نمایندگی مجلس محبوبیت و مقبولیت افراد را کاهش می‌دهد

بیشتر نمایندگان پس از نماینده شدن پشیمان می‌شوند
در شرایطی که کمتر از یک سال به انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ باقی مانده، گروه‌های مختلف سیاسی در پی اتخاذ راهبردی هستند تا با توجه به شرایطی فعلی کشور، بتوانند اعتماد مردم را نسبت به گزینه‌های خود برای ریاست‌جمهوری جلب کنند. در این بین برخی‌ها معتقدند که عملکرد مجلس یازدهم که قاطبه آن را نیروهای با مشی سیاسی اصولگرایی تشکیل داده است، نقش تعیین‌کننده‌ای در رویکرد انتخاباتی مردم ایفا خواهد کرد.
در همین راستا و برای ارزیابی عملکرد چندماهه مجلس یازدهم به سراغ یکی از باسابقه‌ترین نمایندگان ادوار مجلس رفتیم. محمدرضا باهنر، عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام که هم‌اکنون دبیرکلی جامعه اسلامی مهندسین را نیز برعهده دارد، سابقه ۷ دوره نمایندگی در مجلس را در کارنامه سیاسی خود می‌بیند.
گزیده گفت‌وگوی تسنیم با محمدرضا باهنر را در ادامه می‌خوانید:


*بعد از اینکه نماینده‌ها می‌بینند که در مجلس امکان تحقق وعده‌هایی که به مردم داده‌اند فراهم نیست اکثر آنها از کاندیداتوری پشیمان می‌شوند و پیش خود می‌گویند "من پیش از نمایندگی فرد محبوبی در بین مردم بودم ولی به دلیل عدم وجود ظرفیت‌هایی مناسب، امکان برآورده کردن وعده‌هایی که به مردم داده‌ام وجود ندارد. بنابراین نمایندگی حتی به محبوبیت و مقبولیت اجتماعی من نیز لطمه می‌زند".
*وقتی نماینده از ورود به مجلس پشیمان می‌شود طبعاً مردم نیز از رای به او پشیمان می‌شوند و این اول مشکلاتی است که یک نماینده در طول ۴ سال باید با آن دست و پنجه نرم کند. متاسفانه جوی که علیه نماینده‌ها در جامعه وجود دارد این است که از آنجا که نماینده ظرفیت لازم برای تحقق وعده‌های خود را ندارد، در افکار عمومی متهم به دروغگویی و اغواگری می‌شود در حالی که بنده معتقدم بسیاری از نمایندگان مجلس بویژه آنهایی که دوره اول ورودشان به مجلس را تجربه می‌کنند علی‌رغم اینکه قصد دروغ گفتن به مردم را ندارند و نیت شان نیز خیر است ولی از آنجا که اختیارات یک نماینده را نمی‌دانند، در نهایت در افکار عمومی متهم به دروغگویی و اغواگری می‌شوند.
*دو سال آخر که می‌شود دوباره تکلیف شرعی نماینده‌ها به غلیان در می‌آید! و یا خود نماینده احساس تکلیف می‌کند و یا اطرافیان، او را به حضور مجدد در انتخابات ترغیب و تهییج می‌کنند. البته بعضی از کارها هست که در کوتاه مدت خوب است و ذائقه برخی‌ها را شیرین می‌کند اما در دراز مدت ساختارهای کشور را پیچیده‌تر می‌کند. به طور مثال ظرف دو سه ماه گذشته بنده چند طرح را دیدم که در مجلس مطرح شده مبنی بر استخدام اقشار مختلف از جمله معلمان حق‌التدریس. در حالی که یکی از بلایای این مملکت در شرایط فعلی حجم بسیار سنگین و لخت بروکراسی دولتی است. از طرفی دیگر نیز نمایندگان حق دارند؛ چرا که ۵ الی ۶ میلیون فارغ التحصیل بیکار داریم که می‌خواهند درآمدی داشته باشند و زندگی مشترک تشکیل دهند. در چنین شرایطی از آنجا که نمایندگان قادر به ایجاد ۶ میلیون فرصت شغلی برای آنها نیستند، به دولت فشار می‌آورند که لااقل این ۳۰ هزار نفر را یا این ۵۰ هزار نفر را استخدام کنید که ما بگوییم دست‌کم کاری برای استخدام جوانان بیکار انجام داده‌ایم.
