب آب مصرف می‌کند که این رقم تقریبا معادل آب مصرفی ایران دربخش خانگی وصنعت می‌باشد. سبک زندگی افراد یک جامعه را می‌توان از تنوع زباله‌ها و ترکیب آنها ارزیابی نمود. در این میان زباله‌های محلات مرفه نشین وشمال شهری تفاوت آشکاری دارند که این تمایز را هم در دور ریز غذاها می‌توان دید و هم در میوه‌های نیم خورده. غیر از زباله‌های خانگی که توسط سیستم خدمات شهری جمع‌آوری وحمل می‌گردد و داستان مفصلی در تفکیک و معدوم نمودن دارند، بخشی از زباله‌های خیابانی که بخش اصلی آنها توسط مغازه‌داران وعابران در جوی‌های خیابانی ریخته می‌شوند موضوع دوم بحث بنده است. براساس
گزارشات روزانه ۵۰۰ تن زباله از جوی‌های خیابان‌ها جمع‌آوری می‌شوند. همان زباله‌هایی که در روزهای بارانی مناظر زشت همراه با آلودگی‌های بهداشتی در شهر ایجاد می‌کنند. این زباله پسمانده‌های میوه فروشی‌های ثابت و وانتهای سیار هستند و ضایعات بسته‌بندی که استفاده‌ای در جمع‌آوری پسماند ندارند. سوسک‌های آلوده در کنار موشهایی که موجب وحشت وفرار گربه‌ها می‌گردند و تاکنون چند شهردار حریف آنها نشدند محصولات اصلی این جوی‌ها هستند. سرانه تولید زباله در تهران برای هر نفر ۷۰۰ گرم در روز می‌باشد درحالیکه متوسط تولید زباله درجهان برای هرنفر ۳۰۰ گرم است. هرچند زباله در تهران طلای کثیف نامیده می‌شود اما قطعا منافع اصلی آن به جیب دلالان ومافیای گونی
به دست می‌رود. براساس گزارش بهداشت جهانی


۷۰درصد از زباله‌ها در جهان بازیافت می‌شود که در ایران این رقم ۲۰درصد می‌باشد. براساس گفته یکی از مدیران ارشد درارتباط با میزان درآمد طلای کثیف، گردش مالی تفکیک زباله در تهران بیشتر از۲۰۰۰میلیارد تومان است که سهم شهرداری از این مبلغ۲۰۰میلیارد تومان درسال ۹۸ بوده وسهم نیروی کار ۳۰۰میلیارد تومان است وبقیه سهم دلالان شریف است. غرض از نقل این نکات و اعداد وارقام بیان این واقعیات تلخ و گزنده است که در کنار ده‌ها مشکلات شهری که در تهران وجود دارند، پنداری این رفتارها در خلا صورت می‌گیرند. نفوذ شیرابه‌های زباله ‌های یاد شده سلامت بخش قابل توجهی از همشهریان را به مخاطره می‌اندازد که خود جای گفت‌وگوی گسترده دارد. آیا شایسته، لازم و حیاتی نیست که اعضای محترم شورای شهر تهران به جای بحث و گفت‌وگو در مورد مطالبی مثل نامگذاری خیابان‌ها و چالش‌های جناحی و سیاسی به فکر زباله‌هایی باشند که شهر را به اشغال
خود درآورند؟