روزنامه آرمان ملی
1399/04/22
مخاطرات مشترک ایران و چین در فضای کنونی
مدت زمان زيادي است که جنگ و مفهوم قدرت از حوزه تسليحات نظامي به ميدان اقتصاد نقل مکان کرده است. بزرگترين جنگ اخير جنگ سرد بين آمريکا و شوروي سابق بود. برنده جنگ سرد را اقتصاد تعيين کرد؛ اقتصاد آمريکا توانست اقتصاد شوروي را شکست دهد و در نتيجه جنگ سرد خاتمه يافت. ماجراي چين و آمريکا هم به همين صورت است. اين جنگ بر سر ابرقدرتي است منتها در قرن حاضر مفهوم ابرقدرتي تا حدود زيادي تغيير پيدا کرده؛ ابرقدرت کسي است که بر اقتصاد جهان سيطره داشته باشد. در سالهاي اخير چين علاوه بر اينکه تبديل به يک قدرت اقتصادي بزرگ شده، توانسته از اشتباهات استراتژيک آمريکا بهرهبرداري کند؛ از زماني که آمريکا به تحريم کشورهاي متعدد دست زد، آنها در قالب متحدان جديد دور هم جمع شدهاند. اقتصاد چين به آن درجه از قدرت رسيده که در رقابت ميليمتري با آمريکا به سر ببرد. اين احتمال وجود دارد که در سالهاي آينده آمريکا ديگر يک قدرت جهاني نباشد و مانند روسيه فعلي تبديل به قدرت منطقهاي شود. بازار پولي - مالي جهان در اختيار آمريکاست. بازار صنعت، توليد و تجارت بينالملل تا حد زيادي در اختيار چين است. چين آرام آرام خيز برداشته تا بهواسطه تجارت بينالملل و سهم خود در اقتصاد بينالملل، بازار پولي- مالي را هم از آمريکا بگيرد. آنچه ما در بحث هنگکنگ ميبينيم امتداد جنگي اقتصادي است. آمريکا با فضاسازيهاي خود، هزينههاي مختلف را براي چين افزايش ميدهد. چين هم اين ترجيح را براي آمريکا دارد. ما امروز شاهد دو شيوه جنگ جهاني جديد هستيم؛ يکي جنگهاي بيولوژيک و ديگري جنگهاي اقتصادي. به طور مثال ميتوان کرونا را يک جنگ بيولوژيک جهاني فرض کرد؛ البته اگر اين فرضيهها درست باشد در آن صورت بايد بپذيريم دوره جنگ جهاني بيولوژيک شروع شده است. به موازات آن، جنگهاي جهاني اقتصادي هم وجود دارد. آمريکا با اينکه از لحاظ نظامي ابرقدرت است، حريف گروه طالبان نشد و نهايتا با آنها کنار آمد. ناتوي عربي با آن همه تسليحات پيشرفته و امکانات متعددي که دارد حريف پابرهنههاي يمني نشده. اين دو نمونه نشان ميدهد جنگهاي نظامي ديگر به مفهوم قديم، يک ابرقدرت را تعيين نميکند. مرحوم مصدق، بنيانگذار يا تئوريسين غيرمتعهدها بود. غيرمتعهدها کشورهايي بودند که قرار بود در برابر ابرقدرتها بايستند اما عملا بعدها کارکردشان را از دست دادند. امروز، در عرصه بينالملل تصويري در حال بروز است مبني بر تشکيل کشورهايي که جايگزين «غيرمتعهدها» ميشوند. اين کشورها اگر چه ممکن است منافع مشترک نداشته باشند اما مخاطرات مشترک دارند؛ مانند ايران و چين. آمريکا سالهاست که مايل است به ايران حمله کند اما جنگ با ايران را هم به يک جنگ اقتصادي تبديل کرده است. همين کاربرد را در مقياس بزرگتر در مورد چين هم ميبينيم. اقدامات آمريکا در برابر چين بيشتر براي ايجاد شکاف اجتماعي در ميان مردم هنگکنگ است. بنابراين کشورهايي که در يک نوع جنگ اقتصادي با آمريکا هستند ميتوانند به تدريج دور هم جمع شوند و يک بلوک اقتصادي بزرگ را تشکيل دهند تا وابستگي خود را به بازار پولي - مالي آمريکا کم کنند. اگر روزي بتوانند اين وابستگي را کم و پول مشترکي را در تجارت و مبادلاتشان تعيين کنند آن وقت اين جنگ اقتصادي آمريکا تا حد زيادي فروکش ميکند.
سایر اخبار این روزنامه
اهواز و كرمان؛ بيشترين جانباختگان كرونا
حل مشكلات و انسجام ملی راه برون رفت است
جزئيات رشوههاي ميلياردي بدهکاران ارزي به برخي مديران بانک مرکزي
نان کرونا برای انحصارگرایان اینترنت
جولان معتادان متجاهر در اراضی رها شده مشهد
قطع رابطه ايران- سوريه؛ هدف نهايي ترامپ
هیچ کشوری نمیتواند ۶ ماه فعالیتهای اقتصادیاش را تعطیل کند
تكذيب هرگونه تجمع در گچساران
عصر سهميه بندی كالاها فرا میرسد؟
بايد هزينه - فايده کنيم
توافق ۲۵ساله با چین دریچهای تازه
چرا از پذیرش مردم درست استفاده نشد!
کدام آمنه آقای احمدینژاد؟
بایدها و نبایدهای اصلاحطلبان واقعی
مخاطرات مشترک ایران و چین در فضای کنونی