*در روزهای اخیر مسئولان دولتی از فروش نفت به بخش خصوصی سخن گفته‌اند. البته کار خوبی است و درآمد خوبی هم عاید دولت می‌کند ولی مشکل اینجاست که قبل از اینکه در عمل این اتفاق بیفتد، برای درآمدهای آن چاه کنده شده و ممکن است ۵ هزار میلیارد تومان به درآمدها اضافه شود ولی از سوی دیگر ۲۰ هزار میلیارد تومان خرج روی دست دولت گذاشته می‌شود.
*واقعیت این است که پارامترهای اقتصادی به شکل قهری و دستوری از قوانین تاثیر نمی‌پذیرند و اینطور نیست که مجلس با تصویب قوانین و دولت با یک بخش نامه به طور مثال قیمت دلار را کنترل یا کاهش دهند. واقع امر این است که قیمت ارز به ۱۰مولفه اقتصادی وابسته است و تا زمانی که فکری به حال اصلاح این ۱۰مولفه به شکل ساختاری نشود، نمی‌توان انتظار داشت که قیمت
ارز تثبیت شود. مصداق این موضوع را در سال ۹۷ و قضیه دلار آقای جهانگیری به شکل محسوس دیدیم.دوستان مجلس یازدهم علاقه‌مند، دلسوز، فداکار و دغدغه‌مند هستند ولی نباید اقداماتی انجام دهند که برای اقتصاد و زندگی مردم نتایج عکسی داشته باشد. ممکن است با اقداماتی مقطعی عده‌ای از مردم خوشحال شوند، ولی عوارض این اقدامات شاید در میان مدت و بلندمدت به ضرر کلیت کشور شود.
*مشکلات اقتصادی فعلی ما زیاد است که یکی از آنها عدم تعادل بودجه دولت است که قطعاً این مسئله یکی از همان ۱۰ پارامتری است که صرفاً با نگارش قوانین جدید اصلاح نمی‌شود. یکی دیگر از این مولفه‌ها عملکرد بانک‌ها و مشکلات ساختاری موجود در سیستم بانکی است. مولفه دیگر بحث تولید نقدینگی است. متاسفانه در حال حاضر هر ۲۴ ساعتی که می‌گذرد نزدیک به ۱۳۰۰ میلیارد تومان به نقدینگی کشور اضافه می‌شود.
*مسئله کرونا مشکلات و گرفتاری‌های زیادی را برای مردم ایران و جهان به همراه داشت اما یک مزیتی که این بیماری داشت این بود که موجب شد بفهمیم فضای مجازی امکانات زیادی را در اختیار ما قرار می‌دهد. به طور مثال وزیر آموزش و پرورش در روزهای اخیر اعلام کرد که از ۱۴ میلیون دانش‌آموز سراسر کشور، ۴ میلیون نفر نتوانستند از امکانات سامانه شاد استفاده کنند. درست است مفهوم اصلی این جمله در دسترس نبودن امکانات آموزشی برای ۴میلیون دانش‌آموز است ولی نکته دیگر این خبر این است که به هر حال ۱۰میلیون نفر از دانش‌آموزان سراسر کشور توانستند از امکانات فضای مجازی برای تحصیل خود استفاده کنند.
*یکی از مشکلات ساختاری کشور ما این است که سران قوا می‌خواهند در تقابل با هم مملکت را اداره کنند در حالی که باید با همکاری هم مملکت را اداره کنند. مونتسکیو هم که گفته بود تفکیک قوا، منظورش این نبود که قوای کشور در مقابل یکدیگر قرار بگیرند بلکه گفته بود ضمن تفکیک وظایف هر قوه ولی در نهایت باید در راستای یک هدف حرکت کنند نه اینکه بر سر هر موضوعی با یکدیگر دچار تعارض شوند. البته رهبر انقلاب برای حل این مشکل ایده جلسات مشترک سران قوا را مطرح کردند و برای رفع این مشکل تدبیر کردند.
*واقعیت امر این است که با توجه به تعداد زیاد اشخاصی که برای کاندیداتوری ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ مطرح می‌شوند، ما باید تعدادی از این اشخاص را به کشورهای تازه استقلال یافته، صادر کنیم! از طرف دیگر اینکه عده‌ای می‌گویند رئیس‌جمهور آینده باید از نظر سیاسی هم راستا با مجلس باشد، مسئله‌ای صددرصد
تبلیغاتی است.
*همواره زمان انتخابات مجلس عده‌ای می‌گویند که مجلسی باید روی کار بیاید که از نظر سیاسی همراستا با دولت باشد و متقابلاً زمان انتخابات ریاست جمهوری نیز عده‌ای می‌گویند که باید دولتی روی کار بیاید که همراستا با مجلس باشد. اینها سخنان صرفاً تبلیغاتی است که در هر دوره بیان می‌شود. زمان دولت آقای خاتمی دولت اصلاح‌طلب و مجلس اصلاح‌طلب بارها با یکدیگر وارد درگیری شدند. به طوری که چند وزیر دولت اصلاحات توسط مجلس ششم استیضاح شد. به همین ترتیب علی رغم اینکه دولت و مجلس در دوره آقای احمدی‌نژاد از نظر مشی سیاسی به هم نزدیک بودند ولی در همین دوره نیز مجلس و دولت اختلافات زیادی با یکدیگر داشتند. بنابراین اصلاً این گزاره دقیق نیست.
*متاسفانه دولت‌های ما اینطوری هستند که دوره اول آنها صرف خنثی کردن اقدامات دولت قبل می‌شود و در دوره دوم نیز کارهایی می‌کند که دولت آینده باید به خنثی کردن آن اقدامات بپردازد. همین رویه در مجلس نیز حاکم است. به عبارت دقیق‌تر مجلس و دولت‌های ما از یکدیگر منفصل هستند. بنابراین ساختار حکمرانی ما باید به گونه‌ای اصلاح شود که دولت‌ها و مجالس مختلف در انفصال از یکدیگر نباشند.
*ما رئیس جمهوری می‌خواهیم که علاوه بر علم به اختیارات و ظرفیت‌های موجود کشور، حکمرانی خوب را نیز بلد باشد. اینطور نمی‌شود که روسای جمهور ما بلااستثنا در دوره دوم خود بگویند که اختیارات کافی برای اداره کشور را ندارند. اولین مسئله برای شخصی که رئیس جمهور می‌شود این است که بداند در تعیین سیاست خارجی مطلق العنان نیست. مشخص است که رئیس جمهور تنها فردی نیست که در حوزه سیاست خارجی نظر می‌دهد. بله، قطعا رئیس جمهور یکی از اشخاص تصمیم ساز در عرصه سیاست خارجی است ولی اینطور نیست که حرف اول و آخر را در این حوزه بزند.
*براساس قانون اساسی، شورای عالی امنیت ملی که شامل سران سه قوه، وزرای امور خارجه، کشور و اطلاعات و فرماندهان نظامی و نمایندگان رهبری است درباره سیاست خارجی کشور تصمیم نهایی را می‌گیرد. البته تصمیمات نهایی اتخاذی این شورا نیز باید به تایید رهبر انقلاب برسد. اینکه رئیس جمهور پس از هفت سال ریاست جمهوری بگوید که من به دلیل اختیارات محدودی که داشتم موفق به تحقق وعده‌هایم نشدم، اصلاً قابل قبول نیست.
*یکی دیگر از ویژگی‌های رئیس‌جمهور باید این باشد که دست بر روی مسائلی که حساسیت برانگیز است، نگذارد و کشور را با حاشیه‌های بی‌فایده مواجه نکند. این طور نباید که یکی بیاید بگوید "بگم یا نگم" و دیگری بگوید "لوله‌اش می‌کنم" و از این طریق رای مردم را جلب کند. با وجود اینکه مناظرات انتخاباتی یکی از وجوه مثبت رقابت‌های انتخاباتی است، ولی در دوره‌های گذشته به دلیل فراگیری مناظرات، نامزدهای انتخابات به جای تشریح برنامه‌های خود، به دنبال به کار بردن عبارات حاشیه‌ای هستند تا با تحت تاثیر قرار دادن احساسات عمومی میلیون‌ها رای را به سبد خود بریزند.
*اطلاع دقیقی از برنامه لاریجانی برای کاندیداتوری ندارم. مضاف بر اینکه هنوز خیلی زود است که درباره انتخابات ریاست جمهوری بخواهیم به شکل مصداقی سخن بگوییم. البته این هم یکی از مشکلات ساختار انتخاباتی ما است که رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری محدود به دو سه ماه آخر منتهی به انتخابات می‌شود و کاندیداهای ریاست جمهوری در ماه‌های پایانی منتهی به انتخابات اصطلاحاً گُر می‌گیرند. بنابراین درباره آقای لاریجانی نیز نمی‌توان از هم اکنون اظهارنظری کرد.
*یکی از رسانه‌ها شایعه‌ای در رابطه با قصدم برای کاندیداتوری منتشر کرده بود که بنده همین جا قویاً تکذیب می‌کنم و برنامه‌ای برای حضور در رقابت‌های انتخاباتی برای ۱۴۰۰ ندارم.